
کتاب آفتاب گرفتگی
معرفی کتاب آفتاب گرفتگی
کتاب آفتاب گرفتگی (جستارهایی دربارهٔ رو در رویی مذهب و رمان در ایران معاصر) نوشتهٔ امیر خداوردی توسط نشر برج منتشر شده است. این اثر مجموعهای از جستارهاست که به بررسی رابطهٔ میان مذهب و رمان در بستر ادبیات معاصر ایران میپردازد و با نگاهی تحلیلی، تقابلها و تعاملهای این دو حوزه را واکاوی میکند. نویسنده با تکیهبر تجربههای شخصی و مطالعات حوزوی و ادبی خود، تلاش کرده است ابعاد مختلف این مواجهه را از منظرهای تاریخی، اجتماعی و روانی بررسی کند. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب آفتاب گرفتگی
کتاب آفتابگرفتگی اثری در قالب ناداستان و جستارنویسی است که به قلم امیر خداوردی نگاشته شده است. این کتاب در فضایی تحلیلی و تأملبرانگیز، به بررسی نسبت میان مذهب و رمان در ایران معاصر میپردازد. نویسنده با بهرهگیری از تجربههای زیسته در حوزهٔ علمیه و دانشگاه، و نیز آشنایی با ادبیات داستانی، تلاش کرده است تا از زاویهای تازه به موضوع بنگرد.
ساختار کتاب آفتابگرفتگی مبتنی بر جستارهایی مستقل اما مرتبط است که هرکدام به یکی از جنبههای این تقابل یا همزیستی میپردازند؛ از چیستی رمان و تفاوت آن با متون مذهبی گرفته تا تأثیرات اجتماعی و روانی ادبیات داستانی بر جامعهٔ ایرانی. کتاب آفتابگرفتگی نهتنها به تحلیلهای ادبی و فقهی میپردازد، بلکه با ارجاع به نمونههای تاریخی و معاصر، تصویری از فرازونشیبهای این مواجهه ارائه میدهد. این کتاب برای علاقهمندان به مباحث میانرشتهای ادبیات، دین، جامعه و روانشناسی، فرصتی برای تأمل و بازاندیشی فراهم میکند.
خلاصه کتاب آفتاب گرفتگی
در کتاب آفتابگرفتگی، امیر خداوردی با رویکردی جستارنویسانه، به بررسی رابطهٔ پیچیده و چندلایهٔ مذهب و رمان در ایران معاصر میپردازد. نویسنده ابتدا با اشاره به اهمیت دیباچهها در تاریخ ادبیات فارسی، مفهوم «دموکراسی ادبی» را مطرح میکند و نقش رمان و داستان کوتاه را در بهرسمیتشناختن صداهای متکثر جامعه برجسته میسازد. او معتقد است که رمان، برخلاف متون مذهبی و تاریخی، دنیایی خودبسنده و انشایی میآفریند که واقعیتش درون زبان شکل میگیرد و صدق و کذب آن با معیارهای بیرونی سنجیده نمیشود. در ادامه، نویسنده به واکاوی نگاه فقهی و سنتی به رمان میپردازد و نشان میدهد که چگونه برخی فقها و دینداران، رمان را بهدلیل تخیلیبودن یا فاصلهگرفتن از واقعیتهای تاریخی-مذهبی، با دیدهٔ تردید مینگرند.
او با مثالهایی از فتاوا و دیدگاههای فقهی، تفاوت میان دروغ ادبی و غیرادبی را شرح میدهد و بر اهمیت شناخت ماهیت رمان برای داوری دربارهٔ آن تأکید میکند. کتاب همچنین به نقش رماننویس بهعنوان «پیامبر عصر جدید» میپردازد؛ کسی که با خلق شخصیتهایی برآمده از زمانهٔ خود، جنبههای تاریک و مغفولماندهٔ جامعه را آشکار میکند و مخاطب را به تأمل دربارهٔ خود و جهان پیرامونش فرامیخواند. نویسنده با ارجاع به نمونههایی از ادبیات ایران و جهان، نشان میدهد که رمان چگونه میتواند آینهای برای شناخت انسان معاصر باشد و همذاتپنداری را به اوج برساند. در بخشهایی دیگر، خداوردی به تأثیر رمان بر اخلاق و همدلی اجتماعی اشاره میکند و معتقد است که ادبیات داستانی، بهویژه رمان واقعگرا، توانسته است نوعی اخلاق جدید و همنوعدوستی را در جامعهٔ امروز ایرانی تقویت کند؛ اخلاقی که فراتر از توصیههای سنتی دینی یا ملی، بر تجربهٔ زیسته و همذاتپنداری با دیگری استوار است.
در مجموع، کتاب آفتابگرفتگی تلاشی است برای فهم بهتر نسبت میان دین و ادبیات داستانی و بازاندیشی در نقش هریک در شکلدادن به ذهن و فرهنگ ایرانی.
چرا باید کتاب آفتاب گرفتگی را بخوانیم؟
کتاب آفتابگرفتگی با رویکردی تحلیلی و میانرشتهای، به یکی از مهمترین و کمتر واکاویشدهترین موضوعات ادبیات معاصر ایران میپردازد: نسبت و تقابل مذهب و رمان. خواندن کتاب آفتابگرفتگی فرصتی است برای آشنایی با دیدگاههای متفاوت دربارهٔ چیستی رمان، جایگاه آن در جامعهٔ ایرانی و چگونگی مواجههٔ دینداران و روحانیون با ادبیات داستانی. نویسنده با تکیهبر تجربههای شخصی و مطالعات گسترده، توانسته است مباحث نظری را با مثالهای عینی و تاریخی پیوند بزند و تصویری چندوجهی از این مواجهه ارائه دهد. این کتاب برای کسانی که به دنبال فهم عمیقتر از ادبیات، دین و جامعهٔ ایران هستند، منبعی ارزشمند و تأملبرانگیز است.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ کتاب آفتابگرفتگی به علاقهمندان ادبیات داستانی، پژوهشگران حوزهٔ دین و فرهنگ، دانشجویان رشتههای ادبیات، علوم اجتماعی و الهیات، و هرکسی که دغدغهٔ فهم نسبت میان سنت و مدرنیته یا دین و هنر را دارد، پیشنهاد میشود. همچنین برای کسانی که به دنبال تحلیلهای انتقادی دربارهٔ جایگاه رمان در جامعهٔ ایرانی یا تأثیر ادبیات بر تحولات فکری و اخلاقیاند، این اثر میتواند راهگشا باشد.
درباره امیر خداوردی
امیر خداوردی، نویسنده، دینپژوه و منتقد ادبی، ۱۵ مرداد ۱۳۵۹ در تهران به دنیا آمد. او که همزمان مدرک دکتری فقه و اصول از حوزهٔ علمیهٔ قم و کارشناسیارشد ادبیات فارسی دارد، در آثار خود به نتایج و پیامدهای دین در جامعه و روان انسان توجه ویژهای نشان میدهد. نوشتن را از دوران دبیرستان و با حضور در فرهنگسراها آغاز کرد، اما پس از ورود به حوزه علمیه مدتی از آن فاصله گرفت. در سال ۱۳۸۷ دوباره به نوشتن روی آورد و در کارگاههای محمدحسن شهسواری شرکت کرد. حاصل این دوره، رمان «آمین میآورم» بود که توسط نشر هیلا منتشر شد.
خداوردی برای نگارش رمان دومش، «آلوت»، که در ابتدا «فتح اصفهان» نام داشت، در مدرسه رمان مؤسسه شهرستان ادب شرکت کرد و این اثر در سال ۱۳۹۶ توسط انتشارات نگاه به چاپ رسید. او همچنین در کارگاه نویسندگی «مهسا محبعلی» نیز دوره دیده است.
«آمین میآورم» داستان یک طلبه را روایت میکند که قصد خودکشی دارد. رمان «آلوت» نیز به این موضوع میپردازد که چگونه تعصب دینی، جهل مردم و دخالت استعمار منجر به شکلگیری یک اندیشه خشونتآمیز تکفیری میشود. خداوردی علاوه بر این آثار، رمان «جنون خدایان» را در سال ۱۳۹۹ منتشر کرد که از همان ابتدا توجه منتقدین را به خود جلب کرد. «آلوت» و «جنون خدایان» از رمانهای منتشر شده او هستند و این نویسنده تاکنون برگزیدهٔ جشنوارهٔ «اشراق»، تحسینشدهٔ هیئت داوران جایزهٔ «احمد محمود» و نامزد نهایی جایزهٔ جلال آل احمد بوده است. در کارنامهٔ او علاوه بر رمانها، آثاری غیرداستانی مانند «درسنامهٔ علم نحو» و تحقیق و تصحیح «مقالات حول مباحث الألفاظ» نیز به چشم میخورد.
بخشی از کتاب آفتاب گرفتگی
«ما علاقهٔ فراوانی به زمزمهکردن داریم، چون جلبتوجه در روانمان نهادینه شدهاست. میخواهیم با زمزمهکردن دیگران را بهسوی خود جلب کنیم تا حرفهایی را که پیش از این احتمالاً بارها شنیدهاند، این بار از ما بهشکلی بشنوند که گویا تازهترین و بدیعترین حرفهای عالم است. اینطور تحسینمان میکنند و ما کیف میکنیم. اما اینکه «آیا خدا هم زمزمه میکند؟» یا «نیازی به زمزمهکردن ندارد و همهچیز را بلند و واضح میگوید؟» سؤالی است که در قرون اولیهٔ پس از هجرت، ذهن بسیاری از زبانشناسان مسلمان را که به اصولیین مشهورند، درگیر کرده بود. اصولیین در این اندیشه که آیا چیزهایی که خدا در قرآن گفتهاست همگی حقیقی و بدون مجاز و استعاره است یا آنکه خدا هم برای بیان مطالبش از استعاره و مجاز (زمزمه) بهره بردهاست، به اختلاف افتادند و خیلی زود اکثرشان پذیرفتند که خدا هم زمزمهکردن را بیشتر از صریححرفزدن دوست دارد. این خلاصهٔ بحثی بود میان من و طاهر، دوست همکلاسیام که دیگر درس و بحث را رها کرده بود و به آهنگری اشتغال داشت. طاهر هنوز به این دست مشاجرات علاقهمند بود و هروقت به دیدنش میرفتم، مسئلهای از مسائل علم اصول را با او در میان میگذاشتم. در اثنای بحث بودیم که ناگهان صدایی بلند شد: «شما ازبس خودتان دروغ گفتهاید، خدا را هم دروغگو کردهاید.» این جمله، بهعلاوهٔ چند توهین دیگر، واکنشی بود که کریم بعد از شنیدن حرفهای من و طاهر از خود نشان داد. نصفهشب شده بود و در اتاقِ استراحت کارگری، پتو پهن کرده بودیم که بخوابیم. کریم گوشهٔ اتاق جایش را انداخته بود و چند بار هم غرغرکنان گفته بود که ساکت باشیم. آرام حرف میزدیم، اما کریم شنیده و از جایش پریده بود و فحاشی میکرد.»
حجم
۱۵۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
حجم
۱۵۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه