تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب در پناه...
معرفی کتاب در پناه...
کتاب الکترونیکی «در پناه...» سرودهٔ فاطمه ولدخانی (حوا) را نشر حامیان منتشر کرده است. این مجموعه شعر که در سال ۱۴۰۴ به چاپ رسیده، دربرگیرندهٔ اشعاری عاشقانه و اجتماعی است که دغدغهها و احساسات شاعر را در قالب غزل و قطعه بیان میکند. ویراستاری این اثر را آرام پارسامهر و غزاله داودیفر برعهده داشتهاند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب در پناه...
«در پناه...» مجموعهای از اشعار معاصر است که توسط فاطمه ولدخانی (حوا) سروده شده و در قالب کتاب الکترونیکی در اختیار علاقهمندان شعر فارسی قرار گرفته است. این کتاب در قالب غزل و قطعه، به موضوعاتی چون عشق، جدایی، امید، ناامیدی، و دغدغههای انسانی میپردازد. فضای کلی اثر، تلفیقی از احساسات شخصی و نگاه اجتماعی است که شاعر با زبانی صمیمانه و گاه تلخ، تجربههای زیستهٔ خود را روایت میکند. ساختار کتاب به گونهای است که هر شعر، روایتی مستقل دارد و در عین حال، پیوندی درونی میان مضامین آنها دیده میشود. «در پناه...» با بهرهگیری از عناصر سنتی شعر فارسی و درآمیختن آن با دغدغههای امروزی، تصویری از فرازونشیبهای عاطفی و اجتماعی نسل جوان ارائه میدهد. این مجموعه، نمونهای از شعر معاصر فارسی است که در آن، شاعر با تکیهبر تجربههای شخصی و اجتماعی، به بیان احساسات و اندیشههای خود پرداخته است.
چرا باید کتاب در پناه... را بخوانیم؟
این مجموعه شعر، تجربههای عاطفی و انسانی را با زبانی تصویری و ملموس به تصویر کشیده است. اشعار «در پناه...» با پرداختن به موضوعاتی چون عشق، جدایی، امید و رنج، مخاطب را با لایههای مختلف احساسات انسانی روبهرو میکند. شاعر در این اثر، نهتنها به دغدغههای فردی بلکه به مسائل اجتماعی و فلسفی نیز پرداخته و تلاش کرده است تا پیوندی میان سنت و معاصریت برقرار کند. خواندن این کتاب فرصتی است برای مواجهه با شعرهایی که از دل تجربههای زیسته برآمدهاند و میتوانند همدلی و تأمل را برانگیزند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به شعر معاصر فارسی، دوستداران غزل و قطعه، و کسانی که به دنبال بازتاب احساسات و دغدغههای عاطفی و اجتماعی در قالب شعر هستند، مناسب است. همچنین برای کسانی که با موضوعاتی چون عشق، جدایی و امید دستوپنجه نرم میکنند، میتواند همدلانه و تأملبرانگیز باشد.
بخشی از کتاب در پناه...
«گذشت. دو سال گذشت. برایم سخت بود اما میدانستم خاکستری دوست داری و میدانستم امسال شال گردن نداری. از ابتدای دی ماه شروع به بافتن کردم گفتم: اووو! حتماً تا بیست روز دیگه آماده میشد، شک نکن. قضیه این بود که زودتر از قرار موعود حتی با توجه که پنهانی بافتمشان بر گردنت آویخته نشد. شال را حلقهای بافته بودم مانند طناب دار. سالها باید با خودم حمل کنم، بر دور گردنم، تا مبادا بغضهای حاصل از یک دوستت دارم سرما بخورند. تجلی تمام شعرهای من! نمیتوان رو در رو به تو فهماند یا شاید نمیتوان قبای عشق را به اجبار به تن تو کرد؟ دوست داشتن که شال نیست. شاید دوست داشتن من برای تو زیادی کوچک بود شاید شعرهای من برای تو آنگونه که بخواهی زیبا نبوده کاری هم نمیتوان کرد. شال خاکستری حوا بافت را خودم بر گردن حلقه میکنم، قبای کوچک عاشقی را خودم میپوشم و جرعه جرعه شعرهای بیمزه و کودکانهام را خودم سر میکشم تا مبادا طعم تلخ دوست داشتنم اندکی شما را ببازارد. آنگه حق به جانب میایستم و در پی صدها دروغ و یک لبخند مصنوعی به تمام آدمهایی که از وجود تو میپرسند میگویم: چهکسی؟ یادم نمیآید. فراموش کردم. بالاخره زمان خیلی چیزها را عوض میکند.»
حجم
۲۱۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۶۷ صفحه
حجم
۲۱۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۶۷ صفحه