کتاب اجرای ویژه
معرفی کتاب اجرای ویژه
کتاب اجرای ویژه نوشتهٔ صادق عاشورپور است. انتشارات کتاب نیستان این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر یک مجموعه نمایشنامه با حالوهواهای سنتی و ایرانی را در بر گرفته است.
درباره کتاب اجرای ویژه
کتاب اجرای ویژه ۴ نمایشنامهٔ ایرانی را به قلم صادق عاشورپور در بر گرفته است. این نمایشنامهها بهترتیب «اجرای ویژه»، «زن، تفنگ، جنگ»، «تقلیدنامه، داستان شِکَر، (کچلک بازی)»، «پالتو» و «زنده و عروسکی پهلوان گمشده» نام دارند.
صادق عاشورپور پس از شیوع ویروس کرونا و طی ۲ سال قرنطینه طرحهایی که در ذهن داشته را تبدیل به نمایشنامه کرده است. او گفته است که «اجرای ویژه» داستانی است مربوط به دور دنیا، یکی دنیای عاقلان و دیگری دنیای مردگان. تنها وسیلهٔ ارتباطی میان آنها، پنجرهای است با میلههای آهنی منتهی به کوچهای که ۲ مخزن زباله شاخصهٔ آن است. در میان پنجره، بازیگر دیوانه جا خوش کرده و ایدهاش اجرای صحنهای نمایشنامهٔ «اتللو» اثر ویلیام شکسپیر است.
نمایشنامهٔ «زن، تفنگ، جنگ» داستانی مربوط به آغاز جنگ ایران و عراق، با مضمونی در تأثیر مخرب جنگ بر اجتماع است. در این اثر سرگذشت خانوادهای از اهالی «شطیطه» در نزدیکیهای آبادان روایت میشود. آنها، بهدلیل بمباران روستا بهوسیلهٔ عراق، مانند بقیهٔ اهالی روستا مجبور به ترک روستا و پناهبردن به نخلستانهای شادگان میشوند. در بین راه «رحمان» پدر خانواده متوجه میشود یکی از دخترانش که لال است را در آنسوی شط جا گذاشته است.
نمایشنامهٔ «تقلیدنامه، داستان شکر، (کچلکبازی)» کمدی است. این نمایشنامه مربوط به شخصیت تاریخی و واقعی «کریم شیرهای»، دلقک مخصوص ناصرالدین شاه و گروهش، است که قصد دارند نمایشی در حضور شاه و درباریان، با مضمونی انتقادی اجرا کنند. محتوای این نمایشنامه دربارهٔ شخصی کچل به نام «شکر» است که در امپراطوری عثمانی، گرفتار معضلات فراوانی شده است. او برای رهایی از مشکلات، تصمیم میگیرد به سراغ کنسولگری برود.
نمایشنامهٔ «پالتو» با محتوایی نظامی و دربارهٔ وفایبهعهد و قول نوشته شده است. این اثر نمایشی داستان نگهبانی است که پاسش به اتمام رسیده و نگهبان بعدی برای تحویل پست زاغهٔ مهمات بهسراغش میآید اما در کمال تعجب اثری از او نمیبیند.
نمایشنامهٔ «زنده عروسکی پهلوان گمشده» نیز داستانی است مربوط به یک گروه عروسکگردان که برای اجرای نمایشی عروسکی به مجلس عروسی دعوت میشوند. در حین برپاکردن خیمهٔ نمایش، عروسکگردان متوجه میشود که عروسک پهلوان هنوز مفصل پایش تعمیر نشده و این کار را باید لوطی انجام میداده است. زمان نیست و مراسم عروسی شروع شده و نمایش باید اجرا شود.
در هر کدام از این نمایشنامهها، بهلحاظ مضمونی و فرمی، میتوان دغدغههای قدیمی صادق عاشورپور برای اعتلای وسعت فکری مخاطب ایرانیِ هنر نمایش را جستجو کرد.
خواندن کتاب اجرای ویژه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی ایران پیشنهاد میکنیم.
درباره صادق عاشورپور
صادق عاشورپور از اساتید پیشکسوت ادبیات نمایشی ایران، بهویژه ادبیات نمایشی سنتی ایرانی، بهشمار میرود. او، به گفتهٔ خودش، از ۱۶سالگی یعنی از سال ۱۳۴۸ تاکنون در وادی هنر نمایشی ایرانی به فعالیت مشغول است؛ مینویسد، بازی و کارگردانی میکند. نام او بیش از هر چیز با هنر نمایشنامهنویسی و پژوهش در نمایشهای سنتی ایرانی از جمله گونههای نمایشی «سیاهبازی» و «تختحوضی» پیوند خورده است.
«فرمانِ خاتون» مجموعه نمایشنامهای از اوست که شامل ۶ نمایشنامه با عنوان «کچل و پهلوان»، «فرمان خاتون»، «طاووس»، «گازر»، «کدام یک از ما» و «طاووس» است که همگی با هدف نگاهی تازه و دوباره از سوی هنرمندان و علاقهمندان به هنر نمایش به داشتههای ملی ما در این هنر نگارش یافته است.
«اجرای ویژه» نیز مجموعه نمایشنامهای دیگر از این نویسندهٔ ایرانی است که در انتشارات کتاب نیستان منتشر شده است؛ از آثار دیگرِ منتشرشدهٔ صادق عاشورپور در این انتشارات میتوان به کتابهای «فرزند فریاد»، «شاکی»، «سقای دیگر»، «پنج طیاطر» و «کاری باید کرد» اشاره کرد.
بخشهایی از کتاب اجرای ویژه
«صحنه: مقابل ورودی یک زاغه مهمات در پادگانی نظامی، فضا غرق در تاریکی فقط محدودهای از مقابل ورودی زاغه توسط نور پرژکتوری که در سردر نصب شده روشن میباشد، باد و کولاک و برف به شدت در بارش و وزش و صدای زوزهٔ گرگها و پارس سگها از فاصلههای مختلف پر شده در صحنه، نگهبان دو، اسلحه بدوش، سوت زنان وارد میشود. او در پی کسی است، اما کسی حضور ندارد. جستجو میکند.
نگهبان دو: اه... چه جوریه، کسی دستور ایست نداد، اسم شب نپرسید، انگار اینجا کسی نیس... (جستجو میکند) پس نگهبان پاس کجاست؟ (جستجو میکند) آهای... سرجوخه، هم ردیف، من اومدم، پاس اول تمومه، بیا برو گردان، وقت مراقبت از اسلحه است. ای بابا... کسی نیس. اما چطور ممکنه؟ (صدایی نمیشنود جستجو میکند) آهای... سرکار... همقطار... من اومدم، پاس اول تمومه... بیا برگرد گردان، وقت مراقبت از اسلحه است. (پاسخی نمیشنود جستجو میکند) هان... فهمیدم کجاست، دیده که وقت تمومه رفته دستشویی، ای بابا چه وقت دستشویی رفتنه، دو دقیقه صبر میکردی، بعدش با خیال راحت میرفتی دستشویی گردان، ببین رفیق، فاکتور بگیر، بی زحمت خودت رو نشون بده... نخیر گوشش بدهکار نیس...
نگهبان دو منتظر میماند، سکوت، و صدای زوزه گرگها و پارس سگها آمیخته با صفیر کولاک و برف حاکم بر سکوت صحنه.
نگهبان دو: یعنی چی...؟ نه جواب میده، نه خودش رو نشون میده (فکر میکند) نکنه، گرگها بهش حمله کردن؟ وای خدای من... البته یادم نبود، اگه گرگها بهش حمله کرده باشن، باید رد پایی از گرگها، یا اثری از خون دیده بشه... (محوطه نورانی را جستجو میکند) نچ... چیزی دیده نمیشه، تازه اگه ردی یا اثری وجود داشته، کولاک و برف همه رو از بین برده... آره... (یکباره دستها را بلندگوی صورت میسازد و فریاد میزند) آهای... آهای... سرجوخه... همردیف کجایی، چرا جواب نمیدی...؟ نمیدونم، شایدم تو تاریکی، از کنار هم رد شدیم، اون رفته و من اومدم، اما پست رو تحویل نداده که نمیشه. اصلاً هر جا که رفته رفته، به من چه مربوط، پست رو تحویل نداده مقصر خودشه، من وامی سم، سر پستم، خودش مسؤله و پاسخ گو...
شروع به پاسداری و نگهبانی میکند، و جلو در زاغه خطی افقی را میرود و بر میگردد. و گرگها همچنان زوزه کشان و سگها پارس کنان و برف و کولاک چون دیوی تنوره میکشند، نگهبان دو خود را به زاویه در زاغه میکشاند، از سردی هوا دستها را چلیپا کرده و پنجهها را در بغلهای خود پنهان میکند.
نگهبان دو: سرده، خیلی سرده، کولاک و برفم که بیداد میکنه، چشم چشم رو نمیبینه.»
حجم
۱۵۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۵۷ صفحه
حجم
۱۵۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۵۷ صفحه