دانلود و خرید کتاب مردم سلدویلا گوتفرید کلر ترجمه علی عبداللهی
تصویر جلد کتاب مردم سلدویلا

کتاب مردم سلدویلا

نویسنده:گوتفرید کلر
انتشارات:نشر مرکز
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب مردم سلدویلا

کتاب مردم سلدویلا نوشتهٔ گوتفرید کلر و ترجمهٔ علی عبداللهی است. نشر مرکز این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر حاوی چند داستان بلند است که همه در شهر خیالی «سلدویلا» می‌گذرند.

درباره کتاب مردم سلدویلا

سِلدویل یا سلدویلا در داستان‌های کتاب مردم سلدویلا، نام شهری است خیالی در سوئیس که تمام داستان‌ها در آن یا در حوالی آن روی می‌دهند. به‌روایت گوتفرید کلر، مردمان این شهر، در روزگار جوانی در اوج نداری، سرزنده و خوش هستند و هنگام میان‌سالی و پیری که همهٔ داروندارشان را در سوداگری و خوش‌باشی از دست می‌دهند، به دست‌وپا می‌افتند تا بلکه کاری برای خود دست‌وپا کنند و خود را از فلاکت برهانند. این مردم پیوسته در جشن و سرورها و کنش‌های سیاسی گوی سبقت را از همه می‌ربایند، اما آن‌گاه که پای زندگی روزمره و کار منظم به‌میان می‌آید، قافیه را می‌بازند و در‌ می‌مانند؛ چنان‌که گویی استعداد یا جربزه‌ٔ آن را ندارند. از منظر دیگر سلدویلا نمادی است از خود سوئیس.

مردم سلدویلا (زلدویلا) مجموعهٔ ۲جلدی داستان‌ها و نوول‌های گوتفرید کلر است. جلد نخست این مجموعه در سال ۱۸۵۶ و پس از انتشار رمان مشهورش «هاینریش سبز» منتشر شد و جلد دومش ۷ سال بعد در ۱۸۷۳. این داستان‌ها در بستری از زمان پویا و واقعی شکل می‌گیرند و واقعیت‌ها و بیماری‌های زمانه را در قالبی به‌ظاهر اخلاقی بازمی‌تابانند، اما طنز پنهان و طعنی که در جای‌جای پیام‌های اخلاقی به چشم می‌خورد، تفسیری دیگر از امر اخلاقی را به خواننده نشان می‌دهد. در این مجموعه، داستان‌های «پانکراتس مغموم»، «سه شانه ساز شریف» و «آینه، بچه گربه» از جلد نخست «مردم سلدویلا» انتخاب شده‌اند. عنوان داستان‌های دیگر عبارت است از: «آینه، بچه‌گربه»، «آدم است و لباس!» و... .

کتاب حاضر برگزیدهٔ ۴ داستان از کتاب ۲جلدی و ۷۰۰صفحه‌ای مردم سلدویلا ست. در انتهای اثر نیز چند قطعهٔ کوتاه از کلر آمده که نمونه‌هایی از نثرهای کوتاه او را نشان می‌دهد. زبان کلر زبانی بسیار دشوار و فخیم دانسته شده است؛ با جملات نفس‌گیر و طولانی که از خصوصیات سبکی نثر آن دوره و حتی بسیاری دیگر از نویسندگان آلمانی‌زبان است. همین خصیصه، دشواری برگردان چنین آثاری را دوچندان می‌کند. گفته شده که در آثار این نویسندهٔ آلمانی، دشواری‌های دیگری نیز وجود دارد: اشاره به اسطوره‌ها و فرازهایی از کتاب مقدس و نیز بهره‌وری از زبان محلی سوئیسی. نویسنده مدام از ضرب‌المثل‌ها و عبارات رایج در فرهنگ عامه نیز استفاده کرده است.

خواندن کتاب مردم سلدویلا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی آلمان و قالب داستان بلند پیشنهاد می‌کنیم.

درباره گوتفرید کلر

گوتفرید کلر در سال ۱۸۱۹ در زوریخ متولد شد و در سال ۱۸۹۰ در همان‌جا درگذشت. او شاعر و نویسنده‌ای سوئیسی بود که در سیاست نیز دست داشت. کلر کار هنری‌اش را با نقاشی آغاز کرد و در مقام نقاش منظره و طبیعت‌گرا مدت کوتاهی در عالم رنگ و بوم کار کرد، ولی خیلی زود این حرفه را رها کرد و به سرودن اشعار سیاسی - اجتماعی روی آورد؛ چنان‌که با نخستین مجموعهٔ شعرش در سال ۱۸۴۰ شاعر آزادمنش سوئیس شناخته شد و از سوی دولت برای ادامهٔ تحصیل به آلمان رفت. آنجا بود که گوتفرید کلر از نظر فکری متحول شد و افزون بر همراهی با جنبش‌های اجتماعی دوران خود، با شاعران، نویسندگان و فیلسوفان بزرگ هم‌دوره‌اش دوستی نزدیکی به هم رساند. او ضمن سرایش شعر، به نویسندگی نیز روی آورد و افزون بر شهرت درخور در آلمان، بدل به یکی از نویسندگان بزرگ قرن نوزدهم و سرانجام نیز نویسندهٔ ملی سوئیس شد. رمان «هاینریش سبز»، رمان «حسب‌ِ حالی تاریخی مارتین سالاندر»، مجموعهٔ داستان ۲جلدی «مردم سلدویلا»، نوول‌های «زوریخی» و «هفت افسانه» از شاهکارهای او در نثر آلمانی به‌شمار می‌روند.

بخش‌هایی از کتاب مردم سلدویلا

«در یکی از روزهای نامساعد ماه نوامبر، خیاط تنگدستی از جادهٔ روستایی، عازم شهرک ثروتمندنشین گُلداخ بود که در چند کیلومتری سلدویلا قرار داشت. این خیاط جوان در جیب خالی از حتی یک سکهٔ ناچیز، چیزی غیر از یک انگشتانه نداشت که هر وقت از سوز سرما دست در جیب شلوارش می‌برد، آن را بی‌وقفه میان انگشتان می‌چرخاند، چنان که انگشتانش از فرط چرخاندن و ساییدن انگشتانه بی‌اندازه درد می‌کرد. او به سبب ورشکستگی استاد خیاطش در سلدویلا، هم درآمدش و هم کارش را هم‌زمان از دست داده بود و چاره‌ای جز کوچ‌کردن از شهرش نداشت. آن روز هم دست‌کم تا آن لحظه، صبحانه‌اش چیزی نبود جز تک‌وتوک برف‌دانه‌هایی که در طول سفر به دهانش رخنه کرده بود و چشمش هم آب نمی‌خورد جایی ناهاری ولو مختصر، گیرش بیاید. دریوزگی‌کردن هم برایش بی‌نهایت سخت بود و حتی کم و بیش محال می‌نمود. چون روی تنها لباس سیاه‌رنگ یکشنبه‌اش، بالاپوش بی‌آستین گشادی به رنگ خاکستری سیر با نوارهایی از مخمل مشکی پوشیده بود که همواره به پوشنده‌اش ظاهری رمانتیک و اشرافی می‌بخشید. علاوه بر آن، موهای بلند سیاه و سبیل باریکش را با دقت و وسواس آراسته بود و از حالت رنگ‌پریده، اما مقبول چهره‌اش شادمان بود.»

Amin D
۱۴۰۳/۰۱/۱۳

کتاب مقدمه خوبی دارد درباره ادبیات سوییس و نویسندگانی که دو نفر معروف‌ترین‌شان در ایران هم شناخته شده هستند: فردریش دورنمات و ماکس فریش. نام گوتفرید کلر نیز به‌عنوان نویسنده‌ای معتبر ذکر می‌شود اما نه خود داستان‌ها و نه حال و

- بیشتر

حجم

۳۰۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

حجم

۳۰۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

قیمت:
۵۷,۰۰۰
تومان