دانلود و خرید کتاب رستم نامه محمدعلی رضاپور
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب رستم نامه اثر محمدعلی رضاپور

کتاب رستم نامه

دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب رستم نامه

کتاب رستم نامه (سه داستان رستم) نوشتهٔ محمدعلی رضاپور است و روشنگران و مطالعات زنان آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب رستم نامه

کتاب رستم نامه روایت سه داستان مشهور رستم در شاهنامه است. این داستان از این قرار هستند: رستم و سهراب، رستم و اسفندیار و رستم و شغاد.

فصل‌های کتاب رستم نامه از این قرار هستند:

رستم و سهراب:

۱. سهراب و هژیر

۲. پیش از نبرد: شبِ بی‌ماه و میغ

۳. روزِ نبرد

۴. شبِ پس از نبردِ نخست

۵. شبِ پس از نبردِ دوم

۶. رستم و زال در زابل

رستم و اسفندیار:

۱. کاخِ گشتاسپ

۲. اسفندیار و کتایون

۳. پیغام‌بریِ بهمن سوی رستم

۴. دیدارِ رستم و اسفندیار

۵. اسفندیار و پشوتن

۶. رستم و زال

۷. روزِ رزم و سرزنش

رستم و شغاد:

۱. شاه و شَغاد

۲. زال و کنیز

۳. رستم و شغاد

۴. مرگِ رستم

خواندن کتاب رستم نامه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به کسانی که می‌خواهند داستان‌های شاهنامه را به صورت نثر روان بخوانند پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب رستم نامه

«خورشید دیبای زرد خود را گسترده بود. آوردگاه دریای خون بود. لشکریانِ دو سو به هم می‌زدند. فغانِ جنگ از هر سو می‌خاست. میدانِ رزم را پشته‌ای از کشتگان بود. سدای کوپال و سپر و کوبیدن سمِ اسبان بر زمین و گرد و خاک چون ابری شمشیرزنان را فروبرده بود. سواران می‌تاختند و نیزه می‌انداختند. پیادگان فتراکشان می‌کشیدند و افتاده را دو نیم می‌کردند. همه خسته و نوان و غلتیده در خون.

هومان، زخم‌خورده و خسته، تازان برِ سهراب آمد. بانگ برآورد:

گور در هامون و شیر خفته؟

کدام درنده پنجه زیر سر دارد آنگاه که آهو در دشت به ناز و کرشمه می‌خرامد؟

برخیز پیلِ سمنگان! لشکر را امید، یلِ سمنگان است.

پهلوانان ایرانی کر و فری دارند پهلوان ما سراپرده رها نمی‌کند؟

افراسیاب را امید سهراب بود که لشکر آورد برِ ایران.

درنگت چیست سهراب؟ تو را به کین جستن آهنگ نیست؟

_ مرا از نبودِ پدرم آگاهی نیست!

هومان از اسب به سیستن فرود آمد. نزدیکِ سهراب شد. آهسته گفت:

آنکه من از رستم شناسم آن امروز نبود.

من پیلی در جامه جنگ ندیدم.

من مردی به بالای سرو در این بوستانِ رزم نیافتم.

_ من هم نشانی از رستم نیافتم. پس چیست این هراسِ دل‌افکن؟ من از چه ترسم؟

_ تو از رستم چه در نهان داری؟

مگر نبود که رستم یک شب با تهمینه بود و دیگر نبود؟

رستم را زن و فرزندی دیگر است در زابل. پایبندش کردند در آن شهر. تو را تهمینه بزرگی داد و توران شکوه.

_ آن که هستم از رستم است!

_ رستم را پوری به نام سهراب در یاد نیست.

برخیز دلاور! میدانِ رزم تو را می‌خواند.

ایرانیان ارج پهلوان ندانند ما چرا.

تورانیان را آفرین تو راست و از ایران رشک و تنگی بهر توست!

_ من امروز آبم که فرو نمی‌بارم! آفتابم که نمی‌تابم! امروز با من از جنگ و پیکار سخن مکن!»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۷۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۳۵ صفحه

حجم

۷۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۳۵ صفحه

قیمت:
۲۱,۵۰۰
تومان