کتاب باکای
معرفی کتاب باکای
کتاب باکای نوشتهٔ اوریپید و ترجمهٔ نرگس باقری است و موسسه آموزشی تالیفی ارشدان آن را منتشر کرده است. باکای یا کاهنه های باکوس، نماشنامهای اثر اوریپید (یوریپیدیس)، نمایشنامهنویس یونانی است که در حدود سال ۴۱۰ قبل از میلاد نوشته شده است. این اثر برای شناخت اساطیر و هویت واقعی خدایان یونان بسیار مفید است.
درباره کتاب باکای
دیونیسوس (باکوس یا زاگرس)، خداوندگاری مصیبتزده است و مصیبتش حتی قبل از تولد آغاز میشود. در روایتی، هرا همسر زئوس، (خدای خدایان) با نیرنگ و فریب موجب نابودی سمله، مادر دیونیسوس و رقیب خود که از زئوس باردار شده میشود، اما زئوس نوزاد را از شکم مادرش خارج کرده و به پهلوی خود میدوزد تا زمان تولد فرا برسد. دیونیسوس تمام عمر به صورت حیوانهای مختلف در آسیا سرگردان است و در نهایت به شهر یونانی تبس باز میگردد تا حق خداوندگاری و پادشاهی خود را از خاندان کدموس (پدربزرگ مادریاش) پس بگیرد. اما پسرخالهاش پنتیوس، که اکنون به جای او پادشاه تبس گشته، هرگز به او و خدایان ایمان نداشته است. بنابراین دینوسیوس، جهت انتقام، زنان تبس را به عنوان قشری حساس و مهم بر میگزیند تا به واسطه آنها خاندان کدموس را نابود کند.
خواندن کتاب باکای را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
تمام کسانی که به ادبیات، نمایشنامه، تاریخ و خدایان یونان علاقهمند هستند، میتوانند از خواندن این کتاب لذت ببرند.
درباره اوریپید
اوریپید (یوریپیدس) (۴۰۶-۴۸۰ق.م) از شاعران و نماشنامهنویسان یونان باستان است. او همراه با سوفوکلس و ایسخیلوس مثلث نمایشنامهنویسان یونان را تشکیل میدهد و اتحاد این سه مصادف با عصر طلایی تراژدی در یونان بود. او از خانوادهای بزرگ و ثروتمند و از تربیت بالایی برخوردار بود و علاقه وافری به مطالعه و مسائل فلسفی داشت. به گفته ویل دورانت، او نخستین شارمندی بود که در یونان کتابخانهای بزرگ برای خود فراهم کرده بود. او حدود پنجاه سال نویسندگی کرد و آثار زیادی به جای مانده است. او بیست و دو بار در جشنهای معروف دیونیسوس شرکت کرد و پنج بار نفر اول شد. پس از اوریپید، دوران طلایی تراژدی رو به زوال گذاشت و مسابقات تراژدی دیگر برگزار نشد. آثار او نیز در سال های پایانی عمرش با اقبال رو به رو نمیشد، زیرا مضامین آثارش عمدتا ارزشهای آن دوران را زیر سوال میبرد و نگاه متفاوتی نسبت به خدایان ارائه میکرد و آنها را منشأ زشتی و بدی میدانست.
بخشی از کتاب باکای
آنها، آنگونه که شما توصیف کردید نبودند، مست از شراب یا مست نوای نی. یکدفعه مادرتان صدای ماق گاو را شنید و در میان زنان باکایی ایستاد و آنها را صدا کرد که از خواب برخیزند. صحنه ای شگفتانگیز بود؛ دیدن چنان نظم و ترتیبی میان زنان جوان و پیر و دختران مجرد. اول از همه گیسوانشان را بر روی شانههایشان پریشان کردند سپس دور پوستینهای آهویشان، مارهایی را گره زدند که گونههایشان را لیسه میزدند. برخی از آنها که نوزاد تازه تولد یافته خود را در خانه رها کرده بودند و سینههایشان هنوز متورم از شیر بود، بچه آهو یا توله گرگی را بغل کرده و از شیر سفید خودشان به آنها میدادند. سپس یکی از آنها ترکهای باکایی برداشت و با آن ضربهای را به صخرهای نواخت و یکباره آب تازهای مثل شبنم از آن بیرون جوشید. دیگری با ترکهای باکایی، بر زمین خراشی کشید و خداوندگار فوارهای از می را درست از همان نقطه، بیرون فرستاد. همه آنهایی که هوس شیر کرده بودند فقط با نوک انگشتانشان خطی بر زمین میکشیدند و جوی شیر، جاری میشد. از ترکههای پیچکیشان عسل غلیظ و شیرینی میچکید. اگر شما هم آنجا بودید و اینها را دیده بودید حتماً به آن خدایی که مدام به باد انتقاد میگیرید و بسیار سرزنشش میکنید، احترام میگذاشتید.
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۵۰ صفحه
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۵۰ صفحه
نظرات کاربران
خیلی زیبا بود. ترجمه هم روان و قشنگ بود.