کتاب چکیده رمان کوئنتین دوروارد
معرفی کتاب چکیده رمان کوئنتین دوروارد
کتاب چکیدۀ رمان کوئنتین دوروارد نوشتۀ سر والتر اسکات و ترجمهٔ موسی زمانزاده دربان است و انتشارات نوژین آن را منتشر کرده است. این اثر از مجموعهٔ نوولا انتشارات نوژین است.
دربارهٔ کتاب چکیده رمان کوئنتین دوروارد
این کتاب همان طور که از عنوانش پیداست خلاصهای از رمان کوئنتین دوروارد است.
این رمان شخصیتهای زیادی دارد که عبارتاند از:
کوئنیتن دوروارد: پسر ۱۹سالهٔ اسکاتلندی
صورتزخمی (لودوویک لِزلی): عموی وی
لوئی یازدهم: پادشاه فرانسه
مِتره پییِر: تاجر (همان پادشاه)
تریستان: مارشال (فرماندهٔ کل)
دوکِ اورلئان: پسرعموی وی
اولیور لودان: مشاور وی
کاردینال جان بالو: وزیر حکومت وی
دوک چارلزِ بورگونی: دشمن لوئی یازدهم
کُنت کِرِوِکور: سفیر وی
کنت کامپوباسو: مشاور ایتالیاییتبار وی
کنتس ایزابل کروا: دخترخواندهٔ او
کنتس آمِلین: عمه و قَیم ایزابل
ویلیام دولِمارک: یک نجیبزاده؛ قانونشکنِ فراری
حیرالدین مغربی: یک کولی دسیسهگر
لوئی بوربون: اسقف لیژ
روایتهای این رمان در کشور فرانسه رخ میدهند و به زندگی کوئنتین دوروارد ۱۹ساله میپردازد.
خواندن کتاب چکیده رمان کوئنتین دوروارد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به علاقهمندان به خلاصهٔ رمانهای مشهور دنیا پیشنهاد میکنیم.
دربارهٔ سر والتر اسکات
سِر والتر اسکات در ۱۵ اوت ۱۷۷۱ زاده شد. او رماننویس، شاعر، تاریخدان و زندگینامهنویس اسکاتلندی است که اغلب از او بهعنوان ابداعکننده یا پدر رمان تاریخی یاد میکنند. او توانست قالبی را برای این سبک از ادبیات داستانی بهکار بندد که تا امروز از آن پیروی میشود. اشعار و رمانهای معروف به ویورلی او، به بازگویی وقایع مهیج مربوط به تاریخ موطنش میپردازند و دیگر رمانهایش به بریتانیا و فرانسهٔ دوران قرون وسطی برمیگردند که شخصیتهای آن را شاهان، شهبانوها، مردان سیاسی، مزرعهداران، گدایان و راهزنان تشکیل میدهند.
سر والتر اسکات در ۲۱ سپتامبر ۱۸۳۲ میلادی چشم از جهان فرو بست.
بخشی از کتاب چکیده رمان کوئنتین دوروارد
«کوئنتین دوروارد نوزدهساله از اسکاتلند به فرانسه سفر کرده تا عمویش، لودوویک لزلی را پیدا کند. لودوویک یکی از اعضای گارد اسکاتلندی لوئی یازدهم است که درقلعهٔ پادشاه - کنار روستای پلزیلتور - مستقر است. در نزدیکیهای قلعهٔ پادشاه، کوئنتین دو نفر را ملاقات میکند، سپس از رودخانهای ژرف و خروشان، پس از رسیدن به سرحد غرقشدن عبور میکند، هرچند آن دو شخص از وضعیت رودخانه آگاه بودهاند و عمداً کوئنتین را مطلع نکرده بودند. یکی از آنها که مسنتر از دیگری است و متره پییر نام دارد به کوئنتین پیشنهاد میکند که تا قلعهٔ پلزیلتور و همچنین روستای مجاور آن او را همراهی کند. آنها وارد روستا میشوند و در مسافرخانهای عجیب و غریب از آنها پذیرایی میشود. این مسافرخانه در اصل برای پذیرایی و سکونت موقت نجیبزادگان و آنهایی که با هیئت قلعه کار دارند ساخته شده. آنها صبحانه را در کنار دختری پانزدهساله با نام ژاکلین صرف میکنند که شدیداً از متره پییر وحشت دارد. کوئنیتن قصد ترک مسافرخانه به سمت قلعه را دارد اما متره پییر از او میخواهد که تا بعد ازظهر در مسافرخانه بماند تا عمویش –که در آنجا صورتزخمی خطاب میشود- به آنها بپیوندد.
کوئنتین که در مورد دخترک کنجکاو شده از صاحب مسافرخانه دربارهٔ او میپرسد و خبردار میشود که دخترک با عمهاش در مسافرخانه مقیماند. کوئنتین از اینکه مهمانی مهمانِ دیگر را خدمت میکند بسیار متعجب شده. میزبانش به او میگوید که این اولین باری نیست که مترهپییر در فکر به خدمتگرفتن "نجباء" است.»
حجم
۱۳۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۴ صفحه
حجم
۱۳۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۴ صفحه