کتاب لنگرگاه های شب دربدری
معرفی کتاب لنگرگاه های شب دربدری
کتاب الکترونیکی «لنگرگاه های شب دربدری» نوشتهٔ جک کرواک با ترجمهٔ شادی سلطانزاده در نشر سیفتال چاپ شده است. جک کرواک در این کتاب شما را به سفری جادهای به دور آمریکا میبرد.
درباره کتاب لنگرگاه های شب دربدری
در این کتاب جک کرواک که از پیشگامان جنبش بیت در آمریکا بود در یک داستان و مقاله، با تصاویر آنی و بلندپروازانه شرحی از آزادی زندگی در دل جاده در سرتاسر آمریکا را به تصویر میکشد.
کتاب لنگرگاه های شب دربدری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که به داستانهای آمریکایی در فضا و با موضوع آمریکا علاقه دارند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب لنگرگاه های شب دربدری
هفتهها بود که در جادهها سفر میکردم، از سمت غرب و از نیویورک شروع کردم، مدتی را در فریسکو در خانهٔ یکی از رفقا ماندم و در همین مدت با باربری در هیاهوی نزدیک کریسمس، ۵۰ دلار کاسب شدم و با همان آبگوشت تلیتشده در هوای آزاد محوطهٔ راهآهن سر میکردم، الان به عنوان مهمان افتخاری مخفی در واگن کارمندان قطار باری درجهٔ یکی به نام زیپر که بهلطف ارتباطاتم در راهآهن آنجا نصیبم شده است، ۵۰۰ مایل از فریسکو دور شدهام و حالا که فکرش را میکنم، میخواهم یک دریانورد معروف بشوم، همینجا در پِدرو روی عرشهٔ رومر میروم، خوشباورانه فکر میکنم که در هر صورت، اگر بهخاطر این کشتیها نبود، حتماً دلم میخواست یک کارمند راهآهن باشم، یاد بگیرم که ترمزبان قطار بشوم و بابت راندن آن زیپر قدیمی تندرو پول بگیرم. اما مریض شده بودم، یک جور سرماخوردگی ناگهانی بر اثر نوع X ویروس کالیفرنیایی که مجاری تنفسیام را مسدود کرده بود و بهسختی میتوانستم از پنجرهٔ گردوخاکگرفتهٔ اتاق کارگران قطار بیرون را ببینم، چون قطار از روی شکافی که ریلی هلالی از سنلوییس آبیسپو و سانتاباربارا را در خود جای داده، از کنار سطح پوشیده از برف و شکنندهٔ خیزابها در سِرفسیتی و جزیرهٔ تانگِیْر و گاویوتا، مثل برق رد میشد. نهایت سعیام را کردم که از یک سواری خوب لذت ببرم اما فقط توانستم روی صندلی واگن کارگران صاف دراز بکشم درحالیکه سرم را در کت بقچه شدهام فرو برده بودم و هر بلیطچی قطار از سنهوزه تا لسآنجلس مجبور بود بیدارم کند تا مشخصاتم را بپرسد، رفیقم یک ترمزبان بود و خودم هم ترمزبانی در تگزاسْ دیویژن بودم، بنابراین، هر وقت بالا را نگاه میکردم و با خودم فکر میکردم، «بهبه جک! الان واقعاً سوار یه واگن کارگرای قطاری و روی محالترین ریلی پیش میری که همیشه توی عجیبترین خوابهات میخواستی روی اون سوار قطار باشی، مثل خوابهای بچههاست، چی شده که نمیتونی سرت رو بلند کنی و نگاهی به بیرون بندازی و از ساحل کالیفرنیا لذت ببری که انگار پوشیده از پَره، آخرین ساحلی که ماسههاش با خردهچوبای نرم ریخته از قرنیزای آستانهٔ درای مشرف به آب دریا که از چپوراست و از سد آبراه خلیجْ زیگزاگی موج میزنه سمت خونهها، شکل پرمانندی بهخودش گرفته و از اینجا تا کاتِراز فْلاپِراز و وُلدیویوس و گْراتِراز رو پوشونده، وای پسر!».
حجم
۴۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۵۴ صفحه
حجم
۴۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۵۴ صفحه