کتاب گرایش به خودکشی
معرفی کتاب گرایش به خودکشی
کتاب گرایش به خودکشی نوشتهٔ زهرا انبارکی است و انتشارات فرنام آن را منتشر کرده است. تمرکز این کتاب بر پیشآیندها و مداخلات در زنان در حوزهٔ خودکشی است.
درباره کتاب گرایش به خودکشی
گرایش به خودکشی از مشکلات پزشکی و اجتماعی جهان است. ارتکاب خودکشی در زنان چهار برابر مردان است. در برخی مطالعات اشتغال به عنوان عامل محافظتی در برابر خودکشی ذکر شده است. کتاب گرایش به خودکشی جهت بررسی مقایسهای برخی عوامل مرتبط با گرایش به خودکشی در میان خانمهای خانهدار به خودکشی انجام گرفت. گرایش به خودکشی از مشکلات مهم در جامعه است. براساس آمار سازمان بهداشت جهانی، خودکشی سیزدهمین علت مرگ در جهان و سومین علت مرگ در گروه ۱۴ تا ۳۶ ساله است. گرایش به خودکشی و خودکشی به دورهای خاص از زندگی تعلق ندارد، اما ظاهراً زنان در لحظههایی از زندگی که با مشکلات شخصی روبهرو میشوند، بیشتر شکنندگی نشان میدهند و این در حالی است که حس میکنند راه برگشت ندارند. عوامل مختلفی میتوانند زمینهساز گرایش به خودکشی باشد: کملگرایی و عدم تنظیم هیجان است.
کمالگرایی به عنوان یکی از عوامل شخصیتی، پیشبینیکننده مهمی برای پیامدهای روانشناختی منفی مانند گرایش به خودکشی است. کمالگرایی به عنوان سازهای که شامل اجزای شناختی و رفتاری است تعریف شده است. کمالگرایی توسط چرخههای از تفکرات غیرمنطقی و رفتارهایی که آنها را همیشگی و دائمی میکند ابقا میشود.
تنظیم هیجان، نقش مهمی در سازگاری ما با وقایع و مشکلات زندگی دارد. افراط و تفریط در هیجانات منجر به ناسازگاری، پرخاشگری، خشم، نفرت و اضطراب و پیامدهای منفی دیگر در افراد میشود که به صورت کنترل نشده، بهداشت روانی و عاطفی افراد را به طور جدی تهدید میکند. در سببشناسی گرایش زنان به خودکشی، با مهارتهای تنظیم هیجان آنها ارتباط زیادی دارد.
گرایش به خودکشی آن دسته از مرگهایی است که به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر اثر اقداماتی که فرد انجام داده، رخ میدهند، درحالیکه وی به نتیجهٔ آن که مرگ است آگاه است. برخی از مهمترین فاکتورهای خطرساز خودکشی عبارتاند از: سن بالا، طلاق و جدایی، سابقهٔ فامیلی مثبت، افزایش استرس، بیماریهای روانی خصوصاً اختلالات دوقطبی، اختلال انطباق، عدم اشتغال، عدم اعتقادات مذهبی و مصرف مواد مخدر و... با توجه به اینکه نسبت قابل توجهی از پذیرش بخشهای بیمارستان کسانی هستند که به طریقی به خود آسیب رساندهاند، لذا پیشگیری از خودکشی اکنون یکی از اولویتهای بهداشتی مهم در بسیاری از کشورهاست.
خواندن کتاب گرایش به خودکشی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزههای زنان، روانشناسی و جامعهشناسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب گرایش به خودکشی
«انواع خودکشی
نظریهپردازان تقسیمبندیهای مختلفی از انواع خودکشی ارائه دادهاند که مشهورترین آن تقسیمبندی دورکیم است. دورکیم استدلال کرد که هرچه فرد، خود را از زندگی اجتماعی منفک سازد، اجتماع یکپارچگی خود را از دست میدهد و در نتیجه با ضعیف و ناتوان شدن گروههای اجتماعی که فرد بدانها وابسته است، فرد کمتر به آنها وابستگی پیدا میکند و به خود وابسته میشود و تنها قواعد رفتاری که بر مبنای منافع شخصیاش استوارباشد را میپذیرد و سرانجام در نتیجه این خود فردی در برابرخود اجتماعی، فرد به خودخواهی یا فردگرایی افراطی خواهد رسید. دورکیم خودکشی را به چهار دسته تقسیم کرده است:
خودکشی خودخواهانه:
دورکیم این نوع خودکشی را خاص جوامع و اجتماعاتی که دارای فلسفه و سنت فردگرایی، استقلالطلبی افراد، خوداتکایی و خودکفایی میباشند، میداند. در چنین جوامعی به واسطهٔ میزان کنترل اجتماعی و فشار جمعی بسیار کم، تضعیف روح جمعی، بیطرفی سازمانهای اجتماعی در مسئولیتهای فردی، غلبه مناسبات و روابط ثانویه و رسمی بر روابط اولیه و نخستین و عدم تعلق عمیق فرد به گروه، کمبود یا اختلال شدید همانندسازی با گروههای اجتماعی و عدم پشتیبانی اجتماعی و سرپرستی عاطفی و روانی سازمانها از فرد سبب افزایش تمایل او به خودکشی در شرایط بحرانی میگردد. در این جوامع افراد شدیداً به اراده خود وابستهاند و رفتار خود را بنا به میل شخصیشان تنظیم میکنند و ارزشهای حاکم بر جامعه در انتخاب آنها تأثیری ندارد. البته این میزان فردگرایی بسته به جوامع متفاوت، تغییر میکند.
دورکیم برای توجیه خودکشی خودگرایانه به مسایل روانی توجه نمیکند، "اگر چه توضیح علل خودگرایانه خود به معنی پذیرش نوعی علل روانی است ولی دورکیم بررسی روانی آسیب های اجتماعی را از مطالعاتش دور میکند.
خودکشی خودخواهانه، خود نیز به دو قسم است؛ نوع مالیخولیایی که با نوعی سستی و احساس فتور همراه است و حالات افسردگی و انفعال شدید در افراد دیده میشود. نوع اپیکوری که با احساس بیمیلی و بیاشتهایی به صورت امری واقعی و غیرخیالی درفرد به شدت راه یافته است، او را نسبت به هرچه در پیرامون است بیمیل، بیتفاوت و خونسرد میسازد.
هر چه میزان کنش متقابل اجتماعی کمتر باشد، احساسات جمعی ضعیفتر است؛ هرچه احساسات جمعی ضعیفتر باشد، یگانگی اجتماعی ضعیفتر است؛ هر چه یگانگی اجتماعی ضعیف تر باشد، افراد کمتر به منافع اجتماعی نظر دارند؛ هر چه افراد کمتر به منافع اجتماعی نظر داشته باشند، در زندگی معنای کمتری مییابند و میزان خودکشی اجتماعی زیادتر میشود.
خودکشی دگرگرایانه:
خودکشی دگرخواهانه بیشتردر جوامع ابتدایی و به صورت یک وظیفه اجتماعی تجلی پیدا میکند. مثل رسم ساتی هندوان یا خودکشی مردان در آستانه سالمندی و افراد بیمار در قبایل فیجی و مانگا. خودکشی دگرگرایانه عموماً متلعق به دنیای جدید و با رشد تکنولوژی و فرد گرایی ارتباط دارد.
در این گونه جوامع میزان کنترل و فشار گروهی به شدت بالا، تعلق گروهی بسیار عمیق و همانندسازی با گروه بسیار شدید است تا حدی که موجودیت فردی مستقل از موجودیت گروهی نامفهوم قلمداد میشود که در مجموع میتوان گفت که در این گونه جوامع، تقسیم کار محدود، احساس همبستگی بالا و پیوند و احساس یگانگی به علت همانندی شرکت درآداب و رسوم مشترک میباشد و قابل تقسیم به سه دستهٔ اجباری، اختیاری و هوشمندانه است. در نوع اجباری خودکشی به عنوان یک وظیفهٔ اجتماعی محسوب میشود؛ خودکشی دگرگرایانهٔ اختیاری به گونهای اطلاق میشود که فرد داوطلبانه به استقبال مرگ میرود اما در نوع سوم کنارهگیری فرد از خود و چشمپوشی از دنیا به دلیل تمجید و ستایش فرهنگ جامعه از این عمل است.
خودکشی آنومیک:
خودکشی آنومیک معلول عدم تعادل، دگرگونی ساختاری، وقفه ناگهانی شدید یا تغییرات عمیق و سریع سازمانها و نظامهای اجتماعی است که خود این عوامل معلول کسادی سازمان اقتصادی، از هم پاشیدگی ارزشهای سنتی، تورم، تغییر حکومت و انقلاب است و کنش افراد به وسیلهٔ هنجارهای روشن و قاطع، تکوین نیابد. چهار شاخص در بوز این نوع خودکشی مؤثر است:
-تغییرات سریع اجتماعی
-آشفتگی در نظام جمعی و نظم عمومی جامعه
-داشتن مشاغل حرفهای و لیبرال
-طلاق و در نتیجهٔ آن اغتشاش در روابط بین هدف و وسیلهٔ خانواده
خودکشی تقدیرگرایانه:
این خودکشی نوعی عکسالعمل به بازبینی، کنترل و تنظیم اجتماعی جامعه است؛ زمانی که جامعه به حد مفرط و شدیدی دست به " ایجاد نظمی دستوری " میزند و (فرد به شدت تحت انقیاد و تقلید اجتماعی قراردارد و هرچیزی تحدید شده، کنترل شده، منظم، خشک و بیروح است). در این مواقع حق گزینش از افراد سلب شده و فرد تحت شرایط اجباری، نمیتواند اهداف و راههای رسیدن به آنها را فراهم کند و سرانجام به قضا و قدر تن دهد.
آسیبشناسی و جامعهشناسی دورکیم عمدتاً دو حالت دارد:
-مشکل در نظام اجتماعی
-و مشکل درگروههای کوچک داخل اجتماع و یا افراد
به طورکل میتوان گفت که خودکشی دگرگرایانه و خودگرایانه، از پیوستگی شدید و پیوستگی ضعیف افراد ناشی میشود در حالیکه خودکشی ناشی از بیهنجاری (آنومیک) و خودکشی تقدیرگرایانه، از دخالت و نظارت بیش ازحد ناشی میشوند.»
حجم
۷۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۷۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه