کتاب رنگ زندگی کهنسالی
معرفی کتاب رنگ زندگی کهنسالی
کتاب الکترونیکی «رنگ زندگی کهنسالی» نوشتهٔ مرتضی بهشتی، وکیل دادگستری و مشاور حقوقی در انتشارات کتاب نیستان چاپ شده است.
درباره کتاب رنگ زندگی کهنسالی
این اثر که از باید و نبایدهای سالمندی و بازنشستهها سخن میگوید برآمده از برداشتهایی است که نویسنده از مفهوم درست سالمندی دارد و قائل است که اگر بهدرستی به آن نگاه شود بسیاری از گرفتاریهای رایج قضایی کشور در زمینههای کیفری و حقوقی مرتفع میشود و از بار سنگین پروندههای محاکم کاسته میشود و جامعه از آرامش و وقار و متانت لازم برخوردار میشود.
کتاب رنگ زندگی کهنسالی تلاش دارد پیری را بهعنوان قانون آفرینش همراه با تغییر و دگرگونی که سراسر عالم طبیعت را فرا میگیرد معرفی کند، بهگونهای که، انسان را مشمول این قانون دانسته و پایان عمر او را با پیری و ناتوانی تعریف کرده و سالمندی را سرنوشت حتمی انسان دانسته است.
نویسنده با الهام از قرآن کریم و مهمترین متون ادب فارسی چون کلیات سعدی، دیوان حافظ و دیوان صائب تبریزی و قابوسنامه بهعنوان منابع اصلی و استفاده از روح حقوق و نظام حقوقی و رفتارهای حقوقی دیگر جوامع بشری، این دست از شکایتها را مورد بررسی قرار داده است.
کتاب «رنگ زندگی کهنسالی» با استفاده از ارتباط تنگاتنگ نویسندهاش با کاستیهای روانی و اجتماعی موکلینش، پیری و اقتضائات و مفاهیم واقعی آن را چنین مورد تجزیه وتحلیل قرار میدهد و انتظار دارد شاهد تحقق جلوههایی از آن در روابط مردم با خویشتن و از سوی دیگر انجام مسئولیتهای نهادهای حاکم با افراد جامعه باشد.
کتاب رنگ زندگی کهنسالی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به بررسی جزئیات زندگی و دغدغههای افراد سالمند پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب رنگ زندگی کهنسالی
«پیری از نگاه عرفا
در عرفان، پیر به معنای کسی است که برای شاگرد یا مرید یا سالک در حکم راهنما و مربی و مرشد باشد. دقیقاً معلوم نیست که این لفظ در دورهٔ اسلامی از چه زمانی در میان طریقههای ایرانی در مناطق مختلف متداول شده است. به نظر میرسد که استعمال این لفظ در خراسان پیش از لفظ عربی شیخ متداول بوده و به احتمال زیاد ملامتیان نیشابور در قرنهای سوم و چهارم، که به فارسی سخن میگفتند، از لفظ پیر استفاده میکردند. رشیدالدین میبدی از عبدالله مُنازل، که یکی از مشایخ ملامتیان در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم بود، با عنوان «پیر اهل ملامت» یاد کرده است (ج ۱، ص ۴۸۱). در ترجمهٔ رسالهٔ قشیریه نیز، که ترجمهای است کهن، ابومحمد عبدالله بن منازل «پیر ملامتیان» خوانده شده است (ص ۷۳). حتی تا قرن پنجم و ششم نیز صوفیان خراسانی مرشد و مربی خود را معمولاً «پیر» مینامیدند، چنانکه مثلاً حجهٔ الاسلام ابوحامد محمد غزالی (۴۰۵ ـ ۵۰۵) در رسالهٔ «ای فرزند»، از «پیر» و «پیر طریقت» و مرتبهٔ «پیری» سخن میگوید و لفظ شیخ را به کار نمیبرد (۱۳۳۳ ش، ص ۱۰۳). احمد جام معروف به ژنده پیل (۴۴۰ ـ ۵۳۶) نیز در باب دهم از کتاب انس التائبین به طور طبیعی لفظ پیر را به کار میبرد. این دو نویسندهٔ خراسانی البته هیچ اصراری برای استعمال لفظ فارسی نداشتهاند و اگر لفظ عربی شیخ در میان صوفیان خراسان و خوانندگان و مریدان ایشان بیشتر متداول میبود، حتماً آن را به کار میبردند. البته از قرن پنجم، لفظ عربی شیخ نیز در آثار فارسی صوفیه، مانند کشف المحجوب هجویری، به کار میرفت، ولی در همین آثار نیز لفظ پیر فراوان به کار رفته است. از نیمهٔ دوم قرن ششم است که لفظ شیخ در کتابهای صوفیهٔ خراسان بیشتر متداول میشود، ولی باز هم لفظ پیر در میان خراسانیان رواج خود را از دست نمیدهد. مترجم خراسانی رسالهٔ قشیریه برای خوانندگان فارسی زبان خود لفظ شیخ را به «پیر» و مشایخ را به «پیران» ترجمه میکند. در اسرار التوحید، محمد بن منوّر با اینکه ابوسعید ابوالخیر (متوفی ۴۴۰) را با عنوان «شیخ» یاد میکند، باز بکرّات از لفظ پیر و ترکیباتی که با این لفظ ساخته میشده است، مانند «پیر صحبت» و «پیر جمع» و «پیر طریقت» استفاده میکند (بخش ۱، ص ۲۶، ۱۶۷، ۲۹۶). در زمان ابوسعید ابوالخیر و پیش از او، «پیر» عنوان احترامآمیزی بوده که برای رهبران دینی و معنوی به کار میرفته است، چنانکه در اسرار التوحید از ابوعلی سیاه مروزی با عنوان «پیر بوعلی سیاه» (بخش ۱، ص ۱۶۷ ـ ۱۶۸) و از ابوالفضل سرخسی، که «پیر صحبت» ابوسعید ابوالخیر بوده، با عنوان «پیر بُلفضل» یاد شده است (بخش ۱، ص ۲۶ ـ ۲۷). رشیدالدین میبدی بارها در کشف الاسرار خواجه عبدالله انصاری را که ملقب به «شیخ الاسلام» بود «پیر طریقت» خوانده و فریدالدین عطار نیز از خواجه با عنوان «پیر هِری '» یاد کرده است (۱۳۶۰ ش، ص ۶۵۸)، ولی در مناطق غرب ایران، در آذربایجان و جبال و فارس، از عنوان «بابا *» استفاده میشده است، همچنان که در اسامی معروفی چون باباکویی یا باباکوهی، بابا طاهر همدانی، بابا فرج تبریزی * بابا افضل کاشی * و بابا رکنالدین شیرازی دیده میشود.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۰۳ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۰۳ صفحه