کتاب فرقه ناجیه (مبانی و موانع)

کتاب الکترونیکی «فرقه ناجیه (مبانی و موانع)» نوشتۀ سلیم آبسالان در میراث ماندگار چاپ شده است. فِرقه ناجیه یا گروه نجات‌یافته عبارتی در حدیث افتراق که به شیعه امامیه تفسیر شده است. در حدیث منسوب به پیامبر(ص) آمده، پس از وی، امت اسلامی فرقه‌فرقه شده و تنها یکی از آنها نجات می‌یابد. درباره تعیین مصداق فرقه ناجیه میان عالمان مذاهب مختلف اختلاف‌نظر است. غالباً هر کدام از آنان مذهب خویش را فرقه ناجیه و ۷۲ فرقه دیگر را هلاک‌شده دانسته‌اند.

درباره کتاب فرقه ناجیه (مبانی و موانع)

در این کتاب از ورای عینک علوم جدید و از دیدگاه انسان معاصر ، ابتدا به اولویت‌ها و اختصاصات بشری و امر فراحیاتی نگریسته‌ایم و کم‌وبیش به همین زبان سخن گفته‌ایم و سپس به وسیلۀ این نگرش خاص، آموزه های دینی - مذهبی را بازبینی نموده‌ایم. به طوری که مطالعۀ خصوصیات انسانی و آموزه‌های بشری و شناخت بنیاد معنوی حیات در این نوشتار، به پذیرش دعوت دین و نهایتاً به تصدیقِ گروه اهل نجات منتهی گردیده است.

جدید و متفاوت بودن مطالب این کتاب از آن روی است که از نگاه انسان عصر حاضر، آموزه‌ها و گرایش‌های معنوی را مورد مداقه قرار داده‌ایم و با برخورداری از پشتوانۀ علوم جدید، موقعیت ممتاز بشر در عالم حیات را منعکس نموده و معلوم داشته‌ایم که او در هر وضعیت جدید چه مواضعی اتخاذ و چه واکنشی از خود نشان خواهد داد؛ که در این مهم، کم‌وبیش از علوم زیستی از جمله: رفتارشناسی انسانی و فیزیولوژی بهره جسته‌ایم و به این ترتیب، بخشی از پرسش‌های اساسیِ مبتلابه را پاسخگو بوده‌ایم.

کتاب فرقه ناجیه (مبانی و موانع)  را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به علاقه‌مندان به مطالعات دینی پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب فرقه ناجیه (مبانی و موانع)

بشر زیست مدار، بیش و پیش از هر چیز عبارت از موجودی است که تمام منویات و اعمال به ظاهر پیچیدهاش برای حفظ شرایط مطلوب متضمن حیات شکل میگیرد، یا در نهایت امر به آن باز میگردد. این که گفتهاند: «انسان موجودی پیچیده و ناشناخته است»، این درست اما پیچیدگیاش در این است که برای بقاءِ حیات بطور پیچیدهای عمل میکند وگر نه با اندک تأمل در خواهیم یافت که تمام فعالیتهای آدمی حول محور صیانت نفس و حفظ هرچه بیشتر زندگی میچرخد و همه اعضاء و جوارح با انواع حرکات و سکناتش بر گرد کعبه‌ی متلوّن حیات در طوافاند. بشر سعی دارد از همه چیز، حتی از دین و اخلاق، در جهت حفظ حیات بهرهمند گردد.

بشر زیست مدار خود را خاکسار هر درگاه، و عمرعاصِ هر معاویه میگرداند، و با دست پاچگی و«ذوق و شوق» تمام، نظام اجتماعی مبتنی بر «زندگی برای زندگی» و تصمیم بر اساس فکر بشری را میپذیرد و خود را به هر آب وآ تش میزند و هر«لطایف الحیل» به کار می‌بندد، تا لذتی بچشد و ذوقی ببیند و «حظی» ی ببرد، یا دردی دور کند و کسالتی دفع نماید و ملالی برماند. تا در نتیجه، لحظهیی مرگ را واپس اندازد و حیات این دنیایی را من جمیع الجهات فرا خواند و در مقابل فروختن حیات اخروی، حیات دنیوی را پاس بدارد.