کتاب مرگ یک رشته
معرفی کتاب مرگ یک رشته
کتاب الکترونیکی «مرگ یک رشته» نوشتهٔ گایاتری چاکراورتی اسپیواک با ترجمهٔ اسماعیل نجار و مسلم آئینی و سارا سلیمانی و نیکی نصیری با ویراستاری مهدی سجودی مقدم در انتشارات مهراندیش چاپ شده است. مرگِ یک رشته بدون شک از مهمترین آثار نظریهپردازیِ ادبیاتِ تطبیقی است که در دو دهۀ گذشته نگاشته شده است. اِسپیواک در این نوشتار کوتاه بهاجمال به نقد ادبیاتِ تطبیقیِ کلاسیک (فرانسوی) و جدید (آمریکایی) میپردازد و اشاره میکند که حداقل تا ابتدای قرن بیستویکم هر نوع نگاهی به ادبیاتِ (تطبیقیِ) جهان صرفاً اروپامحور بوده است.
درباره کتاب مرگ یک رشته
اِسپیواک راه موفقیت ادبیاتِ تطبیقی در آینده را توجه به فرهنگها و کشورهای در حاشیه و همکاریهای بینارشتهای میداند. برای چنین کاری به خوانشِ دقیق متون، بررسی و تحلیل زبانهای کشورها و مناطق' برای شناختِ ادبیات آنها نیاز است، اما نه صرفاً بهعنوانِ ادبیات و فرهنگ یک منطقۀ خاص، بلکه بهعنوانِ یک اثر ادبی فرهنگی بر روی کره زمین در فضای تطبیقی که اِسپیواک آن را (سیارگی/ سیارهای) مینامد. یک جهانِ خیالی که در آن انسانها میتوانند هرکجا و به هرشکلی (رنگ و زبانی) تولید محتوا کنند.
این کتابِ کوتاه از سه فصلِ «عبور از مرزها»، «جمعگرایی» و «سیارگی» تشکیل شده است که در آنها اِسپیواک بهاجمال به نقد ادبیاتِ تطبیقی کلاسیک (فرانسوی) و جدید (آمریکایی) میپردازد و اشاره میکند که حداقل تا ابتدای قرن بیستویکم هر نوع نگاهی به ادبیات (تطبیقیِ) جهان صرفاً اروپامحور بوده؛ و اگر مطالعهای بر روی ادبیات غیر اروپایی انجام شده، یا در حاشیه مانده و یا برای مقاصد تجاری برجسته شده است. برای مثال اِسپیواک از نقشه و اهدافِ پشتپردۀ جمعآوریِ آنتولوژیها و مجموعههای ادبی کشورها و فرهنگهای مختلف به زبان انگلیسی و توسط انتشارات خاص صحبت میکند که اهداف مادی را دنبال میکنند و یا بهدنبال تقویت فرهنگ و نوع نگاه غربی در جهان هستند.
با نگاهی انتقادی به روشها و تحلیلهای اروپا ـ محور (بالاخص در سیستم آموزشی ـ پژوهشی دانشگاهها)، اِسپیواک از یک ادبیاتِ تطبیقیِ «در راه» خبر میدهد که با جمعگراییِ منطقهای و شکل دادن مفهوم سیارگی از مرزها عبور میکند. درواقع کتاب اِسپیواک پیشنهادی (پیشگویی) است برای آیندۀ ادبیاتِ تطبیقی.
کتاب مرگ یک رشته را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به ادبیات تطبیقی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب مرگ یک رشته
بربرها هیچ شکی ندارند که یکی از این روزها ما (استعمارگران) جور و پلاسمان را جمع میکنیم و بهجایی که از آن آمدهایم، برمیگردیم؛ خانههایمان محل تجمعِ موشها و مارمولکها میشوند و دامهای آنها در زمینهایی که ما در آن کشاورزی میکنیم، چرا خواهند کرد. میخندید؟ اجازه بدهید چیزی به شما بگویم: هرسال آب دریاچه اندکی شورتر میشود. یک دلیل تازه وجود دارد ـ و مهم هم نیست که دلیلش چیست. بربرها این واقعیت را میدانند. در همین لحظه دارند به خودشان میگویند، «صبور باشید، یکی از همین روزها محصولات آنها بهخاطرِ شوری دریاچه از بین میروند و درنهایت آنها نخواهند توانست که شکمشان را سیر کنند، آنها مجبور به رفتناند.» این چیزی است که آنها بدان میاندیشند؛ که از ما بیشتر در اینجا دوام خواهند آورد.
در سرتاسر این فصل، من با امیدی آرمانشهری و بهدفعات بر یکی شدن ادبیاتِ تطبیقی و مطالعاتِ منطقهای تأکید کردم. به نظر میرسد زمان برای انجام این کار تقریباً فراهم است. من اعتراف کردهام که نیروهایی قوی وجود دارند که علیه چنین ترکیبی هستند. در قدم نخست عنوان کردم که یک ترس ساختاری/ رشتهای' مطالعاتِ منطقهای را از این ترکیب بیرون نگه داشته است. اما این مطلب را نیز یادآور شدم که در این زمان هراسی وجود دارد که مطالعاتِ منطقهای جدید' ما را به ترس از دست دادن کنترل کیفیتی که در گزارش اصلی بِرنْهایمر قرار دارد، سوق دهد. طنز تلخی که مری لوئیس پِرَت از مزرعۀ حیواناتِ جورج اورول برداشت کرده است، میتواند این واهمۀ عمومی را منعکس سازد:
بیایید فرض کنیم… که ما ادبیاتِ تطبیقیها' حیواناتی هستیم در آغل و مرغدانی. مرد کشاورز' دیگر وجود ندارد. او بازنشسته شده است و به فلوریدا رفته است، و قبل از اینکه مزرعه را ترک کند، تمام درها و دروازهها را باز گذاشته است. ما میخواهیم چهکار بکنیم؟ روباهها حالا به مرغدانی دسترسی دارند؛ مرغها آزادانه به هرکجا که میخواهند میروند. حیوانات از مرتعی به مرتع دیگر و از آغلی به آغل دیگر حرکت میکنند؛ جفتگیریهای عجیبی در حال رخ دادن است و موجودات جدیدی متولد خواهند شد. همه برای گرما در زمستان به کپۀ کود یورش خواهند برد. مدت زیادی زمان خواهد برد تا نظم و رهبری جدیدی شکل بگیرد. اما کشاورز بر نخواهد گشت.
حجم
۱۶۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۴۰ صفحه
حجم
۱۶۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۴۰ صفحه
نظرات کاربران
برای مترجم شغل دیگری توصیه میکنم.