کتاب توانمندسازی والدین
معرفی کتاب توانمندسازی والدین
کتاب توانمندسازی والدین نوشتهٔ یوهانس شوپ با ترجمهٔ علی عبداللهی در انتشارات شرکت کتاب هرمس منتشر شده است.
درباره کتاب توانمندسازی والدین
گفتگو یک تکنیک جدید نیست، بلکه شرایط و لوازمی دارد که از جملهٔ آنها احترام کامل در همزیستی بین انسانها است. در هر محیطی که احترام و توجه به دیگری مراعات شود به غنای زندگی افزوده میشود؛ چه آن محیط کودکستان باشد و چه مدرسه؛ خانواده باشد یا محیطی بزرگتر و با تعاملی وسیعتر و بین نسلهای گوناگون.
گفتگو، راه جدیدی برای تعامل سازنده است. ازآنجاکه پیشرفت کودکان و نوجوانان به میزان زیادی، بستگی به «کیفیتِ رابطه کودک - والدین» دارد، حمایتهای پیشنهادی والدین زمانی میتواند موفقیتآمیز باشد که به والدین جرئت واردشدن به فرایندی خودانگیخته و خوداندیشیده را بدهند و این امر مهم زمانی پیش میآید که والدین دربارهٔ اقدامات و تدابیر تربیتی با یکدیگر تبادل تجربه کنند و تجربه کسب کنند، آنها را با تجربههای خود بسنجند و توّجه و داوری دیگران را در مورد خود بدانند. در فرایند گفتگو چشماندازها و نگرشهای تازهای از رهگذر تبادلِ باز به وجود میآیند که به والدین کمک میکنند تا قلمرو کنشهایشان را گسترش دهند و خودشان را برای رفتارهای تازهای که تحوّلآفرین است آماده سازند. کتاب توانمندسازی والدین به خواننده کمک میکند بتواند در یک کارگاه گفتوگوی والدین شرکت کند و یا یک کارگاه را اداره کند.
خواندن کتاب توانمندسازی والدین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام والدینی که میخواهند ارتباط سازندهای با فرزندشان داشته باشند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب توانمندسازی والدین
«فرآیند تکمیل طرح آموزشی توانمندسازی والدین، سالها به طول انجامید. درک من از گفتگو در فرآیند یادگیری بر اساس تجربههای بیشمار شخصی و در مراحل گسترده و عمیق بالینی، شکل گرفت که در آنها کشمکشهای فلسفی هم دخیل بود. بیش از هر چیز کارگاهها و درسگفتارهایی از نوشتههای مارتین بوبر، بازخوردها و تأملات نظری در مورد کارهای عملی با کمک منابع علمی، به من کمک کرد تا کارگاههای جدید خود را طراحی کنم. شاید ذکر مثالی قضیه را روشنتر کند.
در بهار سال ۲۰۰۰ با شرکتکنندگان در کارگاهی گروهی به هپِنهایم آمدم. چند ساعتی را به اتفاق گروه در همان خانهای گذراندیم که مارتین بوبر تا پیش از مهاجرتش در سال ۱۹۳۸ با خانوادهاش در آن میزیست و در ۱۹۲۳ مشهورترین کتابش را با نام من و تو۱۰ در آنجا نگاشته بود. بازدید از یادبودهای او سخت متأثرمکرد. در این کارگاه گروهی که یک هفته بطول انجامید، حاضران ــ که حدودا چهل زن و مرد بودیم ــ بخشهای کتاب من و تو را برای همدیگر میخواندیم، حتی برخی از فرازهایش را شش تا هشت بار تکرار میکردیم. هرکدام از ما، متن را با آهنگ و لحن بیان خود، لهجه خود یا به زبان مادری خود میخواند. در بدو امر، با زبان مارتین بوبر مشکلاتی داشتیم، چون به طرز عجیبی بیگانه و بدقلق مینمود. اما به مرور زمان، و تقریبا بدون آنکه خودمان بفهمیم، هرکدام از ما، بدون تجربه و تحلیل متن، به شیوه خودش معنی متن را دریافت. هرکس آنچه را که برایش مهم بود دریافت و برداشت کرد. من احساس کردم چیزهایی را که من فهمیدم برداشت من از مفاهیم مورد نظر بوبر بود و نه برداشت راهنمای آلمانی ـ اسرائیلی کارگاه، همچنین تفسیرهای بقیه افراد آن کارگاه هم نبود. ما فقط آن را مشترکا با هم میخواندیم، بیآنکه بخواهیم دیدگاه خودمان را در بحثهای بیپایان ثابت کنیم و بر کرسی بنشانیم. در آن روزهای پربارِ آوریل سال ۲۰۰۰ چیز قابل توجه و چشمگیری رخ داد. ایده «دیالوگ» [گفتگو] و «دیدار» (begnung) بوبر، و آنچه وی «میان» (zwischen) [بین] مینامد، و اندیشه «دیگر بودن دیگری» وی، از رهگذر خواندن دستهجمعی، برای من معنای تا آن زمان ناشناخته و عمیقتری پیدا کردند. از عباراتی چون اعتماد، زمینه رشد فراهم کردن، مراقبت از عشق، درصدد تغییر دادن کسی برنیامدن، تنها بودن، دیگری بودن و احترام به همدیگر مفاهیم زندهای در ذهنم شکل گرفت.»
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۳۰۰ صفحه
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۳۰۰ صفحه