کتاب جنایات آلمانی، مکافات روسی
معرفی کتاب جنایات آلمانی، مکافات روسی
کتاب الکترونیکی «جنایات آلمانی، مکافات روسی» نوشتهٔ دانیل گرانین با ترجمهٔ نازیلا حاجیوا و فضه نظری در انتشارات کتاب نیستان چاپ شده است. این کتاب داستان زندگی دختری روسی و پسری آلمانی را شرح میدهد که در کشمکش میان عشق و مهاجرت از سرزمینی که در آن زندگی کردهاند، به سر میبرند.
درباره کتاب جنایات آلمانی، مکافات روسی
کتاب جنایات آلمانی مکافات روسی، اثر بلند دانیل گرانین نویسندهی روس درباره زندگی آدمها است. آدمهایی که از پس حوادث سهمگین و عجیب زندگی برآمدهاند. دختری روس و پسری آلمانی که عاشق شدهاند و هرکدام قصهٔ عشق و سودای مهاجرت در سر دارد. نگاه گرانین به مهمترین دغدغههای موجود پیرامون نظام زیستی در اتحاد جمهوری شوروی سابق و تفکر در آن است و نمایی جدید و ناب از انسان رشد پیدا کرده در بستر ایدهآلهای سوسیالیزم را پیش چشم قرار میدهد که بینیاز از نقد، خود به روشنی گواهی بر فرجام این ایدئولوژی برای پیروان آن است.
این رمان داستانی از است زندگی انسان هایی که در بستر عجیب ترین و سهمگینترین حوادث تاریخی به شکلی اعجابآور زندگی کرده و زنده میمانند و خود را در نبردی تازه پس از آن، در مواجهه با پدیدهها و زیستبوم فکری جامعه پس از جنگ میبینند، جامعهای که تصمیم ندارد دربرابر خواست مردمش پس از دوران سیاه جنگ سر تسلیم فروبیاورد و حاضر به نبرد تنبهتن با تمامی آنهاست.
درباره دانیل گرانین
دانیل گرانین مهندس روسی است. او هنگام حمله نازیها به کشورش به ارتش سرخ پیوست و تا پایان جنگ جهانی دوم در ارتش باقی ماند و همین مدت اقامت در ارتش سبب شد تا یکی از مشهورترین آثارش «ستوان من» را درباره محاصره لنینگراد از سوی نازیها را بنویسد. او با توجه به محیط کاری خودش، آثاری هم دربارهی آزمایشگاه، دانشجویان و دانشمندان نیز نوشته است. گرانین دو سال پیش درگذشت.
کتاب جنایات آلمانی مکافات روسی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
کتاب جنایات آلمانی مکافات روسی برای علاقهمندان به داستانهایی با موضوعات سیاسی و اجتماعی خواندنی است.
بخشی از کتاب جنایات آلمانی، مکافات روسی
در باغ، میزبانان با احترام با آنتون صحبت میکردند و او را با ماگدا تنها گذاشتند. ماگدا پیشنهاد کرد برای بازدید از نمایشگاه به شهر بروند: نمایشگاه پروژههای معماری آلبرت اِشپیِر. نمایشگاه فوقالعادهٔ بود. اشپیر دوست هیتلر و وزیر تجهیزات آلمان هیتلری بود و حالا بهعنوان بااستعدادترین معمار رایش سوم و خالق پروژهٔ «پایتخت جهان» او را میشناختند. حیف بود آنتون از این افتخار محروم بماند و از این فرصت استفاده نکند. پیشتر دربارهٔ اشپیر چیزهایی شنیده بود: او متهم دادگاه نورنبرگ بود. به دلایلی او را با سرکردگان اصلی هیتلر اعدام نکرده بودند. تاریخ جنگ جهانی دوم با شخصیتها و ژنرالهایش از جمله چرچیل، دوگل، آیزنهاور و ژوکوف به نوبهٔ خود توجه آنتون را جلب کرده بود. او حتی بخشهایی از خاطرات اشپیر و این افراد در وصف هیتلر را مطالعه کرده بود.
در طول راه ماگدا برایش با اشتیاق از دستاوردهای اشپیر میگفت. از اینکه هیتلر در جوانی آرزو داشت معمار شود، ولی موفق نشده بود. اشپیر جوان، معمار بااستعداد، به دل هیتلر نشسته بود. پیشوا۳ میتوانست خودش معمار موفقی باشد، اگر... اما خود شخصیت اشپیر توجه ماگدا را جلب کرده بود، اینکه چطور توانسته بود خود را به منصهٔ ظهور برساند. خالق پایتخت جدید آلمان! بله، چه آلمانی! همان امپراتوریای که توسط پیشوا تصور شده بود.
ماگدا مقالهای در مورد اشپیر نوشته بود. مقالهای نه تنها در مورد پروژههای او، بلکه مهمتر از آن در مورد انسانی که با ابلیس معامله کرده بود. استعداد اشپیر او را وادار به چنین معاملهای کرد. استعداد و شهرت مواردی هستند که بیشک به انسان رحم نمیکنند، چیزهایی که اشپیر وجدانش را به خاطرشان فروخت.
آنتون فکر کرد: «با این حال، هر انسانی، علاوه بر بایدها ممنوعیتهایی هم دارد.»
حجم
۱۴۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۴۳ صفحه
حجم
۱۴۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۴۳ صفحه