کتاب عشق زیر روسری
معرفی کتاب عشق زیر روسری
کتاب عشق زیر روسری نوشتهٔ شلینازهرا جان محمد و ترجمهٔ محسن بدره است و نشر آرما آن را منتشر کرده است. زیر حجابهای مات زنان مسلمان دلهایی تپنده هست و رویاهایی از عشق؛ پندارهایی آکنده از حکایتهای پریان و شاهزادهها و خوشبختیای که خواهد آمد.
درباره کتاب عشق زیر روسری
عشق زیر روسری داستان سفر دراز شلینا برای رسیدن به عشق است، بیآنکه کم بیاورد و روسریاش (بخوانید مسلمانیاش) پس معرکه بماند یا اینکه بیخیال عشق شود. کجاها که این دو همسفر باهم نمیروند: به خواستگاریهای هزارتا هزارتا، اظهار عشق کردن و بعد طردشدن، ارتفاع هوار پایی قله کلیمانجارو در آفریقا، قرار ملاقاتهای آشنایی در کافهها، بیابان اردن و تمدن البتراء، وبگاههای همسریابی، مسجد کانادا، حج، عرفان، قرآن، خواستگاری دختر از پسر و... به عشق، عشقی که آخر سر پیدایش میکند، یعنی همدیگر را پیدا میکنند.
پدر شلنا اصالتا از گجراتیهای مسلمانشدهای است که به شرق آفریقا رفته بودند. خود شلینا در یکی از محلههای شمال لندن به دنیا آمده، درس خوانده، بزرگ شده و از دانشگاه آکسفورد مدرک گرفته است.
داستان این کتاب حکایت واقعی از تجربهٔ یک زن است. شورها و امیدهای انسانی بسیاری از زنان و مردان مسلمان و انسانهایی از دیگر ایمانها و حتی بیایمانیها در داستان او نهفته است که جستوجوی هرکدامشان برای عشق ممکن است به اندازهٔ او مخاطرهآمیز و سرگرمکننده باشد.
خواندن کتاب عشق زیر روسری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران رمان با موضوع حجاب، زنان و دین اسلام پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب عشق زیر روسری
«سمبوسهها دارند در آشپزخانه سـرخ میشوند و در حالتی بین برنزۀ کامل یا سیاه زغالیشدن جلز و ولز میکنند. مادرم، که موهایش را توی حولۀ کهنهای پیچیده، روی ماهیتابۀ روغن جوشان تمرکز کرده و دلش پیش کسانی است که دارند میرسند. آنها مهمانان مهمی هستند، شاید مهمترین مهمانانی که تا الان داشتهایم.
ِ صدای زنگ در درمیآید. میپرم طبقۀ بالا. اضطراب همۀ خانه را فرا گرفته است. نازبالشها مرتب شدهاند. پردهها مرتباند. درِ آشپزخانه محکم بسته میشود و پدرم با صدایی خشن و ناهنجار داد میزند: «آمدند! آمدند! در را باز کن!» سکوت مطلق خانه را فرامیگیرد. سوسنهای سفید اتاق پذیرایی ثابت سرجایشان ایستادهاند. پـدرم آرام و بیپریشانی بهطرف درِ جلویی خانه قدم برمیدارد و در را به روی مردی باز میکند که ممکن است داماد آیندهاش باشد.
اولین بار است که قرار است من و خانوادهام رسماً خواستگار بپذیریم. انتخابکردن لباسی که برای این مهمانی بپوشم برای خودش کشاکشی بود. من باید برای مرد مورد نظر به اندازۀ کافی جذاب و در عینِ حال برای خانوادهاش عفیف و موقر باشم. همۀ محتوای کشوی روسریهایم، رنگارنگ و کپه کپه کف اتاقم پخش شدهاند: صورتی، ارغوانی، آبی، سبز. هر کدام از روسریها را پوشیدهام، سنجاق کردهام و بعد آنها را با قصد تأثیرگذاری زیبایی شناختی تحلیل کردهام.
ِیک صورتی مات ابریشمی را انتخاب میکنم. این رنگ نرم و صمیمانه است و زنانه، ولی نه دخترانه. این مربعِ ابریشمی را از قطر تا میزنم و مثلث را روی سرم میاندازم. آن را طوری که دیده نشود زیرِ گردنم سنجاق میکنم و دو انتهایش را همین طور شُل در جهتهای مخالف هم میاندازم. شکلِ روسری خیلی ظریف روی سر و شانههایم جا میگیرد. خوشبختانه امروز روسریام روز خوبی دارد.»
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۳۷ صفحه
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۳۷ صفحه
نظرات کاربران
لطفاً در بخش بی نهایت قرار بدید
مطالعه ی نسخه ی چاپی: چالش ازدواج دختری متدین و مدرن در جامعه ای سنتی و با سبک سنتی ازدواج یعنی خواستگاری. یادم هست نیمه ی اول این کتاب را در قطار مشهد به اندیمشک خواندم از بس که برایم
زندگی من عجیب شبیه به این دختر هست برای خودم واقعا جای تعجبه که یک شخص دیگه اون سر دنیا اینقدر من باشه هر دوره از زندگی اش هر حس و حالش هر گفتگوی درونی اش انگار من بودم .
اینکتاب واقعا برای من جالب بود. اینکه چه طور تجربیات، احساسات و حتی گفتگوهای درونی یک دختر در نقطه ی دیگری از دنیا انقدر شبیه منه. به شدت با شخصیت کتاب همذات پنداری کردم. نویسنده خیلی زیبا دیدگاه ش رو در خصوص نگاه
پرمحتوا و متن روانی داشت