کتاب رخصت مرشد (جلد هفتم؛ کرمانشاه)
معرفی کتاب رخصت مرشد (جلد هفتم؛ کرمانشاه)
کتاب رخصت مرشد (جلد هفتم؛ کرمانشاه) نوشتهٔ خسرو آقایاری است و انتشارات کتاب نیستان آن را منتشر کرده است. رخصت مرشد یا قصههای پهلوانی داستانهایی از زندگی پهلوانان ایرانی و روایتِ رشادتها و جوانمردیهایشان است. این مجموعه ۱۱ جلد دارد و جلد هفتم آن دربارهٔ پهلوانان شهر کرمانشاه است.
درباره مجموعهٔ رخصت مرشد
حکایت و روایت از پهلوانیهای و دلاوریهای پهلوانان ایرانزمین، بخشی از تاریخ شفاهی مردمان سرزمین ماست. سالهای سال مردمان ایران با حضور در قهوهخانهها و یا مراکز تجمع مردم، پای نقل و صحبت مرشدهایی مینشستهاند که پهلوانیهای ایرانیان را از دل قصهها و افسانههای کهن ایران استخراج کرده و پس از تصویر آنها در قالب نقاشی به روی پردههای بزرگ، به نقل سینهبهسینه آنها برای مردم پرداختهاند.
قصههای پهلوانی در ایران اما تنها در نقل پردهها و افسانهها و حکایتهای پهلوانی کهن خلاصه نشده است که در بسیاری از حکایات روزمره زندگی مردم نیز ریشه دارد. به عبارت دیگر، ایرانیان در گذر زمان افسانههایشان را با زندگی روزمره خود پیوند زده و سعی کردهاند پهلوانهای افسانهای خود را در قامت مردانی از روزگاران معاصر کشف و پیدا کنند. از گذر این تلاش است که بسیاری از پهلوانیها و جوانمردیهای قصهها و افسانهها را در قهرمانان سرزمین خود کشف و بازآفرینی میکنند.
مجموعهٔ ۱۱ جلدی رخصت مرشد، قصههای پهلوانی نوشتهٔ خسرو آقایاری نیز با همین هدف و برای بازخوانی حکایتهایی از زندگی پهلوانان ایرانی تألیف شده است.
این مجموعه گرچه شکلی داستانی داشته و نمیتوان از آن در قالب تاریخ شفاهی یکی از سنن فرهنگی و پهلوانی ایران یاد کرد، اما تلاش نویسنده برای جمعآوری اطلاعات پیرامون شخصیتهای این کتاب و نیز تلاش او برای شخصیتپردازی حقیقی بر مبنای آنها در این کتاب را میتوان تلاشی همپایه یک پژوهش برای تدوین تاریخ شفاهی این بخش از فرهنگ ایران یاد کرد.
درباره کتاب رخصت مرشد (جلد هفتم؛ کرمانشاه)
شهر کرمانشاه شهر پهلوانان و پهلوانیهاست. شهری که در افسانهها و داستانها و خلق و خوی مردمانش و نیز در رفتارهای اجتماعی و سنتهای بومی آن، آئینها و رفتارهای پهلوانی موج میزند. بسیاری از رفتارهای اجتماعی مردمان این دیار را این روزها میتوان برگرفته از سنتهای پهلوانی گذشتگانشان دانست که بسیاری از آنها سینه به سینه در میان مردم منتقل شده است و امروز به دست ما رسیده است.
مجموعه قصههای پهلوانی در هفتمین مجلد خود با عنوان کتاب رخصت مرشد (جلد هفتم؛ کرمانشاه) به سراغ مردم این سرزمین رفته و داستانهایی از پهلوانی مردمان این دیار را بازگو کرده است.
خسرو آقایاری در این کتاب بخشهایی از زندگی پهلوانانی چون حسین گلزار، سید قاسم چاشنیساز، محمدعلی سلطان رشیدی (محمدعلی گِنِل)، علیاصغر کله شیر و علیآقا سمیعپور را در قالب روایتهای داستانی برای نسل امروز بازگو کرده است تا با سنتهای مردمان سرزمین خود این بار در قالب داستان و حکایت آشنا شوند.
ویژگی ممتاز این روایتهای داستانی بیان آنها با زبان و سنت مردمانی است که آنها را دیده و به آن باور دارند. آقایاری تلاش بسیاری داشته تا به زبان مردم کوچه و بازار برای روایت کردن از پهلوانان آنها نزدیک شود؛ اما در عین این نزدیکی، او زبان روایت خود را به سبک حکایتخوانی و حکایتنویسی سنتی ایران نزدیک کرده است و محاورهگویی و نویسی را ابزاری برای جلب مخاطب قرار نداده است. به عبارت دیگر بیشتر از زبان، شیوه زندگی، باورهای عامیانه و نوع برخورد اجتماعی مردم بوده که در این آثار مورد توجه او قرار داشته گرفته و سعی کرده به کمک آنها بخشهایی از زندگی پهلوانان آن سرزمین را نیز نشان دهد.
جدای از این، بسیاری از داستانهای این کتاب، روایتی از است از نوع رابطه مردم با طبقهٔ حاکم. پهلوانان در داستانهای این کتاب نمادی هستند از آرزوهای فروخفته مردمی که در مقابل ظلم حاکمان زمانه خود کاری از پیش نبرده و چشم انتظار انسانهایی برگزیده و فوق عادی برای ستاندن حق خود بودهاند. در مواردی دیگر نیز این پهلوانان نقش هدایتگر جامعه را در این داستانها بر عهده گرفته و مردم را با مرام و شیوه صحیح زندگی آشنا و به سمت احیای آن هدایت میکنند.
این کتاب در مجلد پیش رو، با روایتی از مواجهه پهلوان حسین گلزار با حاکم زمانه خود شروع میشود، حاکمی که مسابقه کشتی و نتیجه برحق آن را نیز بر نمیتابد و برنده آن را به دلیل بیعلاقگی به وی، مورد ضرب و شتم قرار میدهد.
آقایاری در ادامه به سراغ روایت داستانی زندگی محمد علی سلطان رشیدی میرود، پهلوانی که از کودکی کشتی گرفتن را با یک توله خرس که عمویش برای وی هدیه آورده آغاز کرده و در ادامه آوازه پهلوانی و جوانمردی او در سرزمینش زبانزد میشود. از بخشهای قابل توجه در این بخش شرح دقیقی است که نویسنده از کشتیهای این پهلوان برای کسب عنوان پهلوانی شهر میدهد.
داستان سوم از این کتاب نیز با روایت پهلوانیهای محمد علی سلطان رشیدی از جوانی شروع میشود و در ادامه به شرح دیگر کشتیهای او میپردازد که این روند برای سایر پهلوانان این کتاب نیز کمابیش تکرار میشود.
داستانهای این مجموعه در یک نگاه کلی شرحی است خواندنی از زندگی پهلوانان ایرانی که بسیاری از آنها سالهاست در غبار فراموشی به سر میبرند.
خواندن کتاب رخصت مرشد (جلد هفتم؛ کرمانشاه) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات و منش پهلوانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب رخصت مرشد (جلد هفتم؛ کرمانشاه)
«مردم روستا میگفتن توی اون باغ اژدهای بزرگی هست که نزدیک چهار متر طول داره و قطرش هم به اندازه تنه یک درخت کهنساله. پیرمرد هیزمشکنی که همیشه خدا توی صحرا بود و چندبار اژدها را از نزدیک دیده بود، میگفت:
-سرش خیلی بزرگ و پهنه؛ چندین برابر سر مار کبرا! صورتش مثل صورت بزغاله است. چشمای گرد و زرد رنگی داره. یال بلندی هم از سر و گردنش آویزونه. زیر چانهاش هم مثل بزغاله ریش بلندی داره. روی گردهاش هم بالههای پهن و نوک تیزی داره که مثل خنجر میمونن.»
حجم
۹۲۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۹۲۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه