کتاب به دنبال امیرکبیر
معرفی کتاب به دنبال امیرکبیر
کتاب به دنبال امیرکبیر نوشتهٔ محمد حسینی به روایت زندگی یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین صدراعظمهای تاریخ میپردازد و یکی از مهمترین دورههای تاریخ ایران را کاوش میکند و از توطئههای دلهرهآوری پرده بر میدارد که سرانجام امیرکبیر را به حمام فین کاشان میرسانند. این کتاب به زندگی امیرکبیر از دوران کودکی تا هنگام مرگ پرداخته و اقدامات اساسی وی در زمینه توسعه کشور را بررسی نموده و در پایان وقایع منجر به قتل وی را بیان میکند. به دنبال امیرکبیر در گروه انتشاراتی ققنوس به چاپ رسیده است.
درباره به دنبال امیرکبیر
یکی از این رویدادها صدارت اعظمی میرزا تقیخان امیرکبیر در دوره سلطنت ناصرالدین شاه قاجار بود. او در حدود سال ١٢٢٠ هجری قمری در اطراف اراک به دنیا آمد. پاکی، هوش، لیاقت، صداقت، مردم دوستی و کاردانی میرزا تقی خان امیرکبیر از او صدراعظمی شایسته ساخت، چنان که درباریان نالایق و حاسدان فاسد و زیادهخواهان بیگانه به هراس افتادند و با تحریک ناصرالدین شاه مرگ او را رقم زدند.
این درست است که پادشاهان قاجار به ثروتدوستی و عشرتپرستی مشهورند، اما نباید فراموش کرد برای قضاوت درباره یک دوره تاریخی باید به شرایط سیاسی - اجتماعی آن دوره توجه داشت، از همه اتفاقات و ریشههای آن با خبر شد، معیارهای عرفی و اخلاقی زمان مورد نظر را در نظر گرفت، سلایق و علایق شخصی را کنار گذاشت و آنگاه قضاوت کرد. سلطنت پادشاهان قاجار با آقامحمدخان شروع شد. او توانست پس از مرگ نادر، ایران را که در آستانه تجزیه کامل قرار گرفته بود بار دیگر یکپارچه کند. در دوران شاهان قاجار رویدادهای مختلفی به وقوع پیوست از تأسیس مدارس جدید و چاپخانه و روزنامه و بانک تا وقوع انقلاب مشروطه و دیگر رویدادهای مهم تاریخی. یکی از این رویدادها صدارت اعظمی میرزا تقیخان امیرکبیر در دوره سلطنت ناصرالدین شاه قاجار بود. او در حدود سال 1220 هجری قمری در اطراف اراک به دنیا آمد. پاکی، هوش، لیاقت، صداقت، مردم دوستی و کاردانی میرزا تقی خان امیرکبیر از او صدراعظمی شایسته ساخت، چنان که درباریان نالایق و حاسدان فاسد و زیادهخواهان بیگانه به هراس افتادند و با تحریک ناصرالدین شاه مرگ او را رقم زدند.
کتاب به دنبال امیرکبیر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای کسانی که به مطالعهٔ تاریخ علاقه دارند جذاب خواهد بود.
بخشی از کتاب به دنبال امیرکبیر
کربلایی مجمعه را روی سر گذاشت و جلو رفت و تقی به دنبالش. از کنار حوض بزرگ گذشتند و از پلههای ایوان بالا رفتند. سمت راست دفتر کار ابوالقاسم فراهانی بود و سمت چپ، آن گوشه ایوان، راهرویی بود که به اتاق درس علی و محمد و پسرعمویشان، اسحاق، ختم میشد.
کربلایی در زد.
همهمه کلاس خاموش شد و کربلایی و تقی وارد کلاس شدند.
معلم که روبروی شاگردها نشسته بود، به سلام کربلایی و تقی جواب داد و به حیاط رفت تا قبل از غذا کمی قدم بزند و دست و صورت بشوید.
کربلایی گوشه اتاق سفره پهن کرد و غذاها را در آن چید.
تقی تا به حال به کلاس درس نیامده بود و برایش عجیب بود که چطور این همه مدت این بچهها پشت این میزهای کوتاه بیحرکت مینشینند. نمیدانست توی کلاس چه میگذرد که میتواند بچهها را آرام نگاه دارد.
«برویم پسرم.»
کار کربلایی تمام شده بود و سرنوشت تقی رقم خورده بود.
حجم
۱۲٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
حجم
۱۲٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
نظرات کاربران
کنابی خالی از اطلاعات تاریخی و غیر مفید نخرید