غولِ بزرگِ مهربان گفت: «غولها هم همدیگر را نمیخورند. غولها همدیگر را نمیکُشد. غولها زیاد دوستداشتنی نیست، اما یکدیگر را نمیکُشد. تمساحلها هم تمساحلها را نمیکُشد. بچهگربهها هم بچهگربهها را نمیکُشد.»
سوفی گفت: «آنها موش را میکشند.»
غولِ بزرگِ مهربان گفت: «بله، اما آنها همنوع خودشان را نمیکُشد. آدمیزادها تنها حیواناتی هست که همنوع خودش را میکشد.»
بلاتریکس لسترنج
غولِ بزرگِ مهربان ادامه داد: «آدمیزاد قانونهایی درست کرده که برای خودش خوب است. اما قانونهایی که آنها درست کرده برای حیوان کوچولوها خوب نیست. حرفم راست است یا چپ؟»
سوفی گفت: «راست.»
بلاتریکس لسترنج
غولِ بزرگِ مهربان گفت: «من اصلاً آدمیزاد را نمیفهمم. تو آدمیزاد هستی و میگویی خیلی وحشتناک و ترسناک است که غولها آدمیزاد بخورد. راست است یا چپ؟»
سوفی گفت: «راست.»
غولِ بزرگِ مهربان گفت: «اما آدمیزادها تمام وقت دارد همدیگر را لهولَوَرده میکند. آنها تفنگها را شلیک میکند سوار هواپیما میشود تا بمبهایش را روی سر یکدیگر بیندازد. آدمیزادها همیشه دارد آدمیزادهای دیگر را میکشد.»
بلاتریکس لسترنج