کتاب من آلیس نیستم، اما اینجا همه چیز عجیب است
معرفی کتاب من آلیس نیستم، اما اینجا همه چیز عجیب است
کتاب من آلیس نیستم، اما اینجا همه چیز عجیب است نوشتهٔ علیرضا غفاری است و انتشارات کتاب نیستان آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب من آلیس نیستم، اما اینجا همه چیز عجیب است
کتاب من آلیس نیستم، اما اینجا همه چیز عجیب است مجموع ۴ نمایشنامه است.
در نخستین نمایشنامهٔ این مجموعه با عنوان من آلیس نیستم، اما اینجا همه چیز عجیب است سعی شده تا با استفاده از زبان حسبرانگیزی در حیوانات به نقد برخی از حالات و رفتار انسان معاصر بپردازد. برای مثال در بین صحنهها و در بین گفتوگوی بین بازیگران صدای حیوانات خاصی شنیده میشود.
نمایشنامهٔ «سیاووش به روایت من» حاصل تلاش نویسنده برای قلم زدن در وادی خلق گروتسک و طنز سیاه است. در این نمایشنامه که محور آن بر پایهٔ برخی از شخصیتهای شاهنامه شکل گرفته است، غفاری تلاش کرده تا چهارچوبهای رفتاری و زندگی اجتماعی پیرامون خود را به نقد بکشد. این نمایشنامه به داستان سیاوش نقبی زده؛ گویی شخصیتهای این داستان با همان اسامی در دنیای امروزی میآیند و گرفتار همان ماجرا میشوند و قرار است دوباره سیاوشی مظلومانه کشته شود.
نمایشنامه «هزار توی زندگی»در این مجموعه نیز حاصل تلاش نویسنده در ایجاد ساختار اجرایی تازهای در اجرای نمایش است؛ که در آن استفاده از مخاطب برای ایفای نقش در کنار استفاده از المانهای مشخص موجود در زندگی انسانی به خدمت نویسنده در آمده است. در این نمایش که «کامپیوتئاتر» نام دارد، برای اولین بار تماشاگر به عنوان فردی از عناصر اجرای نمایش (بازیگران) حضور مییابد.
نمایشنامه «آدم و حوا» به عنوان آخرین اثر این متن، از قدرت نویسنده در به کار بردن اسامی برای نماد سازی به منظور ساخت یک تیپ فکری توسط آنها، استفادهٔ به جایی برده است. در این نمایش هم شخصیتهای تاریخی چون آدم و حوا در کنار انسانهای امروزی و در موقعیتهای مدرن و گاهی کمیک قرار میگیرند.
خواندن من آلیس نیستم، اما اینجا همه چیز عجیب است را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران نمایشنامههای ایرانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از من آلیس نیستم، اما اینجا همه چیز عجیب است
اتاق خواب سادهٔ یک عروس است که به سادگی با چند بادکنک و نوارهای کاغذی رنگی تزئین شده است. یک تخت دو نفره، دو پاتختی یک شکل، میز توالت و یک جالباسی فلزی نو و یک پاراوان، تمام اثاث اطاق را تشکیل میدهد.
حوا با لباس عروس روی تخت ولو میشود و خیره به حرکات آدم.
آدم: (بدون مقدمه) هیچ دقت کردی وقتی عاقد بلند بلند میگفت حضرتِ آدم وکیلم؟ همه داشتن توی اطاق عقد زیر جلکی میخندیدند؟ به خصوص اون خالهٔ شوهر مُرده و اون دختر ترشیدهاش!
حوا: (ناباور و متعجب) باز شروع کردی؟
آدم: بَد میگم؟ (حق به جانب) دروغ میگم؟
حوا: ببین... ما قبلاً راجع به این موضوع خیلی حرف زدیم، یادت نیست؟
آدم: چرا یادمه! البته فقط حرف زدیم... اما انگار منم آدمم دیگه...
حوا: (از تکرار واژهٔ آدمم خندهاش میگیرد) بعله، حاج آقا هم همین رو گفت دیگه، حضرتِ آدم... (میخواهد با شیرین زبانی بحث را خاتمه دهد) اتفاقاً خیلی هم با نمک بود.
آدم: (طلبکار) زکی! اینو باش!
حوا: زکی یعنی چی؟! چرا یهو لات شدی...؟
آدم: لات چیه خانوم، من شاکیام!
حوا: از چی؟
آدم: از اسمم، از خودم، از...
حجم
۲۰۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۹۰ صفحه
حجم
۲۰۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۹۰ صفحه