دانلود و خرید کتاب کلمه های پراکنده منصور کامکار
تصویر جلد کتاب کلمه های پراکنده

کتاب کلمه های پراکنده

انتشارات:نشر آواژ
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب کلمه های پراکنده

کتاب کلمه های پراکنده؛ برای او که تا همین دیروز نمی‌دانست دوستش دارم نوشته و سرودهٔ منصور کامکار است که نشر آواژ آن را منتشر کرده است.

کتاب کلمه های پراکنده

کلمه‌های پراکنده مجموعه اشعار و دلنوشته‌هایی است از منصور کامکار که مضامینی عاشقانه و اجتماعی دارد. آثار این مجموعه از عمق مفهومی و محتوایی و قوام شعری و نوشتاری خوبی بهره‌مندند. نویسنده دربارهٔ نوشتن خود اینگونه می‌نویسد: از کودکی تا همین سال‌های فراموشی شعر، قصدم نوشتن از تو بوده است. عمرم گذشت و سه شعر بیشتر از قلمم نوشته نشد. یک بار در سال‌های شروع کودکی، افسوس که حتی یک واژه در خاطرم نمانده است. آخر سواد نوشتن نداشتم، اما دوباره به شکل شعر در خاطرم آمدی، در سال‌هایی که دیگران دیوانه‌ام خواندند. در خاطرم نماند، میان کاغذ نوشتمش (شعری شبیه غزالی میان دشت که یک دستش شکسته است). از صبح تا همین لحظهٔ فراموشی شعر، غرقم میان نوشته‌های آن زمان، افسوس که نیست، (انگار به نیش گرگی دریده شده باشد همان سال‌ها!).

چند لحظه پیش از نگارش این واژه‌ها، تو بار سوم از نظرم گذر کردی و من تا دستم به‌سمت قلم رفت که غزل بشوی، از نظر رفته بودی!

هان! یادم نبود هیچ که فراموشی گرفته‌ام...

خواندن کتاب کلمه های پراکنده را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن کتاب کلمه های پراکنده را به علاقه‌مندان به شعر و تازه های ادبی و عاشقانه فارسی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب کلمه های پراکنده

این روزها را مدام تلاش می‌کنم که در باغ باشم، ظاهری و در باطن. و لیکن گاهی پرش‌های عجیبی به‌سمت ناکجاآبادی به‌نام نبودنت دارم. چشمانم بسته است، نسیم صورتم را نوازش می‌کند و دلتنگی به‌سویم آغوش می‌کشد، گام بعد را که برمی‌دارم خاک نهیب می‌زند که به خود آ؛ به خود که می‌آیم، خویشتنم را بر لبهٔ پرتگاهی با خاکی سست و سرخ زیارت می‌کنم (انگار جایی همین نزدیک‌ها چشمهٔ خونی جوشش و کوشش دارد که این چنین خاک این حوالی را سرخ کرده است). خاک را که بو می‌کشم نشئه بوی خون شده و خودم را کمی عقب‌تر کشیده و روی زمین درازبه‌دراز و خیره به خویشتنم می‌شوم. خویشتنم چنان با وسواس خودش را خاک‌مال می‌کند، تو گویی مراسمی آیینی در حال انجام است. او نیز نشئه شده و کنارم دراز می‌کشد. سرش به آسمان هفتم می‌ساید و پاهایش در درازترین حالت ممکن به لبهٔ پرتگاه می‌رسد. حالا دوباره میان باغم که وعده‌هایمان را فراموش نکنم، هرچند لحظه یک بار جایی از بدنم را می‌خراشم و خون را بو می‌کشم که حواسم، میان باغ نگاه‌دارم باشد. خویشتنم هم که نمی‌دانم کجاست و دارد پای کدام دلبری عنان از کف می‌دهد!

تفو بر تو ای چرخ گردون تفو..!


Mahmoud Zakeri
۱۴۰۰/۱۲/۰۴

درود به جناب کامکار عزیز، بسیار عالی و افکاری قابل تامل👌🏻👌🏻

مهدی فولادگر
۱۴۰۰/۱۲/۰۵

عاشقانه‌هایی عمیق به قلم روان منصور کامکار که آمیزه‌ای است از امید و صداقت و زلالی یک روح لطیف و بلند. خواندن این کلمه‌های پراکنده که در کلام مقدس عشق، منسجم شده و قوام یافته، تجربه‌ای دلنشین و تأمل‌برانگیز است...

komeil moja
۱۴۰۰/۱۲/۰۵

درود به قلم گهربارت برادر 💙✊🏻

علیرضا
۱۴۰۰/۱۲/۰۴

عالی بود کتاب خوبیه

B Kamkar
۱۴۰۰/۱۲/۰۴

بسیار عالی بود و اموزنده ❤️👏👏❤️

morteza esmaily
۱۴۰۳/۰۱/۱۹

بسیار عالی دوست خوبم🌹

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۱۴٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۱۱۴٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
۱۶,۹۰۰
تومان