کتاب داستان های کوتاه از بزرگان ایران
معرفی کتاب داستان های کوتاه از بزرگان ایران
کتاب الکترونیکی «داستان های کوتاه از بزرگان ایران» نوشتهٔ احسان ناظمبکایی و سیدجعفر شهیدی و محمدتقی جعفری و عباس زریاب خویی و سیدمرتضی عسگری و عبدالمحمد آیتی در انتشارات قدیانی چاپ شده است. کتاب «داستانهای کوتاه از بزرگان ایران» در قالب ۲۵ داستان کوتاه، به معرفی پنج شخصیت برجستهٔ تاریخ اسلام میپردازد. این مجموعه با ۲۵ داستان کوتاهش که شامل پنج داستان کوتاه برای هر نفر است، از اولین گامها برای شناخت این عالمان معاصر است.
درباره کتاب داستان های کوتاه از بزرگان ایران
آنچه در صفحات پیش رو میخوانید، تلاش کوچکی است برای معرفی پنج نفر از بزرگان حوزهٔ تاریخ اسلام در قالب داستانهای کوتاه. پنج بزرگمردی که در سالهای اخیر از میان ما رفتهاند و هر کدامشان، زندگی عجیبی داشتهاند، با سختیهای روزگار جنگیدهاند و آثاری ماندگار، از خود بهجا گذاشتهاند. خط اصلی این داستانهای کوتاه بر مبنای یک اتفاق واقعیست که منبع هر اتفاق، در انتهای هر داستان، آمده اما فضا و جزئیات هر قصه با خیال و فضاسازی ذهنی نویسنده گسترش یافته است. حسن این داستانهای کوتاه در این است که چون زمان و مکانشان به دورهٔ معاصر مربوط میشود، فضای قصه برای خواننده، ملموستر میشود؛ اما سختی کار هم این است که خوشبختانه خویشان، شاگردان و دوستان این افراد هنوز در قید حیاتند و ممکن است نکات جزیی و دقیقی درباره آنها بدانند که در داستانها نیامده باشد.
کتاب داستان های کوتاه از بزرگان ایران را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به کسانی که مایل هستند دربارهٔ این پنج شخصیت تأثیرگذار تاریخ ایران و اسلام اطلاعات بیشتری بهدست آورند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب داستان های کوتاه از بزرگان ایران
همهٔ آنهایی که در اتاق جمع شده بودند، عزادار بودند. دکتر بدیعالزمان فروزانفر، استاد ادبیات فارسی چند روز قبل سکته کرده بود. پیکرش را در باغ طوطی شاه عبدالعظیم دفن کرده بودند و حالا نوبت خواندن وصیتنامه بود. «بدین وسیله سیدجعفر شهیدی، فرزند سید محمد سجادی را به عنوان وصی خودم معرفی میکنم تا کار نیمهتمام مرا به پایان برساند.»
دهها چشم به سمت شهیدی ۵۲ ساله برگشت. چشم دکترها و اساتید دانشگاه که او را میشناختند. شهیدی، رفیق گرمابه و گلستان محمد معین بود. دکتر معین چهارسال قبل از فرط کار و مطالعه به کما رفته بود. همه میدانستند کار بزرگ ناتمام فروزانفر چیست. کار بزرگ ناتمام او، شرح مثنوی شریف بود. شرحی بر اثر عظیم مولوی که فروزانفر توانسته بود فقط جلد اول آن را بنویسد. در آن ظهر اردیبهشت ۱۳۴۹، آنچه که فروزانفر دربارهٔ مولوی جمع کرده بود، برد تا کار نیمهتمام او را تمام کند.
یکسال و دو ماه بعد، وصیتنامهٔ دیگری باز شد. این بار محمد معین، رفته بود، اما یک جمله در این وصیتنامه، شبیه وصیتنامهٔ فروزانفر بود: «بدین وسیله سیدجعفر شهیدی، فرزند سیدمحمد سجادی را به عنوان وصی خودم معرفی میکنم تا کار نیمهتمام مرا به پایان برساند.»
باز نگاهها به سمت شهیدی ۵۳ ساله برگشت. همه میدانستند کار بزرگ ناتمام محمد معین چیست. کار بزرگ ناتمام او، فرهنگ فارسی معین بود. در آن ظهر تیر ۱۳۵۰ سیدجعفر شهیدی آنچه را که معین جمع کرده بود، سامان داد تا کار نیمهتمام او را هم تمام کند. او و معین که همسنوسال بودند، قبلاً روی لغتنامهٔ دهخدا کار میکردند. لغتنامهای که علامه دهخدا، ۱۱ سال قبل نیمهتمام گذاشته بود و رفته بود. حالا او مانده بود با سه کار بزرگ نیمهتمام. ۸۰ جزوهٔ باقیماندهٔ لغتنامه دهخدا را جمعوجور کرد و آن را به چاپخانه فرستاد. بعد سراغ فرهنگ لغات معین رفت و آن را در شش جلد جمع کرد و آن را هم به چاپخانه فرستاد. وقتی خیالش از کارهای لغتنامهای راحت شد، سراغ شرح مثنوی فروزانفر رفت. ۱۷ سال وقت گذاشت. چهار دفتر دیگر به تک دفتر اولی که فروزانفر نوشته بود، اضافه کرد و این، کار سوم را هم در سال ۱۳۷۳ به چاپخانه فرستاد. حالا خیالش راحت بود. وقتی به کتابفروشی محلهشان سر میزد. سه مجموعه را کنار هم میدید. لغتنامه دهخدا، فرهنگ معین و شرح مثنوی شریف فروزانفر. کارها را او تمام کرده بود؛ اما به اسم بانیان و پایهگذاران اولیه منتشر شد. اینکه کاری به اسم بنیانگذارش منتشر شود، چیز عجیبی نیست؛ اما نکته مهم این است که این مرد بزرگ اسم خودش را روی جلد هم نمیآورد.۳
حجم
۳۲۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۳۲۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
نظرات کاربران
بسیارکتاب خوبی بود.