
کتاب یاقوت و عقیق
معرفی کتاب یاقوت و عقیق
کتاب الکترونیکی «یاقوت و عقیق» نوشتهٔ علی رحیمی و با ویراستاری آرش حیدری، اثری در حوزهٔ داستانهای فارسی معاصر است که نشر متخصصان آن را منتشر کرده است. این کتاب در ۹۶ صفحه، روایتی از زندگی نوجوانانی را در بستر شهری پر از فرازونشیب و روابط پیچیده خانوادگی و اجتماعی به تصویر میکشد. داستان با محوریت شخصیتهایی چون عقیق و یاقوت، دغدغههای روزمره، امیدها و شکستهایشان را در مواجهه با دنیای بزرگترها و مناسبات اجتماعی روایت میکند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب یاقوت و عقیق
«یاقوت و عقیق» اثری داستانی است که در قالب رمان کوتاه، زندگی چند نوجوان و خانوادهشان را در محلهای شهری به تصویر میکشد. علی رحیمی در این کتاب، با تمرکز بر روابط خانوادگی، دوستیها، و چالشهای اجتماعی، فضایی ملموس و پرجزئیات خلق کرده است. روایت کتاب در دورهای معاصر میگذرد و با نگاهی به زندگی روزمره، دغدغههای نوجوانان، و تأثیر محیط بر تصمیمات و سرنوشت آنها، پیش میرود. ساختار داستان خطی است و با روایت سومشخص، خواننده را به درون خانهای قدیمی، عتیقهفروشی پدربزرگ، و کوچههای پرحادثه میبرد. در این میان، عناصر قمار، شرطبندی، و تلاش برای بهدستآوردن چیزهای کوچک اما باارزش، همچون مجسمهٔ مسیح یا یک خروس، بهانهای برای نمایش کشمکشهای درونی و بیرونی شخصیتها میشود. کتاب با فضاسازی دقیق و شخصیتپردازی چندلایه، تصویری از جامعهای کوچک اما پررمزوراز ارائه میدهد که در آن هر انتخاب، پیامدهای عمیقی دارد.
خلاصه داستان یاقوت و عقیق
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «یاقوت و عقیق» حول محور دو نوجوان به نامهای «عقیق» و «یاقوت» میچرخد که در خانهای قدیمی با پدربزرگ، عمه و عمو زندگی میکنند. عقیق، نوجوانی است که بهدنبال داشتن یک خروس، بارها دست به شرطبندی میزند و حتی مجسمهٔ مسیح، یادگار مادرش را گرو میگذارد. یاقوت، خواهر او، با حساسیت و مراقبت از یادگار مادر، سعی دارد عقیق را از تکرار اشتباهاتش بازدارد. در این میان، فضای خانه و عتیقهفروشی پدربزرگ، با مدالها و خاطرات جنگ، و حضور شخصیتهایی چون بهادر (عمو)، نگین (عمه)، و نوید (پسر شهرام، عتیقهفروش همسایه) شکل میگیرد. داستان با ماجراهای شرطبندی، دعواهای خیابانی، و تلاش عقیق برای بهدستآوردن خروسی به نام «لاله» پیش میرود. در این مسیر، عقیق با شکستها و ناامیدیهایی روبهرو میشود و در نهایت، پس از مرگ خشایار (یکی از قهرمانان دعواهای محله)، با واقعیتهای تلخ زندگی و مسئولیتهایش مواجه میشود. روایت، با نمایش روابط پیچیده خانوادگی، دوستیها و رقابتها، و تأثیر محیط بر سرنوشت نوجوانان، تصویری از رشد و بلوغ تدریجی شخصیتها ارائه میدهد، بیآنکه پایانی قطعی یا قهرمانانه برای آنها رقم بزند.
چرا باید کتاب یاقوت و عقیق را بخوانیم؟
این کتاب با پرداختن به زندگی نوجوانان در بستر شهری و خانوادگی، دغدغههایی مانند هویت، مسئولیت، و آرزوهای کوچک اما مهم را به تصویر میکشد. روایت داستان، با جزئیات دقیق از محیط و روابط، خواننده را به دنیای شخصیتها نزدیک میکند و امکان همذاتپنداری با تجربههای آنها را فراهم میسازد. «یاقوت و عقیق» نهتنها به مسائل فردی و خانوادگی میپردازد، بلکه تصویری از تأثیرات اجتماعی و اقتصادی بر تصمیمات و سرنوشت افراد ارائه میدهد. این اثر، با نمایش فرازونشیبهای زندگی و انتخابهای دشوار، فرصتی برای تأمل دربارهٔ ارزشها، امیدها و شکستها فراهم میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای نوجوانان و جوانانی که به داستانهای واقعگرایانه با محوریت روابط خانوادگی و اجتماعی علاقه دارند، مناسب است. همچنین، کسانی که دغدغههایی مانند هویت، مسئولیتپذیری، و تأثیر محیط بر سرنوشت فرد را دنبال میکنند، میتوانند از خواندن این اثر بهرهمند شوند. «یاقوت و عقیق» برای علاقهمندان به داستانهای شهری و معاصر فارسی نیز پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب یاقوت و عقیق
«عقیق» جلوی مجسمهٔ مسیح، دو زانو نشسته بود. دعایش را آرام میخواند که «یاقوت» نشنود؛ چون او هم در اتاق زیرشیروانی بود و از پنجره کبوترها را تماشا میکرد؛ کبوترهایی که جلوی پنجرهٔ دیگر لانه ساخته بودند. میگفت: «آقای پیرحسن. آخر مغازهاش. یک خروس خیلی قشنگی دارد که به دلم افتاده بخرم. گردن طلایی و پرهای سبز تیره دارد. دمش سیاه است. خیلی دوستش دارم. یک شکلی است که تا دیدم یاد عکس لالهها افتادم. اسمش را لاله میگذارم اگر خریدم؛ ولی پول ندارم. میگویند امروز دوباره خشایار دعوا میکند. تا حالا از هیچکس نباخته مطمئنم ایندفعه هم نمیبازد. میخواهم دوباره شرطبندی کنم. گفته بودم دیگر تکرار نمیکنم. اما اگر میخواهم لاله را بخرم؛ مجبورم. این دفعة آخری است که شرطبندی میکنم؛ قول میدهم. قصد بدی هم ندارم. هر شب که میخواهم بخوابم، میگویم فردا... اما شردقته شراب سبان رشهاي کد چدار میشوم هم قبراق نیستم؛ ولی اگر خروس داشته باشم حتماً بیدار میشوم. بعلاوه، به نظر تو مرغهای توی باغچه که تنها ماندهاند گناه ندارند؟ پس کاری کن دوباره شرط را ببرم و خروسی را که دیدم بخرم».
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه