کتاب آشوب؛ نقاط عطف بحران برای ملت های بحران زده
معرفی کتاب آشوب؛ نقاط عطف بحران برای ملت های بحران زده
کتاب آشوب؛ نقاط عطف بحران برای ملت های بحران زده نوشتۀ اسز پرینت و ترجمۀ هادی جلالی است. انتشارات زی این کتاب را روانۀ بازار کرده است. این کتاب، خلاصه و تحلیلی، برگرفته از کتاب جرد دایموند است. داستانهای پشتپردهٔ بعضی از بزرگترین بحرانهای ملی عصر مدرن را در این کتاب بخوانید.
درباره کتاب آشوب؛ نقاط عطف بحران برای ملت های بحران زده
کتاب آشوب؛ نقاط عطف بحران برای ملت های بحران زده از روی دست جرد دایموند خلاصه شده و تحلیلی از آن کتاب را ارائه میکند.
کتاب آشوب در سال ۲۰۱۹ منتشر شد. این کتاب، ذهن خوانندهاش را از میان بعضی از بزرگترین بحرانهای ملی در عصر مدرن عبور میدهد تا چگونگی قرار گرفتن ملتها در بحران و راههای بهکارگرفته شده برای خروج از آن را نمایان کند.
جرد دایموند، نویسندهٔ کتاب آشوب، با نگاهی به هفت کشور مختلف از شیلی و اندوزی دههٔ ۱۹۷۰ گرفته تا استرالیا و آلمان پس از جنگ جهانی دوم، نشان میدهد که چگونه بعضی از مشکلات و در نتیجه، راهحلها با یکدیگر مشابهت داشته و بارها و بارها پدیدار شدهاند.
این کتاب به ما میگوید که بحران، هم برای افراد و هم برای جوامع، اجتنابناپذیر است. اما چگونه میتوانیم برای مقابله با چالشهایی که بر سر راهمان قرار میگیرند، تغییر کنیم و درعینحال بهترینهای خود و فرهنگهای ملیمان را حفظ کنیم؟ در طول تاریخ بارها و بارها عوامل یکسانی مانند ارزیابی صادقانه از خود و مسئولیتپذیری بودند که منجر به تغییرات پایدار و مثبت شدهاند. اما اکنون در دنیایی که جهانی شده است، زمان آن فرا رسیده که نه صرفاً به صورت فردی یا ملی بلکه دستبهدست هم به عنوان یک نژاد انسانی این کارها را با هم انجام دهیم. در این کتاب میبینیم که تغییر هرگز آسان نیست.
خواندن کتاب آشوب؛ نقاط عطف بحران برای ملت های بحران زده را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران علوم سیاسی، جامعهشناسی و روابط بینالملل پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب آشوب؛ نقاط عطف بحران برای ملت های بحران زده
«بحران فنلاند با روسیه آغاز و در طول جنگ جهانی بسیار پیچیده شد و به اوج خودش رسید.
در دهههای ۳۰ و ۴۰ میلادی فنلاند دچار بحران شد. علت بحران بهوجود آمده ارتباط زیادی با موقعیت جغرافیایی فنلاند داشت. آنها مرز مشترک بزرگی با روسیه داشتند و همسایگیشان با روسیه در آن زمان برای آنها مشکلاتی ایجاد کرد.
در بیشتر اوقات در طول تاریخ، فنلاند کشوری مستقل نبوده است. از قرن سیزدهم تا سال ۱۸۰۹ بخشی از سوئد در نظر گرفته میشد و پس از آن به بخش خودمختاری از امپراتوری روسیه تبدیل شد. در سال ۱۸۹۴ تزار نیکولای دوم فرماندار ستمگری را برای فنلاند منصوب کرد. این انتصاب زمینههایی را ایجاد کرد تا در طول انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۷ فنلاند نیز مستقل بشود.
فنلاند تازه استقلال یافته پس از یک جنگ داخلی اولیه به یک حکومت دموکراسی لیبرال سرمایهداری تبدیل شد. این تغییر فنلاند تنش مضاعفی بر روابط ناآرامها آنها با همسایهٔ کمونیستشان اتحاد جماهیر شوروی بهوجود آورد. اما بحران اصلی در سال ۱۹۳۹ آغاز شد درست در زمانی که جنگ جهانی دوم داشت تمام منطقه را درگیر میکرد.
همانطور که تهدیدهای آلمان گسترش مییافت، رهبر شوروی جوزف استالین برای دفع این تهدیدها به فکر ایجاد پایگاههای نظامی و خطوط حملونقل مابین شوروی و آلمان افتاد. شوروی به دنبال گرفتن حق ایجاد پایگاه نظامی و تردد در کشورهای لتونی، استونی، لیتوانی و فنلاند بود. فنلاند به عنوان کوچکترین این چهار کشور، از الحاق مجددش به شوروی هراس داشت و به همین علت درخواست استالین را برخلاف سه کشور دیگر رد کرد.
این مخالفت با استالین آغازگر جنگ زمستانی بود. در ۳۰ نوامبر ۱۹۳۹ شوروی به فنلاند حملهٔ نظامی کرد. فنلاندیها هیچکدام از تانکها و هواپیماهایی که در دست شوروی بودند را نداشتند. ارتش شوروی متشکل از ۵۰۰ هزار سرباز بود ولی فنلاندیها فقط ۱۲۰ هزار سرباز داشتند. با نابرابریهای اینچنینی شکست دادن ارتش عظیم شوروی برای فنلاند کاملاً غیر ممکن بود. اما با تمام این اوصاف، فنلادیها با استفاده از فنون استتار و تنها به وسیلهٔ تفنگ، مسلسل و کوکتل مولوتوف توانستند پیشروی شوروی در خاکشان را به حداقل برسانند. همچنین آنها این جنگ را برای شوروی بسیار پرهزینه کردند. بهطوریکه به ازای کشته شدن هر یک سرباز فنلاندی هشت سرباز شوروی از بین میرفت.
همزمان با شروع جنگ جهانی دوم، شوروی بمباران فنلاند را از سر گرفت و فنلاندیها دیگر نمیتوانستند در جنگ جهانی بیطرف باشند. فنلاندیها در این نبرد همرزم آلمانیهای نازی شدند. البته نمیتوان آنها را به عنوان متحدی برای آلمان در نظر گرفت. چراکه فنلاند از تحویل شهروندان یهودیاش به آلمان خودداری کرد.
همچنین فنلاند در حمله به لنینگراد نیز از نیروهای آلمانی حمایت نکرد. این امر به شوروی کمک بهسزایی کرد تا در برابر محاصرهٔ نازیها مقاومت کند. این اتفاق از دید استایلین و متحدان بریتانیاییاش دور نماند و مورد قدردانی قرار گرفت. در آن زمان بریتانیاییها دستور داشتند که فنلاند را بمبباران کنند. اما با وجود این اتفاق آنها بمبها را داخل دریا ریختند تا هم به دستورات عمل و هم به نوعی از فنلاند قدردانی کرده باشند.
با آنکه بالاخره جنگ تمام شد؛ اما فنلاند هنوز در میان نیروهای متحدین قرار داشت. به عبارت دیگر این کشور هنوز از بحران خارج نشده بود.»
حجم
۳۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
حجم
۳۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
نظرات کاربران
ترجمه بسیار خوب اصل کتاب، 636 صفحه است. این خلاصه بسیار ناقص 50 صفحه ای، آن هم با حجم صفحات ناچیز، جز تصویری ناقص و معیوب از کتاب اصلی نیست. یا متن ترجمه اصلی از طرح نو را باید خواند
من تو تخفیف گرفتم خیلی خوب بود. بررسی جالبی نسبت به بحرانها داشت.
مثل همه کتابهای جرد دایموند آموزنده ولی توضیحات مترجم در پانوشت واقعاً آزاردهنده بود!