کتاب پایان استرس

کتاب پایان استرس نوشتۀ دان جوزف گووی و ترجمۀ حمیده رستمی است. انتشارات لیوسا این کتاب را روانۀ بازار کرده است. این کتاب دربارۀ چگونگی مقابله کردن با استرس و یکی از مجموعه کتاب‌های میکرو است.

درباره کتاب پایان استرس

کتاب پایان استرس دربارۀ راه‌های پایان دادن به استرس است.

استرس یک بیماری است. از این رو باید مانند باقی بیماری‌ها، راه مقابله با آن را بیاموزیم و آن را به کار ببنیدم. شاید بیشترین آسیبی که استرس می‌تواند به ما وارد کند این باشد که نمی‌گذارد به توانایی‌ها و استعدادهای بالقوه‌مان دست پیدا کنیم. این کتاب تعداد زیادی روش‌ برای مقابله با استرس دارد.

پیام اصلی کتاب پایان استرس این است که استرس، آسیبی اساسی به سلامتی، عقل، هوش و عملکرد انسان وارد می‌کند. با این وجود، می‌توان از طریق گنجاندن تمریناتی معین در زندگی و داشتن ذهنیتی درست، بر تأثیرات منفی استرس غلبه کرد.

دان جوزف گووی یک توضیۀ عملی هم ارائه می‌کند: «هر وقت با موقعیتی تنش‌زا مواجه شدی، ذهنت را منحرف کن».

پس از خواندن این کتاب به پاسخ این پرسش‌ها دست پیدا می‌کنیم:

• چرا استرس مهلک است؟
• چطور تحقیقات ثابت می‌کند که نگرانی‌ها بی‌اساس هستند؟
• چطور تنهایی و انزوا به‌اندازۀ اعتیاد به سیگار، بد است؟

خواندن کتاب پایان استرس را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران روانشناسی عمومی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب پایان استرس

«گاهی با موقعیت‌هایی ترسناک و درعین‌حال گریزناپذیر مواجه می‌شویم. بنابراین در مواردی مثل وقتی که شغلمان را به‌دلیل رکود اقتصادی از دست می‌دهیم یا می‌فهمیم شرکتی که در آن کار می‌کنیم در مورد صندوق بازنشستگی فریب‌مان داده، باید چه کار کنیم؟ آن‌وقت چه؟

در هر موقعیت سختِ تنش‌زایی سه تا گزینه پیش رو داری:

- تغییرش بده. ببین در کدام قسمت‌هایش می‌توانی تأثیر بگذاری و از نفوذت استفاده کن؛

- ترکش کن. گاهی بهترین کار این است که راهت را بکشی و بروی و فصل تنش‌زای کتاب زندگی‌ات را ببندی. شاید این فرآیند دردناک باشد، اما گاهی ضروری است؛ یا

- همان‌طور که هست قبولش کن. بعضی وقت‌ها هیچ‌کاری در مورد موقعیتی که در آن به‌سر می‌بری از دستت برنمی‌آید. پذیرش به این معنی است که نه می‌خواهی شکایت کنی نه قضاوت، و نه طالب تغییر هستی.

بگذار زنی را مثال بزنیم که با کم‌محلی و رفتار بی‌قید شوهرش مشکل دارد. تمام طول روز را از شوهرش دور بوده و دلش می‌خواهد وقتی هر دو از سر کار به خانه برگشتند، با هم وقت بگذرانند. ولی همین‌که آقا از راه می‌رسد، یک‌بطری نوشابه برمی‌دارد، روی کاناپه ولو می‌شود و تلویزیون را روشن می‌کند تا مسابقهٔ بیسبال را ببیند.

این خانم می‌تواند شوهرش را از تماشای تلویزیون منع کند، اما این کار ممکن است به جروبحث منجر شود و حتی استرس بیشتری ایجاد کند.

همچنین، می‌تواند آقا را ترک کند، از خانه بزند بیرون و برود درخواست طلاق بدهد. اما این دیگر زیاده‌روی است.

اما، او می‌تواند شوهرش را همین‌طوری که هست بپذیرد، خودش هم یک‌بطری نوشابه بردارد، برود کنار شوهرش روی کاناپه لم بدهد و یکی‌دو مسئله در مورد بیسبال یاد بگیرد. وقتی او هم کمی از بیسبال سردربیاورد، هر دو می‌توانند آن مدت زمان را با هم سپری کنند.

پذیرش سخت‌ترین انتخاب است چون اراده‌ای راسخ و تلاش ذهنیِ زیادی می‌طلبد. برای اینکه موقعیتت را بپذیری، باید قبول کنی مشکلات و مسائلی در زندگی وجود دارد که نمی‌توانی کاملا‌ً کنترل‌شان کنی.

در چنین موقعیت‌هایی، وقتی کاملاً احساس عجز و ناتوانی می‌کنی، به‌یاد بیاور همیشه یک‌چیز هست که می‌توانی در آن تأثیر بگذاری، و آن طرزفکرت است.»