کتاب هنر تاثیرگذاری و متقاعد کردن دیگران
معرفی کتاب هنر تاثیرگذاری و متقاعد کردن دیگران
میکروکتاب هنر تاثیرگذاری و متقاعد کردن دیگران نوشتهٔ نایل کسیدی و ترجمهٔ حمیده رستمی است و نشر لیوسا آن را منتشر کرده است. هنر تاثیرگذاری و متقاعد کردن دیگران بهترین کتاب برای هر کسی است که میخواهد یاد بگیرد چطور دیگران را متقاعد کند و به انجام کاری وادارد.
درباره میکروکتاب هنر تاثیرگذاری و متقاعد کردن دیگران
میپرسی از این کتاب چه عایدت میشود؟ میفهمی چطور اطرافیانت را تحت تأثیر قرار بدهی و به انجام کاری وادارشان کنی. برخلاف باور عموم، اگر دیگران ما را متقاعد کنند، خواستهمان برای ما مهمتر از آن چیزی میشود که از نظر ما منطقی است. وقتی این تمایل را درک کنیم، بهراحتی میفهمیم چطور میتوانیم در ذهن دیگران نفوذ و متقاعدشان کنیم به ما پاسخ مثبت بدهند. چه فروشندهای باشی که میخواهد فروشش را بالا ببرد و چه صرفاً بخواهی در زندگی روزمره بهراحتی دیگران را قانع و وادار به انجام کاری کنی، نایل کَسیدی در این کتاب رهنمودهایی در اختیارت میگذارد که چطور این کار را کنی و از چه راههایی میتوانی دوستان و اقوام و همکاران و مشتریانت را قانع کنی که به تو یا محصولت ایمان بیاورند.
بعد از خواندن این نکات میفهمی که
چطور عذر و بهانهای بینقص ارائه بدهی؛
راز فالگیرها چیست و چه کلکی سوار میکنند و
چطور یک باشگاه فوتبال با استخدام بازیگر درآمد کسب کرد.
خواندن میکروکتاب هنر تاثیرگذاری و متقاعد کردن دیگران را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای کسانی که میخواهند بر دیگران تاثیر بگذارند بسیار مناسب و کاربردی است.
بخشی از میکروکتاب هنر تاثیرگذاری و متقاعد کردن دیگران
قانع کردن فقط در بحثهای منطقی کاربرد ندارد؛ در مورد رابطه و ظاهر هم بهکار میرود.
تابهحال شده در محل کارت فردی از زیر کار دررو و فاقد صلاحیت بهجای تو ارتقای مقام بگیرد؟
چنین موقعیت ناامیدکنندهای بیشتر از آنی که حتی تصورش را کنی، رایج است. دلیلش هم این است تصمیماتی که ما میگیریم، همینطور تصمیمات رئیسمان، همیشه هم بر اساس عقل و منطق نیست. بهعبارت دیگر، چرا بدیهیترین وسیلهٔ قانع کردن، مؤثرترین وسیله نیست؟
دلیلش این است که ما بهجای توجه به استدلالهای منطقی، بیشتر به آنچه دلمان میخواهد بشنویم باور داریم.
دو نفری را در نظر بگیر که میخواهند نظریاتشان را در مورد شروع یک پروژهٔ کاری به رئیسشان ارائه بدهند. یکی از آنها توضیحی منطقی میدهد که چرا باید کار را بهآهستگی و قدمبهقدم انجام بدهند، دیگری زیادی مشتاق است که کار را سریع شروع کنند اما حتی یک دلیل منطقیِ و درستوحسابی هم برای نظریهاش ارائه نمیدهد.
بهنظرت رئیس کدامیک از آن دو نفر را برای رهبری پروژه انتخاب میکند؟ بهاحتمال زیاد دومی را؛ یعنی آنی را که مشتاق شروع کار است و نظریهاش همانی بوده که رئیس میخواسته بشنود.
این سناریوی رایج نشان میدهد که شخصیتِ گوینده از بسیاری جهات مهمتر از محتوا یا منطقی بودن سخنان اوست.
این مورد در انتخاب مقاله برای مجلات علمی هم مشهود است. وقتی محققان میخواهند یافتههایشان را بهچاپ برسانند، اوراق حاوی مطالبشان را برای مجلات علمی میفرستند بهامید اینکه یکی از آن مجلات کارشان را برای چاپ انتخاب کند. حالا بهنظرت مسئولان مجلات در هر مقالهای دنبال چه میگردند؟
اول نگاهی به اسم نویسندهٔ مقاله میاندازند و دوم، کیفیت محتوا را بررسی میکنند. این مسئله را یک استاد دانشگاه که مقالهای کاملاً بیمعنی و مهمل ارائه کرده بود، ثابت کرد. مقالهٔ او چاپ شد صرفاً چون کنار اسمش ذکر کرده بود که دکترا دارد. مردم معمولاً استدلال میکنند کسی که مدرک دکترا دارد حتماً میداند که چه میگوید!
حجم
۱۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۴ صفحه
حجم
۱۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۴ صفحه
نظرات کاربران
نمیشه گفت کتابه چون تو نت سرچ کنی یه مقاله بیاد شاید تعدادصفح هاش بیشتر باشه از طرفیم ۲۴ صفحه نوشته مفیدو قابل اجلا داره بهتر از کتابای ۳۰۰صفحه ای حوصله سربر