دانلود و خرید کتاب آوازهای ناتمام کتایون معماری
تصویر جلد کتاب آوازهای ناتمام

کتاب آوازهای ناتمام

دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب آوازهای ناتمام

آوازهای ناتمام نوشته کتایون معماری روایت داستانی حسن کاغذگران است، آزاده‌ای که سال‌ها مقاومت و جبر را زندگی کرد.

حسن کاغذگران آزاده‌ای از دیار اصفهان است که در این کتاب از اردوگاه‌های مخوف رژیم بعثی حکایت می‌کند. 

درباره کتاب آوازهای ناتمام

روایات کتاب آوازهای ناتمام به سال‌های ۶۲ تا ۶۹ هجری شمسی بازمی‌گردد. سال‌هایی که مردان غیور و دلاور ایرانی در زندنان‌های تاریک و اسارت‌گاه‌های هولناک رژیم بعثی عراق اسیر بودند. این کتاب از  اردوگاه عنبر و اسارتگاه شماره ۱۷ تکریت می گوید.

آوازهای ناتمام به شیوه‌ای داستانی برای خوانندگان و علاقه‌مندان عرصه دفاع مقدس و اسارت تدوین شده است. در این خاطرات واقعیت‌ها و حقایق مانند مکان، زمان و اشخاصی که نام برده می‌شوند، همه ضمن واقعیت، در جای خود قرار دارد و بازنویسی آن هیچ‌گونه لطمه‌ای به مستند بودن آن وارد نکرده است. 

خواندن کتاب آوازهای ناتمام را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به ادبیات جنگ و دفاع مقدس و سرگذشت‌نامه‌های آزادگان

بخشی از کتاب آوازهای ناتمام

چشمانمان تیره و تار شده بود؛ یارای دیدن یکدیگر و حتی پیش‌روی خود را نداشتیم. دشمن گوشه و کنار را مین‌گذاری کرده بود و ما باید عبور می‌کردیم. هدفمان را می‌دانستیم. راهمان را می‌شناختیم. می‌دانستیم قدم گذاردن در اینجا یعنی یک عمر جاودان زیستن. یعنی دیدن لبخند خداوند. اما باید عبور می‌کردیم و باید پای می‌نهادیم بر مین‌هایی که فقط یک وسیله نبودند. این مین‌ها همان قلب‌های کدر و تیرهٔ دشمن بودند، که باید زیر پایمان نابودشان می‌کردیم. حالا درهای بهشت پنج در شده بود و برق کلیدهای گشاینده‌اش چشمانمان را خیره کرده بود.

من اولی، برادر.

من دومی...

و پیش رفتیم تا پنج نفر، تا پا روی قلب‌های تیرهٔ دشمن بگذاریم.

نه این‌که بلرزم یا چیزی مثل ترس بر من غلبه کند تا نروم؛ اما چیزی از درونم در جوشش بود و مرا می‌برد و نمی‌برد. نمی‌توانستم پیش‌تر روم. چشمانم را لحظه‌ای بستم و «اللهم ارزقنی شهادت فی سبیلک» پیش چشمانم نقش بست. چشمانم را گشودم و راهی به پیش برداشتم.

بیایید اینجا، بیایید. لازم نیست روی مین‌ها پا بگذارید. این طرف معبر میدان مین را پیدا کرده‌ام.

صدا از ناحیهٔ راست بود و ما روانه شدیم.

برادر، برادر؛ اما نه، جوابی نبود. هنوز تا پایین شیب تپه مانده بود؛

از جایی‌که ما ایستاده بودیم تا تپهٔ عراقی‌ها حدود ۱۵ متر فاصله بود، ولی صداها تقریباً به خوبی شنیده می‌شد.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۹۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۵۵ صفحه

حجم

۹۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۵۵ صفحه

قیمت:
۲۳,۰۰۰
تومان