دانلود و خرید کتاب چزار محسن پیرهادی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب چزار اثر محسن پیرهادی

کتاب چزار

امتیاز:
۳.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب چزار

کتاب «چزار» نوشتۀ محسن پیرهادی است و انتشارات آئی سا آن را منتشر کرده است. چزار یک رمان عاشقانه است و زندگی خانوادۀ خان و مردم در روستایی به نام دائی‌چی را روایت می‌کند. 

درباره کتاب چزار

رویدادهای رمان چزار در روستایی به نام دائی‌چی اتفاق می‌افتد. حاج‌قاسم خان روستا پیرمردی تنومند است که با فرزندان و نوه‌ها در روستا زندگی می‌کنند. همسر خان دلبر نام دارد و برعکس خان که شخصیتی سخت‌گیر و پر جذبه دارد و تمامی مردم روستا و حتی فرزندانش از او حساب می‌برند، زنی باسیاست اما مهربان و خوش‌قلب است که تمام خدمه و اهالی دوستش دارند. عشق خان به همسرش دلبر زبانزد روستا است چون خان هرگز از ابراز عشقش به دلبر خجالت نکشیده و آن را پنهان نکرده است.

شخصیت‌های اصلی رمان چزار خان و همسرش دلبر هستند و اکثر اتفاقات با محوریت این ۲ شخصیت پیش می‌رود. شخصیت‌های فرعی داستان کسانی مثل فرزندانش هستند که هرکدام اتفاقات تازه‌ای را رقم می‌زنند. ۲نفر از مهم‌ترین شخصیت‌های فرعی سبز علی پسر خان و همسر ۱۵ ساله‌اش حنا هستند که دائم رفتارهایشان برای خانواده دردسر دست می‌کند. همۀ روستا می‌دانند که سبز علی زنش حنا را دوست ندارد و او تنها به جبران خون پسر دیگر خان که میرزا نام داشت و به دست پدر حنا کشته شد به خانۀ خان آمده و زن سبز علی شده است. سبز علی ازیک‌طرف از زندگی با زن اجباری‌اش ناراحت است و او را اذیت می‌کند و از طرف دیگر این حقیقت را می‌داند که کشور، همسر میرزا او را در کشته‌شدن شوهرش مقصر می‌داند بنابراین عزم رفتن از روستا را دارد.

چزار در زبان لری به معنی حسرت‌به‌دل است. محسن پیرهادی دلیل این نام‌گذاری را کوله‌باری حسرتی می‌داند که قهرمانان قصه‌اش به دوش کشیده‌اند. حسرت‌هایی که با مرگ پایان یافتند. با اینکه داستان زاییدۀ تخیل نویسنده است اما محسن پیرهادی در رمان چزار از اسامی، شخصیت‌ها و مکان‌های واقعی استفاده کرده تا بتواند به آب‌وخاک اجدادی‌اش ادای دین کرده باشد و یادشان را گرامی بدارد.

 خواندن کتاب چزار را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به علاقه‌مندان به ادبیات داستانی و دوستداران رمان‌های ایرانی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب چزار

«نور از دریچهٔ گردی که در سقف اتاق قرار داشت به داخل نفوذ کرده بود. ستونی از نور که ذرات غبار رقص‌کنان در آن شناور بودند به‌صورت پیرمرد سالخورده که چین‌وچروک صورتش با جاگیری ماهرانهٔ دست طبیعت، اصالت و پاکی را به او هدیه داده بود، اصابت می‌کرد و لذت ناشی از این تماس، او را چون گیاهان که عاشق نورند مسخ کرده بود. حاج‌قاسم پیرمرد پر جذبه و گیرا؛ خان روستای دائی‌چی با اندامی تنومند که نشان از دوران جوانی نیرومند داشت، درحالی‌که از گرمای مطبوع بهاری که از دریچهٔ سقف اتاقش به صورتش می‌خورد لذت می‌برد به‌کندی و آرامی با کشیدن خمیازه‌ای از جا بلند شد. دستی به سبیل‌های پرپشتش کشید و گوشه‌های سبیل‌هایش را به سمت بناگوش تاب داد و کت قهوه‌ای‌رنگش را روی شانه‌های پهن و مردانه‌اش انداخت و از دری که به بهارخواب در طبقهٔ بالای خانه راه داشت، خودش را با خم‌کردن سر عبور داد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۹۲ صفحه

حجم

۱٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۹۲ صفحه

قیمت:
۱۲۶,۰۰۰
تومان