کتاب مبانی و اصول مدیریت مشارکتی
معرفی کتاب مبانی و اصول مدیریت مشارکتی
کتاب مبانی و اصول مدیریت مشارکتی نوشتهٔ محمد غبیشاوی، مهسا محمودی مشایی، شایسته آدابی و محمد علیمرادیان است و نشر عطران آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب مبانی و اصول مدیریت مشارکتی
سازمان چیزی بیش از سطوح افقی و عمودی، واحدها و سلسله مراتب است. یک سازمان همانند یک فرد دارای شخصیت است، شخصیتی که دارای ویژگیهای انعطافپذیری، محافظهکاری و نوآوری و... است. در سازمان کارکنان نسبت به یک الگوی خاص رفتاری باهم توافق میکنند و این همان فرهنگ سازمانی است. لذا از آنجا که در هر سازمانی، فرهنگ منحصر به فرد آن سازمان وجود دارد که به افراد شیوه فهم و معنی بخشیدن به رویدادها را نشان میدهد، از فرهنگ سازمانی میتوان به عنوان یک اهرم قدرتمند برای هدایت و تقویت رفتار سازمانی استفاده کرد.
مشارکت کارکنان هر سازمان به دلیل داشتـن نظـریات، افـکار و خلاقیتها باارزشترین سرمایه به حـساب میآیند؛ طبیعتاً در جهان امروز آنچه که بیش از همه دارای اهمیت است نیروی انسانی است. به طوری که اقتصاددانان معتقدند آنچه در نهایت خصوصیت روند توسعه اقتصادی و اجتماعی یک سازمان و جامعه را تعیین میکند منابع انسانی آن است نه سرمایه یا منایع مادی دیگر. این منابع انسانی هستند که سرمایهها را متراکم میسازند، از منابع طبیعی بهره برداری میکنند، سازمانهای اداری، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را به وجود میآورند و توسعه را پیش میبرند.
شکل استبدادی و کلاسیک ادارهکردن از آغاز سازماندهی نهادهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی توسط مردم به حیات خود ادامه داده است. در این نظام قدرت و حقوق حاکمیت در دست گروه کوچکی است که اعضای آن بر دیگران اعمال قدرت میکنند. به همین خاطر امروزه سازمانها تحت عناوین گوناگونی در پی تغییر آفرینی و نوآوری هستند. برخی در پی بهبود بخشیدن به راهبردها، بینشها یا ارزشها هستند و بعضی طرفدار مداخله کارمند در تصمیمها و بعضی خواهان مدیریت با کیفیت کلی هستند.
به هر حال مشارکت انسان در سرنوشت خویش یک اصل و نیز نیازی فطری است که از بدو خلقت انسان وجود داشته و همواره نیز وجود خواهد داشت. بر پایه همین اصل است که دامنه این نوع نیاز هر روز گستردهتر میشود و ابعاد دیگر زندگی را در بـر میگیرد. نظـام مشـارکـت میتواند به سرمایه انسانی متناسب با خصوصیات و روحیات او هویت ببخشد تا به این سرمایه با ارزش تنها به عنوان ابزاری جهت نیل به اهداف سازمان نگریسته نشود.
مدیریت مشارکتی عبارت است از به وجود آوردن فضا و نظامی توسط مدیریت که تمام کارکنان، مشتریان و پیمانکاران یک سازمان در روند تصمیمگیری و حل مسائل و مشکلات سازمان با مدیریت همکاری و مشارکت کنند. تاکید اصلی این نوع مدیریت بر همکاری و مشارکت داوطلبانه کارکنان، مشتریان و پیمانکاران است و میخواهد از ایدهها، پیشنهادها، ابتکارات و خلاقیتها و توان فنی و تخصصی آنها در حل مسائل و مشکلات سازمان در جهت بهبود مستمر فعالیتهای سازمان استفاده کند.
مدیریت مشارکتی راهی است برای مبـارزه با بـوروکـراسی، ضـرورتـی است ناشی از رشد اندازه سازمانهای اقتصادی و اجتماعی در جوامع صنعتی، نیازی است برای همکاری شبکهای در جوامع فراصنعتی، راه حلی است برای وحدت مجدد در جوامعی که بر پایه جدایی، انزوا و عدم ارتباط بنا شدهاند و بالاخره پاسخی منطقی به شرایط و چالشهای امروزی است. اهمیت مدیریـت مشارکتی تا بدان حدی است که یک دهه پیش صاحبنظران آن را «سومین انقلاب در مدیریت» نام نهادهاند؛ نخستین انقلاب پدید آمدن سلسله مراتب سازمانی و دومین انقلاب جدایی مدیریت از مالکیت و حرفهای شـدن مـدیریت بوده است. نتایج تحقیقات و تجربیات پژوهشگران نشان میدهد که مشارکت سبب افزایش بازدهی، اثربخشی، بالارفتن کیفیت، کاهش تعارض و افزایش تفاهم میان رئیس و مرئوس، کاهش مقاومتهای منفی نظیر غیبت، تأخیر و کمکاری، افزایش انگیزش و تعهد کارکنان میشود که در نهایت منجر به بهرهوری سازمانی میگردد.
خواندن کتاب مبانی و اصول مدیریت مشارکتی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای کارکنان و مسئولان تمامی ادارهها و سازمانهایی که مدیریت مشارکتی دارند مناسب است.
بخشی از کتاب مبانی و اصول مدیریت مشارکتی
مبانی فکری مدیریت مشارکتی را میتوان در تئوری دموکراسی، تئوری سوسیالیستی و در تئوری کلاسیک و انسان گرایانه مدیریت یافت (سعادت، ۱۳۷۲). یکی از ارکان اصلی تئوری دموکراسی، مشارکت مساوی کلیه افراد در تمامی امور و تصمیم گیریها است. به طوری که رئیس و مرئوس هر دو در تصمیم گیریها و در مسؤولیتها با یکدیگر سهیم باشند.
فرض اصلی در این تئوری آن است که هنگامی که دانش تک تک افراد با هم ترکیب شود و از آن به طور جمعی و یکجا استفاده گردد، انسان میتواند با خردمندی و هوشیاری بیشتری تصمیم بگیرد. (صادقی فرد، ۱۳۸۲).
انسان گرایانی همچون هرزبرگ (۱۹۶۶) و مزلو بر این باورند که مشارکت داشتن در تصمیم گیریها و مطرح بودن ازجمله نیازهای انسانی بوده و برآوردن این نیازها میتواند نقش مهمی در رضایت و کارایی آنها داشته باشد.
در مکتب سوسیالیسم، موضوع مشارکت در یک چارچوب وسیعتری و به عنوان یک مکانیسم و حربهای در مبارزه با طبقه کارگر علیه طبقه کارفرما مطرح میباشد.
با مقایسه تئوریهای سوسیالیسیم و انسان گرایان میتوان گفت که مشارکت از دیدگاه انسان گرایان همان توزیع قدرت در سازمان است در حالی که در مکتب سوسیالیسم هدف از مشارکت، رشد و تحول کلی در جامعه است. بر اساس دیدگاه انسان گرایانه، مشارکت کارمندان در تصمیم گیری میتواند منجر به تعهد سازمانی بیشتری گردد.
- در مکتب نئوکلاسیک نیز مشارکت یکی از عناصر اصلی سازمان و مدیریت به شمار میآید. این مکتب برای فصل و انفصالات گروهی اهمیت قائل است و تاکید آن بر مدیریت مشارکتی غیر قابل انکارمی باشد (صادقی فرد، ۱۳۸۲).
حجم
۱۰۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۷ صفحه
حجم
۱۰۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۷ صفحه