کتاب یادداشت هایی درباره بلانش و ماری
معرفی کتاب یادداشت هایی درباره بلانش و ماری
کتاب الکترونیکی «یادداشت هایی درباره بلانش و ماری» نوشتهٔ پر اولوف انکویست با ترجمهٔ اردشیر اسفندیاری و ویراستاری مهدی سجودی مقدم در انتشارات مهراندیش چاپ شده است. اثر حاضر یک رمان مستند است. این رمان دربارۀ معمای عشق و سردرگمی است که بر حول چهار شخصیت تاریخی و پرجاذبۀ پاریس در قرن گذشته دور میزند. در کانون این رمان «بلانش ویتمن» و «ماری کوری» جای دارند. بلانش مشهورترین بیمار روانی عصر خود و ماری کوری زنی فرهیخته که برندۀ دو جایزۀ نوبل در علوم شد و بااینوجود به جرم عاشق شدن مدتها از سوی معاصران خود طرد گردید. پر اولوف انکویست رماننویس برجسته سبک تاریخی و مستند در اسکاندیناوی است.
درباره کتاب یادداشت هایی درباره بلانش و ماری
ژان مارتین شارکو روان پزشکی که به دلیل معالجه بیماران مبتلا به هیستری به شیوه هیپنوتیزم شهرت جهانی یافت ، پزشک معالج بلانش است و همین بلانش شیدایی، جنون زده، عاشق و مثله شده و محرم اسرار مادام کوری است که محور روایت ساحرانه انکویست قرار میگیرد.
همین عشقهها که بر اندام تاکها میپیچیند و عصاره آن را جرعهجرعه میمکند بهتر از ما عشق را میفهمند .
آری ، عشق بر همه چیز چیره خواهد شد؛
و شاید مردان هنوز همان جهانگردان نخستیناند؛
و زنان،
قارههایی نامکشوف.
منابعی که نویسنده در شکلگیری این رمان و راجعبه زندگینامۀ کوری از آنها سود برده است، عمدهترین آن کتابی است از اِولین شارپ به نام «هرتا آیرون» کتابی از مارگریت بورل به نام «گذر از دو قرن خاطره و دیدار» و بیشتر از همه پایاننامۀ دکترای سوزان کوین به نام «زندگی ماری کوری.»
دربارۀ پر اولوف انکویست
پِر اولوف اِنْکویست، متولد ۲۳ سپتامبر ۱۹۳۴، سوئد، برجستهترین رماننویسِ سبک تاریخی و مستند در اسکاندیناوی است. او با شیوه خاصِ خود نامهها، مصاحبهها، و اسناد تاریخی را به وجه آفرینشیِ آثارش پیوند میدهد. او همچنین به عنوان روزنامهنگار، نمایشنامهنویس و رماننویس نیز فعالیت میکرد. او از چهرههای مهم ادبیات سوئد بهویژه در دهههای پایانی قرن بیستم بود. اِنْکویست همچنین نمایشنامه و فیلمنامهنویس نامآوری است. او در طی بیش از نیم قرن، بیش از ۴۰ عنوان کتاب، شامل رمان، مجموعهداستان، نمایشنامه، مجموعهمقاله، کتاب کودکان و فیلمنامه منتشر کرد. رمانِ «دیدار با طبیبِ مخصوصِ» او در اروپا و امریکا شهرت بسیار یافت و در بسیاری از مجلات ادبیِ آمریکا نوشته بودند که این رمان سزاوار بردنِ جایزه نوبل در ادبیات است.
برجستهترین ویژگی نوشتههای اِنْکویست تلاش برای تحلیل جنبههای متناقض و غیرعقلانیِ نهفته در بشر است؛ همچنین تلاشش برای رسوخ در پیچیدگیهایِ پیرامونی هستی. به نظر او زندگی فقط ضرورتها، پیچیدگیها و قانونمندیها نیست، حوادث خارج از پیشبینی و پراکندگیها نیز، درست مثل یک رمان، بخشی از زندگی است. داستانهای اِنْکویست اغلب و به تکرار بر حول حوادثی انگشتشمار اما عمده دور میزنند.
کتاب یادداشت هایی درباره بلانش و ماری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به رمانهای مستند و زندگینامهای پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب یادداشت هایی درباره بلانش و ماری
آدم باید با خودش بگوید که بلانش بچهای است که دارد از خودش دفاع میکند.
او جملات کوتاه و گاهی شاعرانه مینویسد، طوری که در بیشتر جاها لغات یکدیگر را نفی میکنند و از هم میگریزند؛ و چون نمیتواند آنها را به هم ربط دهد، پیوندی را بخواب میبیند که آن را «رادیوم» یا «عشق» و یا «قرن تازه» مینامد. گمان میکنم که او زنی کوچک، مهربان و لطیف است که به تأخیر مسیرش را در زندگی فهمیده است.
من هرگز زنی مثل بلانش را ندیدهام. حتی کسی که بتواند در آینده مثلِ او بشود. جایی که آنها ایستادهاند، مرزی ممنوع است؛ آنها را ازآنجا دور کردهاند، یا لااقل ازآنجا گذشتهاند. اما هرگز در آنجا سکونت نکردهاند.
وقتی کودک بودم، چون کودکان سخن میگفتم و افکار کودکانه داشتم – اقرار میکنم که این لحن بلانش است – آنوقت بشارت دهندگان پیامآورِ عشق بودند و تمام عشقها نیمی مُجاز بودند و نیمی ممنوع، و این وسوسهای را سبب میشد که هم زندگی میآفرید و هم مرگ. عشق و مرگ در هم گره خورده بودند. ما نمیتوانستیم خود را برهانیم. همه از عشق میگفتند، اما همیشه ناگفته باقی میماند. عشق همچنین بزرگترین گناه بود.
پس نباید زود تسلیم شد.
اگر از چیزی زود به ستوه نیاییم، ممکن است بعدها بتوانیم تعریفی برای آن پیدا کنیم. همچنین درد را وقتیکه سرانجام میتوان بر دو پای خود ایستاد و راه رفت. «آدم نمیتواند عشق را توضیح دهد؛ اما ما کهایم اگر سعیمان را نکنیم؟» این تکرارهای جنونآمیز چیست؟ اما او جز این چه میتوانست بنویسد وقتیکه در جعبهای چوبی دراز کشیده است؛ وقتیکه سرما بهطورِ پیوسته به قلب میخزد و همهچیز میپوسد.
همین لحن نوشتن بهتقریب در پنج جای یادداشتهای بلانش تکرار میشود. من کلماتش را خواندم و برای یکلحظه جهان از حرکت بازایستاد و قلبم بهشدت میتپید.
او در حقیقت خواسته بود فقط داستانی را شرح داده باشد.
سعی خواهیم کرد به این راضی باشیم. بهتر از این نمیتوان یافت. آیا این یک داستان است یا یک شیوۀ گریز. من فکر میکنم که او سادهتر از آن چیزی بود که خودش میگفت.
او منظورش این نبود که او را به قتل برساند! در حقیقت او یک دختر زیبا و نسبتاً سادۀ روستایی بود که تجربههای سختی را از سر گذرانده بود.
او بیگانه بود و به زبان فرانسه حرف میزد. اوضاع اینطور بود. من چه میتوانستم بکنم؟ هرجایی که قدم بگذاری، یک فرانسۀ کوچک هست؛ یعنی یک پاریس کوچک؛ یا یک لهستان کوچک. آدم به اینها اهمیت نمیدهد. من نمیدانم که چرا من طلب پوزش میکنم. اما من آدم ترسویی هستم. ترسو بودن که ایرادی ندارد. اینجا و آنجا همیشه یک فرد خیرخواه وجود دارد که بشود به او پناه برد؛ و برای بلانش نیز شاید نوعی حامی و نجاتدهنده وجود داشت.
حجم
۱۸۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۶۰ صفحه
حجم
۱۸۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۶۰ صفحه