کتاب آزاداندیشی
معرفی کتاب آزاداندیشی
کتاب آزاداندیشی نوشتهٔ صدیقه رمضانی تمیجانی (دکترای جامعهشناسی فرهنگی و پژوهشگر پژوهشکدهٔ مطالعات فناوری) و مجید اسدپور (مدیرگروه سیاستگذاری آموزش عمومی) است. نشر صاد این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر دربارهٔ پیشرفت در ساحت تفکر و تأملی در باب چگونگی فرهنگسازی آزاداندیشی است.
درباره کتاب آزاداندیشی
کتاب آزاداندیشی دربارهٔ ضرورت آزاداندیشی است. در مقدمهٔ کتاب دلیل اهمیت این موضوع و نسبت آن با نواندیشی، خلاقیت، گفتگو و گشودگی در برابر نقد شرح داده شده است.
این کتاب خلاصه و گزیدهای از نتایج پژوهشهای مختلفی است که نویسندگان در قالب همکاری در طرحهای مختلفی چون «ساماندهی و گسترش فضای آزاداندیشی در جامعهٔ علوم انسانی و ایجاد سازوکارهای فرهنگسازی آن» به سفارش «ستاد راهبری نقشهٔ جامع علمی کشور»، «آسیبشناسی کرسیهای آزاداندیشی» به سفارش «بنیاد ملّی نخبگان»، «چیستی، موانع و راهکارهای تحقّق فرهنگ آزاداندیشی در دانشگاه» به سفارش «دفتر سیاستگذاری و برنامهریزی فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم و تحقیقات و فناوری کشور»، «احصا و دستهبندی مسائل پیشروی کشور در موضوع آزاداندیشی دینی» به سفارش «بنیاد توسعهٔ فردا» و «آزاداندیشی؛ پیشرفت در ساحت تفکر» به سفارش «پژوهشکدهٔ مطالعات فناوری» انجام دادهاند.
در این کتاب ابتدا به لزوم فرهنگسازی آزاداندیشی پرداخته شده و جایگاه و اهمیت آزاداندیشی از منظر آیتالله خامنهای بررسی شده و سپس به واکاوی نظری و مفهومی آزاداندیشی از نگاه صاحبنظران داخلی و خارجی پرداخته شده است.
بررسی وضعیت موجود را با معرفی شماری از فعالیتهای گروهها و نهادهای فعال در موضوع آزاداندیشی ادامه داده و بررسی موردی کرسیهای آزاداندیشی را بهعنوان مهمترین اقدام صورتگرفته پی خواهید گرفت. در بخش پایانی نیز ابتدا چیستی و چگونگی فرهنگسازی آزاداندیشی را شرح داده و سپس صورت مقابل آزاداندیشی یعنی ناآزاداندیشی مدّنظر قرار گرفته و پیشرانها، آثار و پیامدهای آن مرور شده است.
خواندن کتاب آزاداندیشی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران جامعهشناسی پیشنهاد میکنیم.
بخشهایی از کتاب آزاداندیشی
«فقدان آزاداندیشی سبب شده در ساحتهای علم و اندیشه، گاهی ثروتآفرینی محور قرار گرفته و نهاد دانشگاه به ابزاری برای کسب درآمد و نه ارتقای اندیشه تبدیل شده و در بهترین حالت گرفتار پرداختن به مسائل خرد، ملموس و دمدستی، حاشیهای شده؛ لذا نظریهپردازی راکد مانده است؛ زیرا این نظریهپردازان در داخل ساختار (قواعد رسمی و غیررسمی) دانشگاهی فعّالیت میکنند و این ساختار، کنش آنها را جهتدهی کرده و یا محدود میسازد. گاهی نیز کنشگر دانشگاهی از واقعیتهای جامعهٔ خود کنده شده و در میدانی غریبه میاندیشد و به مسائل مبتلابه جامعهٔ غیرخودی میپردازد. گاهی هم گرفتار انتزاع محض و دوری از عینیت است. درواقع کارکرد نهاد علم در درمان مشکلات جامعه مختل شده است و نمیتواند مشکلات بومی را شناسایی کند و راهکارهای مناسب با زیستبوم ایرانی ارائه دهد؛ بلکه بهجای آن به مهرهای برای چرخش بهتر نظام علمی بینالمللی تبدیل شده است. ظهور قرائتهای مختلف و التقاط در حوزهٔ فکری و فقدان شکلگیری منظومههای فکری نیز مسئله و مشکل دیگری است که توقف اصلاحگری دینی و چهبسا استحالهٔ فکری انقلاب اسلامی را به دنبال خواهد داشت. ازسویی دیگر شاهد خودباختگی فرهنگی و حتّی شیوع قوممداری واژگونه و غربزدگی در میان برخی اقشار ایرانیان در اثر نوعی تبادل فرهنگی منفعل و ناآگاهانه از فرهنگ غربی هستیم که نتیجهٔ آن به حاشیه راندهشدن آزاداندیشان در جامعه و حتّی در میان نخبگان و مدیران کشور است؛ همان «خواصی» که به بیان مقام معظّم رهبری هدایتگران اصلی عامهٔ مردم هستند. اثر و پیامد گریزناپذیر آن نیز ازسویی تودهایشدن و حاکمیت عوامفریبی است و ازسویی دیگر خشکیدن اصلاحگری اجتماعی و رشد استبداد و تکصداییشدن و بیتفاوتی اجتماعی خواهد بود. تودههایی که بیرهبر باقی میمانند و تمایزطلبی بیبُن و ریشه از طرقی چون انتخاب سبکهای زندگی مقلدانه و ناهمخوان با فرهنگ ایرانی-اسلامی رشد خواهد کرد.
ازاینرو، برای جامعهٔ ایرانی و انقلاب اسلامی که خود محصول نوعی بازگشت به خویشتن اسلامی-ایرانی است و در افق و چشمانداز خود احیای تمدن اسلامی را به جهانیان نوید داده بیش و پیش از هر چیز لازم است که به تولید اندیشهٔ مطابق و هماهنگ با مبانی معرفتی همسو همّت گمارد. چنانکه طرح موضوعاتی چون تولید علم، جنبش نرمافزاری، کرسیهای آزاداندیشی و نظریهپردازی، علوم انسانی مبتنیبر مبانی اسلامی و... ازسوی مقام معظّم رهبری و مطالبهٔ آنها از جامعهٔ حوزوی و دانشگاهی حاکیاز اهمیت بنیادین این مسئله است. دراینمیان، هرچند تأکیدات مکرر رهبری تکاپویی را طی سالهای اخیر ایجاد کرده، لیکن تاکنون حرکت جدّی و ثمربخشی ازسوی جامعهٔ دانشگاهی و حوزوی رخ نداده است. بهعلاوه اینکه ایران امروز پس از سالها تمرکز و تقلید از نظریات رایج در مجموعهٔ دانشی مغربزمین نهتنها نتوانسته راهحلّ مناسبی برای آنها بیابد که چهبسا در حوزههایی خود مشکلی بر مشکلات پیشین افزوده است. غافل ازآنکه درمانگری صحیح مستلزم تجهیز به دانش حقیقی است و دستیابی به چنین دانشی در درجهٔ اوّل نیازمند طرد ناآزاداندیشی است.»
حجم
۶۴۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۶۴۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه