کتاب قصه های مامان جونی و زیارت؛ کبوتری که حرف می زد
معرفی کتاب قصه های مامان جونی و زیارت؛ کبوتری که حرف می زد
کتاب قصه های مامان جونی و زیارت؛ کبوتری که حرف می زد نوشته مجید ملامحمدی است. این کتاب را انتشارات به نشر برای کودکان منتشر کرده است.
درباره کتاب قصه های مامان جونی و زیارت؛ کبوتری که حرف می زد
مجموعه قصه های مامان جونی و زیارت داستان یک خانواده خوشحال و خوشبخت است که برای زیارت به مشهد مقدس رفتهاند و در هرجلد اتفاقی پیش میآید که داستانی جذاب میسازد. در این جلد پسر خانواده برای کمک به یک پیرمرد میرود و او را تا نزدیکی ضریح همراهی میکند اما جمعیت زیاد او را با خود هممسیر میکند و ناگهان احساس میکند سرش گیج میرود.
این کتاب داستانی جذاب دارد و با تصاویر رنگی و پر از جزئیات از حرم امام رضا(ع) کودکان را به فضای روحانی مشهد مقدس میبرد.
تصویرسازی این کتاب را اسماعیل چشرخ انجام داده و طراحان گرافیـک آن نیز علیرضـا پوراکبـری و سپیده حسین جواد بودهاند.
خواندن کتاب قصه های مامان جونی و زیارت؛ کبوتری که حرف می زد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام کودکان علاقهمند به داستان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب قصه های مامان جونی و زیارت؛ کبوتری که حرف می زد
چند نفر از خادمان حرم داشتند بالای ساختمان حرم، توی یک اتاقک زیبا نقاره میزدند نقاره یک جور وسیله مثل شیپور، اما دراز است که داخل آن فوت میکنند و صدای زیبایی از آن بیرون میآید؛ صدایی که این جمله را میشود از آن فهمید: «رضا جان، رضا جان!»
باد خنکی به حرم آمده بود و پرچمها و ریسههای عید را میلرزاند. ما نزدیک حوض، روی فرش بزرگی نشستیم. نگاهم به یک پیرمرد افتاد که عصازنان و به سختی، به سمت حرم میرفت. کسی نبود به او کمک کند. ویلچر هم نداشت. به بابا ناصر گفتم: «بروم به آن پیرمرد کمک کنم تا از وسط جمعیت به راحتی رد شود؟»
بابا ناصر گفت: «برو، اما زود برگرد!»
حجم
۳٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۴ صفحه
حجم
۳٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۴ صفحه