کتاب دو رکعت انتظار
معرفی کتاب دو رکعت انتظار
کتاب دو رکعت انتظار نوشتهٔ ایرج افشاری اصل در انتشارات نظری چاپ شده است.
درباره کتاب دو رکعت انتظار
این کتاب که درونمایهای دینی دارد در شش پرده خانوادهای مذهبی را به تصویر میکشد و در خلال داستان این خانواده به مفاهیمی چون انتظار موعود میپردازد.
کتاب دو رکعت انتظار را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به نمایشهای مذهبی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب دو رکعت انتظار
قاب پنجرهای بین فضای داخل اتاق و حیاط با معماری سنتی قرار گرفته است. داخل حیاط حوض کوچکی قرار دارد. در گوشهای از اتاق، قاب عکسی از پدر خانواده آویزان است. دختر بچهٔ پنج ششسالهای پشت پنجره نشسته و عروسک به بغل به حیاط چشم دوخته است. ریزههای کلّهگنجشکی برف در حیاط در حال بارش است. دخترک به پنجره نزدیکتر میشود. کف دستش را بر شیشهٔ پنجره میمالد. دقیقتر میشود تا پشت پنجره را ببیند. تصاویری به ترتیب زیر بر دیوار حیاط نقش میبندد.
تصویری از سوشیانس مزدیسنا/ تصویری از کرشنای برهمنان/ تصویری از بودای پنجم بودائیان/ تصویری از مسیح یهودیان/ تصویری از بارقلیط عیسویان/ تصویر شمایل مهدی منتظر، ذوالفقار بهدست و سوار بر اسبی سفید به حالت سولاریزه شده.
صدای اذان بر فضا حاکم میشود. دختربچه عروسکش را بغل میکند.
مادر وارد حیاط میشود. تهماندهٔ سفره را در گوشهٔ باغچه میتکاند. دختربچه از پشت پنجره به مادرش دست تکان میدهد. مادر سفره به بغل دور میشود.
دخترک: مادرجون باز هم یاکریمها اومدند ... حیوونیها ... بخورین، بخورین ... مادرجون اونها سردشون نمیشه ... بیرون هوا خیلی سرده.
[مادر سفره به بغل به دخترک نزدیک میشود]
مادر: نه دخترم اونها هیچوقت سردشون نمیشه.
دخترک: آخه اونها که لباس ندارند.
مادر: عوضش کلی پر دارند.
دخترک: پس پرهاشون لباساشونه؟ چه بامزه ... مادر اینها بچه ندارند؟
مادر: چرا دخترم. حتماً دارند.
دخترک: حالا گشنهاشونه. آره؟
مادر: مامان باباهاشون نمیذارند گشنه بمونند.
دخترک: مامان باباهاشون که فقط خودشون میخورند.
مادر: برای بچههاشون هم میبرند.
دخترک: آخه کی میبرند؟ من میدونم اونها گشنه-اشونه. حیوونیها.
مادر: [دخترک را بغل میکند.] پاشو دخترم، پاشو برو بخواب.
[دخترک بلند میشود. به حیاط نگاه میکند. به طرف قاب عکس پدرش میرود. به عکس خیره میماند. مادربزرگ با چادر سفید با گلهای ریز سورمهای رنگش قامت میبندد. دخترک با صدای نماز مادربزرگ بر میگردد. نور از تمام صحنه جمع شده و تنها مادربزرگ زیر نور موضعی میماند.]
مادربزرگ: «بسم الله الرحمن الرحیم»
[نور صحنه بهتدریج گرفته میشود.]
حجم
۱۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۸ صفحه
حجم
۱۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۸ صفحه
نظرات کاربران
مبانی نمایشنامه نویسی زیر سوال رفت، نه شخصیت پردازی صحیح، نه ستیزه، نه کشمکش، نه گره افکنی و گره گشایی، اصلا جالب نبود