کتاب قبایل

کتاب قبایل؛ به تو نیاز داریم که رهبرمان باشی نوشتهٔ ست گادین و ترجمهٔ امیر انصاری است و انتشارات آموخته آن را منتشر کرده است. این کتاب دربارهٔ رهبری و رهبرشدن است. 

درباره کتاب قبایل

قبیله گروهی از افراد بزرگ و کوچک است که به یکدیگر، یک رهبر و یک ایده متصل‌اند. میلیون‌ها سال است که انسان‌ها به قبایل می‌پیوندند؛ قبایل مذهبی، قومی، سیاسی و حتی موسیقی. طبیعت ما این‌گونه است. اکنون اینترنت موانع جغرافیایی، هزینه و زمان را از میان برداشته است. همهٔ وبلاگ‌ها و شبکه‌های اجتماعی کمک می‌کنند تا قبیله‌های قدیمی بزرگ‌تر و قبیله‌های جدید به رسمیت شناخته شوند. قبیله ممکن است گروهی از ده نفر یا ده میلیون نفر باشد که درباره مبارزات سیاسی یا راه‌های جدید مقابله با گرمایش جهانی فعالیت می‌کنند.

چه‌کسی این‌همه قبیله را رهبری می‌کند؟ اگرچه اینترنت کارهای شگفت‌انگیزی انجام می‌دهد، هرگز قادر نیست رهبری این قبایل را به دست بگیرد. رهبری همچنان وابسته به افراد است. افرادی همانند شما که دربارهٔ موضوعی شورواشتیاق دارند. هرکسی که خواهانِ ایجاد تغییر باشد، ابزارهای زیادی برای این کار در اختیار خواهد داشت.

قبایل شما را به فکرکردن (تفکر واقعی) دربارهٔ فرصت‌های رهبری همکاران، مشتریان، سرمایه‌گذاران، سرگرمی‌ها، خوانندگان و... وامی‌دارد. کار آسانی نیست، اما از آنچه تصور می‌کنید، ساده‌تر است. ست گادین به شما می‌آموزد که چگونه از حالت انفعال خارج و به رهبری مشتاق تبدیل شوید. اگر فرصت‌های پیش رویتان را برای رهبری نادیده بگیرید، به‌تدریج فقط برای حفظ وضع موجود تلاش خواهید کرد و به‌هیچ‌وجه حاضر به تغییر نخواهید بود. چنین وضعیتی برای دنیای متغیر و پویای امروزی نه مناسب است و نه کارآمد.

در کتاب قبایل، ست گادین این‌طور استدلال می‌کند که امروزه همه فرصت دارند جنبشی خلق کنند؛ یعنی قبیله‌ای از افراد هم‌فکر را گرد هم آورند و کارهای شگفت‌انگیزی انجام دهند.

با این حال، خیلی‌ها فرصت رهبری را نادیده می‌گیرند؛ زیرا در مسیر زندگی و کارشان «گوسفندداری» را در پیش گرفته‌اند و جرئت نمی‌کنند بپرسند فرمان‌برداری‌شان برای خودشان یا شرکتشان فایده‌ای دارد یا نه.

قبایل برای کسانی است که نمی‌خواهند گوسفند باشند و در عوض مایل‌اند کار تازه و هیجان‌انگیزی انجام بدهند. اگر برای کاری که می‌خواهید انجام دهید شور لازم و پشتکار محقق‌کردن را دارید، قبیله‌ای متشکل از همکاران یا مشتریان یا سرمایه‌گذاران یا خوانندگان هست که فقط منتظرند میانشان ارتباط برقرار و برای رسیدن به هدف رهبری‌شان کنید.

خواندن کتاب قبایل را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

قبایل را همه باید بخوانند. رهبری‌کردن در دنیای امروز وظیفهٔ تک‌تک ماست.

درباره ست گادین

ست گاردین متولد ۱۹۶۰ در مانت ورنون، ایالت نیویورک آمریکاست. او نویسنده، کارآفرین و سخنران است و در زمینهٔ کسب‌وکار فعالیت می‌کند. در دو رشتهٔ علوم کامپیوتر و فلسفه در دانشگاه تافتس تحصیل و مدرک ‌MBA خود را از دانشگاه استنفورد دریافت کرده است. او این روزها بیشتر از طریق نوشته‌ها، کتاب‌ها و محصولات آموزشی خود درآمد کسب می‌کند.

ست گادین نویسندهٔ ۱۸ کتاب پرفروش بین‌المللی (ازجمله گاو بنفش و قبایل) است که طرز فکر مردم را دربارهٔ بازاریابی، رهبری و روش نشر ایده‌ها تغییر داده است. او بنیان‌گذار یویوداین و اسکیدو، کارآفرین موفق (و ناموفق) و از مدرسان بسیار محبوب است. او هر روز در وبلاگش که همواره در شمار صد وبلاگ محبوب جهان است، نکات الهام‌بخشی را منتشر می‌کند.

ست گادین شاید برترین کارآفرین عصر اطلاعات باشد. روشن است که چرا مردم برای شنیدن حرف‌هایش پول می‌دهند.

بخشی از کتاب قبایل

«قبیله یعنی ایمان، یعنی باور ایده و همبستگی و قبیله بر پایه احترام و تحسین رهبر قبیله و بقیهٔ اعضا شکل می‌گیرد.

به کارِت ایمان داری؟ هر روز؟ معلوم می‌شود که باور، راهبردی درخشان است.

سه اتفاقِ کم‌وبیش هم‌زمان رخ داده است. هر سه به‌طور موقت به نتیجه‌ای ناراحت‌کننده، اما در نهایت حیرت‌انگیز، اشاره می‌کنند:

۱. خیلی‌ها کم‌کم می‌فهمند که خیلی کار می‌کنند و این کارکردن در موضوعاتی که باورشان دارند (و تحقق موضوعات مختلف) خیلی رضایت‌بخش‌تر است تا اینکه حقوق‌بگیر و منتظر اخراج‌شدن یا مردن باشند.

۲. بسیاری از سازمان‌ها متوجه شده‌اند مدل کارخانه‌مدار تولیدِ کالا و خدمات همچون گذشته سودآور نیست.

۳. بسیاری از مصرف‌کنندگان تصمیم گرفته‌اند پولشان را صرف خرید کالاهایی کنند که کارخانه‌ساز نباشند و تصمیم گرفته‌اند وقتشان را صرف پذیرش ایده‌های آماده استفاده نکنند. در عوض، وقت و پولشان را صرف مد، داستان‌ها و موضوعات مهم کنند؛ موضوعاتی که باورشان دارند.

به این دلیل است که اینجاییم. در جهانی زندگی می‌کنیم که در آن اهرم لازم را برای عملی‌کردن اهداف، میل به انجام‌دادن کارهایی که باورشان داریم و بازاری که التماسمان می‌کند چشمگیرتر باشیم، در اختیار داریم.

با این حال، همچنان در میان این تغییرات گرفتاریم.

گرفتار پیروی از قوانین کهنه.

گرفتار صنایعی که نه‌تنها از تغییر گریزان‌اند، بلکه فعالانه با آن مبارزه می‌کنند.

گرفتار ترس از اینکه رئیسمان چه خواهد گفت، گرفتار ترس از به‌مشکل‌خوردن.

بیش از همه، به‌جای آنکه مثل رهبرانی عمل کنیم که می‌توانیم باشیم، همچون مدیران یا کارمندان عمل می‌کنیم. به‌جای قبیله، کارخانه را قبول می‌کنیم.

طنز اینجاست که همه این ترس‌ها اغلب سودمند بوده است. ترس از تغییر در بیشتر موجودات نهادینه شده است؛ زیرا تغییر اولین نشانه خطر است. اگر بهره‌وری دستورکار روزمره کارخانه‌های عظیم باشد، ترس از تغییر بجاست. با این حال، امروزه ترسی که در گذشته از ما در محل کار حفاظت می‌کرد، به دشمنمان تبدیل شده است. امروز ترس عاملی است که مسیرمان را مسدود می‌کند.

«امروز چطور بود؟» پرسشی است که بسیار بیش از آنکه به نظر می‌رسد، مهم است. معلوم می‌شود مردمی که شغلشان را بیشتر از همه دوست دارند، بهتر از همه هم کار می‌کنند، بیش از همه تأثیر می‌گذارند و بیش از همه تغییر ایجاد می‌کنند. به‌یقین، طرز نگاهشان به جهان تغییر می‌کند، اما جهان را نیز تغییر می‌دهند. هسته بدعت‌گذاران، با انتقاد از وضعیت کنونی، متوجه می‌شود که یک نفر، فقط یک نفر، بسیار تأثیرگذار است.

جاناتان آیو از کار در اپل لذت می‌بَرد و در عین حال تأثیرگذار است. او گروه طراحی را رهبری می‌کند و قبیله مکینتاش را با ایده‌هایی که پذیرفته‌اند، تغذیه می‌کند.»