دانلود و خرید کتاب آدم شویی نصرت الله محمودزاده
تصویر جلد کتاب آدم شویی

کتاب آدم شویی

معرفی کتاب آدم شویی

کتاب آدم شویی نوشتۀ نصرت‌الله محمودزاده است. این کتاب را انتشارات نیستان منتشر کرده است. محمودزاده در «آدم شویی» بیش از هر چیز به هویتی تازه نزدیک شده است. هویتی که شاید مخاطبان او تا پیش‌ازاین از وی در ذهن ترسیم نکرده باشند. هویتی ترد و شکننده و به‌شدت احساساتی که می‌خواهد خود را سوار بر کلمات به جایی برساند که شاید حداقل برای او سبکی به ارمغان بیاورد و در حال و هوای خوشی غوطه‌ور کند.

درباره کتاب آدم شویی

محمودزاده در اولین روز تهاجم عراق به ایران، داوطلبانه به خوزستان شتافت و به‌عنوان نیروی داوطلب در عملیات آزادسازی سوسنگرد حضور داشت. او که در عملیات هویزه در محاصره دشمن قرار گرفته بود با وقایعی مواجه شد که بعدها منجر به نوشتن اولین کتابش حماسه هویزه شد. جدای از این تاکنون بیش از چهارده اثر از این نویسنده به چاپ رسیده است که عمده آنها در گونه غیرداستانی و مبتنی بر روایت‌گویی و خاطره نگاری است.

محمودزاده اما در کتاب تازه خود با عنوان «آدم شویی» به سراغ داستان برگشته است، منتهی آنچه او به‌عنوان داستان بازگو می‌کند در قالب کلیشه‌های جاری داستانی نمی‌گنجد. شاید بتوان از آنچه او در «آدم شویی» ساخته است به‌عنوان داستان روایت یاد کرد. داستان از این منظر که شخصیت‌پردازی و فضاسازی داستانی در آن مشهود است و روایت از این منظر که بسیاری از موقعیت‌هایی که او در این مجموعه بازگو کرده است از منظر روایت مستند، قابل‌تأمل است.

برای همه آنهایی که محمودزاده را می‌شناسند تجربه خوانش این داستان‌ها تصویری بسیار متفاوت از او را در ذهن خواهد ساخت و برای آنها که نمی‌شناسندش، «آدم شویی» بدون شک اثری با حس و حال لطیف و متفاوت خواهد بود.

خواندن کتاب آدم شویی را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟

علاقه‌مندان به مجموعه داستان می‌توانند از خواندن این کتاب لذت ببرند.

درباره نصرت‌الله محمود زاده

نصرت‌الله محمود زاده در اول شهریورماه ۱۳۳۵ در روستای "کوهستان" از توابع "بهشهر" در استان مازندران به دنیا آمد. تحصیلاتش را در انستیتو تکنولوژی بابل در رشته مکانیک به پایان برد. وی بعد از جنگ تحمیلی به ادامه تحصیل پرداخت و در مقطع کارشناسی ارشد رشته جامعه‌شناسی در دانشگاه شهید بهشتی فارغ‌التحصیل شد. در اولین روز تهاجم عراق به ایران، داوطلبانه به خوزستان شتافت و به‌عنوان نیروی داوطلب در عملیات آزادسازی سوسنگرد حضور داشت. او که در عملیات هویزه در محاصره دشمن قرار گرفته بود با وقایعی مواجه شد که بعدها منجر به نوشتن اولین کتابش"حماسه هویزه" شد. تاکنون بیش از چهارده اثر از این نویسنده به چاپ رسیده است که از جمله آثار ایشان می‌توان به "شب‌های قدر کربلای پنج" ، "رقص مرگ" ، "سنگرساز بی‌سنگر" ، "مسیح کردستان" ، "عقیق" ، "سفر سرخ" ، "بستر آرام هور" ، "فریاد برآور شلمچه" ، "پای گلدسته کوهستان" ، "بعد از محمدالدوره" و"بام کردستان" اشاره کرد.

بخش‌هایی از کتاب آدم شویی

وقت رسیدن لیلاست. می‌نشینم به انتظار که نگاهم قفل شود به قد و بالاشان و کیف کنم تا به نداشته‌هایی که باید می‌داشتم، حسرت نخورم. روزهای محبتمان مال وقتی است که به‌شدت دلتنگ می‌شویم و کسی نیست درکمان کند؛ محبتی که دست آخر به چند قطره اشکی خاتمه می‌یابد که شده عادت ما. سلیمه لذت زندگی را در این‌طور مواقع خرج می‌کند تا بلکه درد فراموشمان شود و من صورت نرم او را نوازش می‌کنم تا او آرام گیرد. چرا از آن شبِ بارانی هولناک بگویم که همین اندک خُلق خوشش را از او بگیرم. چی بدهم و چی بگیرم؟ هنوز دلش به برادرش یونس است که برگردد. حماقت نمی‌کنم و نمی‌برمش تو کانالی که با پیداکردن چندتکه استخوان برادر آرام گیرد. آرام که نمی‌گیرد، باید بنشینم و آن صحنه‌ها را بازسازی کنم که از هر چه جنگی متنفر شود. بگویم که شک کند شاید می‌توانستم او را بیاورم، اما نیاوردم. نه، نمی‌گویم که بچسبد به همین زندگی تکراری.

سکوتی نفس‌گیر به محوطۀ حیاط فرمان می‌راند. حیاطی بزرگ و بدون دیوار که به نخلستان خشک و بی‌حاصل یونس وصل است. یک شیر آب وسطش علم کردم که بشود محل شستشوی رخت و لباس و ظرف‌وظروف سلیمه. یک حوض سیمانی یک متر در نیم متر هم درست کردم که وقتِ بی‌آبی دستش تو حنا نماند. یک راه باریک هم فاضلاب را وصل می‌کند به جدول سر خیابان که جولانگاه حشرات است و بوی گندش شده عادت حس بویایی اهالی ده. لیلا می‌دود تا به سمیرا برسد. نفس می‌زند اما می‌خندد. خنده‌اش مشتلق می‌طلبد. یک سایه‌بان کنار ساختمان کوچک و بلوکی ساختم که بشود آفتاب‌گیر روزهای داغ و جای خواب شب‌های گرم و شرجی. از پشت این سایه‌بان از لای شاخه‌های نخلی‌اش که یک طرف سایه‌بان را پوشش داده، بی‌آنکه دیده شوم، راحت می‌توانم بچه‌ها را ببینم و صدایشان را هم بشنوم. لیلا به آستانۀ ایوان سیمانی که می‌رسد، بلافاصله سمیرا را رودرروی خود می‌نشاند و می‌افتند به خنده و شادی. لیلا مقنعه از سر بیرون می‌کشد و پرت می‌کند و سمیرا آن را رو هوا می‌قاپد. دیرش شده. فقط فرصت دارد لیلا کیفش را خالی کند و دفتر و کتاب خودش را بچپاند داخل آن. بعد، خیز بردارد سمت خیابان و تا مدرسه را یک‌نفس بدود تا از زنگ اول جا نماند.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۶۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۶۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۲۵,۲۰۰
۷,۵۶۰
۷۰%
تومان