کتاب قدیسان برای لحظه لحظه های زندگی
معرفی کتاب قدیسان برای لحظه لحظه های زندگی
کتاب «قدیسان برای لحظه لحظه های زندگی» نوشتۀ جی. کورتنی سولیوان و ترجمۀ سمانه سعید است و نشر دختر آفتاب آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب قدیسان برای لحظه لحظه های زندگی
کتاب قدیسان برای لحظهلحظههای زندگی داستانی خانوادگی و احساسی است که به پیچیدگیهای روابط خانوادگی، دین و پیامدهای تصمیمات گذشته میپردازد. این رمان روایت زندگی ۲ خواهر ایرلندی، نورا و ترزا فیلن، است که از زادگاه کوچک خود در ایرلند به آمریکا مهاجرت میکنند. نورا زندگی سنتی کاتولیکی دارد و پایبند به خانواده شده، ترزا هم به صومعه رفته و راهبه شده است، هر ۲ در جوانی تصمیمات بزرگی میگیرند که تأثیرات عمیقی بر زندگیشان بهجای میگذارد.
داستان قدیسان برای لحظهلحظههای زندگی با یک رویداد تکاندهنده شروع میشود که باعث میشود این ۲ خواهر پس از سالها دوباره روبهروی هم قرار بگیرند و دربارۀ انتخابها و اتفاقات گذشتهشان تأمل کنند. مرگ تلخی که آنها را مجبور میکند بار دیگر با رازهایی روبهرو شوند که باعث شده بینشان فاصله بیفتد. نورا، مادری سرسخت و بزرگ یک خانواده کاتولیک، در آمریکا زندگی کرده و ۴ فرزند دارد، درحالیکه ترزا بهعنوان راهبه، عمری را در انزوا در صومعهای در ورمونت گذرانده است.
قدیسان برای لحظهلحظههای زندگی با نثری گیرا و داستانی تأثیرگذار، نشان میدهد که چطور تصمیمهای جوانی میتواند پیامدهای عمیقی برای سالهای بعدی زندگی داشته باشد و چگونه رازهای گذشته میتوانند هم جدایی بیندازند و هم گاه موجب نزدیکی و پیوند مجدد شوند. قدیسان برای لحظهلحظههای زندگی داستانی دربارۀ خانواده، ایمان، از دستدادن و بخشش است که به زندگی در سایهٔ انتخابها و رازهای ناگفته میپردازد. جی. کورتنی سولیوان با توجه دقیق به جزئیات احساسی و فرهنگی، تجربههای ۲ زن و تفاوتهایشان را در پسزمینهای از تحولات اجتماعی و دینی به تصویر میکشد.
خواندن کتاب قدیسان برای لحظه لحظه های زندگی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران رمانهای احساسی و خانوادگی پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب قدیسان برای لحظه لحظه های زندگی
«وقتی نورا به سمت بیمارستان حرکت میکرد، کودکی پاتریک را به یاد آورد. وقتی پاتریک خیلی کوچک بود، نورا با اضطراب فراوان از خواب میپرید، آخر میترسید پاتریک نفسش بالا نیامده یا تب شدیدی کرده باشد. یا حتی میترسید که پاتریک را از او جدا کرده باشند. نورا حتماً باید با چشمان خودش پاتریک را میدید و مطمئن میشد که همه چیز در امنوامان است. آن زمان آنها ساکن طبقۀ سوم یک ساختمان سهطبقه در خیابان کرسنت بودند.»
حجم
۲٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۸۰ صفحه
حجم
۲٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۸۰ صفحه