کتاب گلوله
معرفی کتاب گلوله
کتاب گلوله مجموعه داستانهای مینیمال از نویسندگان مشهور است که با ترجمه اسدالله امرایی در نشر مشکی منتشر شده است.
درباره کتاب گلوله
این کتاب مجموعهای از داستانهای کوتاه و مینیمال نویسندههای مشهور است که نویسندگان مختلفی نوشتهاند. داستان مینیمال معمولاً کوتاهترین حالت روایت داستان است و معمولا در پی یک کشف که به خواننده ضربه میزند تمام میشود؛ این کشف خواننده را غافلگیر میکند. در دهه ۱۹۶۰ میلادی جنبش مینیمالیسم در بیشتر هنرها از موسیقی و ادبیات تا نقاشی و هنرهای تجسمی راه پیدا کرد. در ادبیات داستانی نیز short short story یا داستان کوتاه کوتاه جای خود را به عنوان یک جریان گشود که در اصطلاح به آن داستان مینیمال میگویند.
ویژگی این داستانها سادگی و ایجاز است. ایجازی که در نثر، در شخصیتپردازی، در حادثهپردازی و... حضوری قطعی دارد. از دیگر ویژگیهای مهم داستان مینیمال، داشتن طرح ساده، زمان و مکانی محدود، حادثهای کوتاه، شخصیتهای ساده و عادی است.
خواندن کتاب گلوله را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب گلوله
از سال هزارونهصدوپنجاهوسه در این دکهٔ روزنامهفروشی ایستگاه اتوبوس کار کردهام و منتظر ماندهام تا دختری درست و حسابی از راه برسد. موقعی که این کار را قبول کردم رنگِ روی آن دیوار تازه بود. رنگِ سبز روشن. سربازهایی که از جنگ کُره میآمدند، میایستادند و از من سیگار میخریدند و من نشانهای نظامی ارتش، گارد ساحلی و تفنگداران دریایی را یاد میگرفتم.
یکبار مرد گردنکلفت سفیدپوستی که کت قهوهای به تن داشت خِفتم کرد. دو تا دندان باقی ماندهاش را نشانم داد و لولهٔ تپانچهٔ اتوماتیک نوارپیچی شدهای را به قلبم نشانه رفت. همهٔ اسکناسها را تحویلش دادم، اما یک ذره هم نترسیدم. بالاخره او هم بهخودریدهای مثل من بود. خوب پشت دخل میمردم و بعد میرفتم توی جلد او و یکی دو دلاری که گیر میآوردم خرج میکردم. همهٔ ما سر و ته یک کرباس بودیم. پول را دادم دستش که پولدار شود، سیصدوبیستوسه دلار. ولش کردم برود، بعد پاسبان خبر کنم.
شنیدم که نتوانستهاند او را بگیرند. بعد شنیدم در ایالت دیگری او را گرفتهاند. فکر کنم در یوتا و بعد شنیدم جنازهاش را توی پارکینگ فرودگاهی در کانزاس پیدا کردهاند. نمیدانم. شاید هم آزاد باشد. شاید دوباره برگردد. شاید همین امشب دوباره مرا خِفت کند یا زرتی با گلوله بزند ناکار کند، شاید هم هر دو.
توی ایستگاه اتوبوس هر اتفاقی ممکن است بیفتد. در سالهای دههٔ هزارونهصدوشصت هیپیها همهجا بودند جوانهای ژندهپوشی که توی خیابانها ولو میشدند. همهجا میخوابیدند، روی مبل، توی کیسهخواب با کوله پشتی و چادرهای لوله شده.
همان وقتها بود که به فکر دختر دلخواه خودم افتادم که یک روز از راه میرسد، دختری که از دست این پسرهای مو بلند خسته میشود و حوصلهاش از خیابانگردی سر میرود و با من به خانهام میآید، توی رختخواب میپیچید، بغل خودم روی تخت فنری. همیشه چشمم دنبال یکی بود. یک روز خانم جوانی را دیدم. به نظرم خسته بود و دنبال یک نفر بود تا با او دوست شود. برایش ساندویچی با قهوه و کرهٔ بادام زمینی خریدم. برایش آسپیرین و شیر، ناخنگیر و پیراهن خریدم. به او گفتم که خانهای دارم، میتواند بیاید و استراحت کند و تا هر وقت که بخواهد بماند. به او گفتم که جای درست و حسابی نیست.
حجم
۲۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۴
تعداد صفحهها
۳۲ صفحه
حجم
۲۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۴
تعداد صفحهها
۳۲ صفحه
نظرات کاربران
کتاب گلوله شامل هفده داستانک است. داستانکهای متنوع با ترجمه عالی و ضربات غافگیر کننده نهایی جذاب. یکی از بهترین آنها داستانک «ای پدر ما که در آسمانی» است.