کتاب جوزف ک
معرفی کتاب جوزف ک
کتاب جوزف ک نوشتهٔ تام باسدن و ترجمهٔ فرشاد رضایی است و نشر نی آن را منتشر کرده است. این نمایشنامه براساس رمان محاکمه اثر فرانتس کافکا نوشته شده است.
درباره کتاب جوزف ک
موضوع داستان محاکمه اثر کافکا را حتما میدانید: «مشاور ارشد یک بانک به اسم ژوزف. کا که در آستانه تولد سیسالگیاش است؛ یک روز صبح در اتاقش به طرز عجیب و بهتآوری بازداشت میشود. او سردرگم و گیج است. آیا این کار شوخی عدهای از همکاران برای غافلگیرکردن او است؟ یا واقعا از او خطایی سر زده است؟ او چیزی را باور نمیکند اما هرچه بیشتر با ماموران صحبت میکند بیشتر پی میبرد که مسئله اصلا شوخی نیست و او واقعا بازداشت شده است.»
تام باسدن اقتباسی از این داستان کرده با نام جوزف ک. نام شخصیت اصلی رمان محاکمه، اثر فرانتس کافکا، «یوزف (ژوزف) کا» بود. در نمایشنامهٔ حاضر که وقایع آن در انگلستان امروز میگذرد، نام شخصیت اصلی با توجه به ملیت انگلیسی او به صورت «جوزف ک» ضبط شده است.
تصور کنید اگر یوزف کا این روزها، در دنیای تکنولوژی و...، در انگلستان زندگی میکرد و به یکباره او را دستگیر میکردند چه رخ میداد؟
این کتاب از مجموعهٔ جهان نمایش نشر نی است. «جهان نمایش» مجموعهای است از متنهایی که برای صحنهٔ نمایش یا دربارهٔ آن نوشته شدهاند. انواع نمایشنامه، چه برای اجرا و چه صرفاً برای خواندهشدن، از جمله نمایشنامههایی با اقتباس از آثار ادبی یا سینمایی، و نیز متنهای نظری در حوزهی درام و نقد آثار نمایشی، در این مجموعه جای میگیرند.
خواندن کتاب جوزف ک را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران نمایشنامه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب جوزف ک
«ک: بیا تو.
دوباره در میزنند.
(بلندتر میگوید.) بیا!
خبری نمیشود.
گابریل: (خارج از صحنه.) بله؟
ک به اتاق دیگر میرود.
ک: بیا!
لای در کمی باز میشود. گابریل کلارک از لای در صحبت میکند. بستهای کاغذی در دست دارد.
گابریل: گفتین «بیا» یا «میآم»؟
سرش را میبینیم. نگاهی به دوروبر میاندازد. کتوشلواری خاکستری به تن دارد. کسی را نمیبیند.
نفهمیدم میگین «بیا» یا «میآم».
ک برمیگردد به اتاق پذیرایی و هنوز دارد خودش را خشک میکند. به سکهها اشاره میکند.
ک: پول رو میزه.
گابریل: اِ. بله.
ک میچرخد و نگاهش میکند. گابریل لبخند محوی میزند.
ک: تو... برا رستوران ساتسوما کار میکنی؟
گابریل: نه. من...
ک: نه؟
گابریل: نه. برا اونها کار نمیکنم.
ک به بسته اشاره میکند.
ک: ولی داری... سفارش سوشی منو تحویل میدی.
اینه؟
ک سرش را تکان میدهد و به خشک کردن موهایش ادامه میدهد و درست به حرفهای گابریل گوش نمیکند.
گابریل: بله، این سوشیه. من از طرف ادارهٔ... صدور بازداشت اومدهم. کار ما اصلش اینه که... اگه محکومیتی باشه...
ک دوباره به پولها اشاره میکند.
ک: بسه اینقدر؟
گابریل: هان. برا چی؟
ک: برا غذا. تازهکاری؟
گابریل: نه، نه راستش.
ک: بهت نمیآد شبیه این چیزها باشی... سوشیخورها.
گابریل: سوشیخورها؟
ک: آره دیگه. عین این...
گابریل: منظورتون ژاپنیهاست؟
ک: نه بابا. منظورم اینه پیک کتوشلوار نمیپوشه. برا موتورسواری یه خرده زیادی...
گابریل: با موتور نیومدم.
ک: اوکی. باشه. چقدر میشه؟
گابریل: حساب شده.
ک: نه، من که...
ک بسته را میگیرد و دنبال رسید میگردد.
ملت حال میکنن اینو میگیها. میری دم خونهها میگی حساب شده. رسیدش کو؟
گابریل: فکر کنم نِیتِن...
ک یکی از جعبههای سوشی را از بسته بیرون میآورد. کسی به غذا ناخنک زده.
ک: یعنی چی؟ چرا این کالیفرنیا رولِ من نصفه است؟
ک موبایلش را درمیآورد.»
حجم
۷۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۴۳ صفحه
حجم
۷۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۴۳ صفحه