کتاب سفیر بدون سفارت، وکیل بدون موکل
معرفی کتاب سفیر بدون سفارت، وکیل بدون موکل
کتاب سفیر بدون سفارت، وکیل بدون موکل، نوشته پرویز افشاری است. کتاب سفیر بدون سفارت، وکیل بدون موکل را انتشارات کویر منتشر کرده است و خاطرات سی و چهار سال خدمت پرویز افشاری در وزارت امور خارجه است.
درباره کتاب سفیر بدون سفارت، وکیل بدون موکل
کتاب سفیر بدون سفارت، وکیل بدون موکل، شرححال و فعالیتهای پرویز افشاری از دوران کودکی تا بازنشستگی و پس از خدمت ۳۴ ساله در وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران است. در این کتاب تلاش میشود با ارائه تصویری هر چند مختصر از پیشینه خانوادگی، گوشههایی از زندگی ایام کودکی و نوجوانی به رشته تحریر درآید و با اشاره به فعالیتهای دوره دانشجویی و خدمت سربازی، بخش عمده آن به چگونگی استخدام در وزارت امور خارجه و شرح مأموریتهای خارج از کشور اختصاص یابد.
خواندن کتاب سفیر بدون سفارت، وکیل بدون موکل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به زندگی سیاستمداران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب سفیر بدون سفارت، وکیل بدون موکل
اصل و نسب خانوادگی
پدرم از افشاریهای تیره اصفهان و مادرم از خانواده معروف شیخالاسلام ملایری و از اهالی شهرستان ملایر بود. از آنجا که روستای محل تولدم از نظر مسافت به ملایر نزدیگتر بود و مادرم نیز اهل این شهر بود، ایام کودکی و نوجوانی و دوران تحصیل تا اخذ دیپلم را در شهرستان ملایر گذراندم. اما چون روستای محل تولدم از توابع شهرستان اراک بود، شناسنامه همه برادران و خواهران تنی و ناتنی به استثنای فرزند آخر مادرم از ثبت احوال بخش خنداب اراک که اکنون به شهرستان تبدیل شده است، صادر گردید.
روستای محل تولد متعلق به شاهزاده ناصرالدوله قاجار معروف به سرلشگر عبدالمجید فیروز بود، وی فرزند عبدالحمید میرزای فرمانفرما و برادرزاده عبدالحسین میرزای فرمانفرما میباشد خانواده فرمانفرما که از نوادگان عباس میرزای نائبالسلطنه پسر فتحعلی شاه قاجار هستند در تاریخ معاصر ایران از وجهه مناسبی برخوردار نبوده و شاید خوشنامترین آنها همین سرلشگر مجید فیروز باشد که هم تحصیلکرده دانشکده نظامی سن سیر فرانسه و هم مردی عالم و دانشمندی اهل مطالعه بود.
سرلشگر مجید فیروز در زمان سلطنت محمدعلی شاه قاجار مدتی فرماندهی کل قوای ایران را عهدهدار بود و در زمان رضاشاه نیز مدتی فرماندهی ژاندارمری و ریاست دادرسی ارتش را بر عهده داشت، وی همان کسی است که در شهریور ۱۳۲۰ و پس از حمله نیروهای روس و انگلیس به ایران، مانع محاکمه فرماندهان نظامی توسط شخص رضاشاه شد.
پدرم که مدتی از طرف حکومت وقت عراق (اراک) کدخدای روستای دیگری بود، با حکم صادره از جانب سرلشگر مجید فیروز به کدخدائی روستای امامزاده منصوب شد و این حکم پس از فوت ایشان به فرزند ارشد ذکورش رسید و با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ ش. منصب کدخدائیگری در روستاهای ایران برچیده شد. (تصویر ۲ و ۳)
موقعیت اجتماعی و سطح تحصیلات اقوام مادری بهتر از خانواده پدری بود و شیخالاسلام ملایری عموی مادرم در فاصله سالهای ۱۳۰۷-۱۳۰۰ ش. طی ۳ دوره نماینده ملایر در مجلس شورای ملی بود. او همان کسی است که پس از کودتای سوم حوت ۱۲۹۹ ش. و قدرتیابی رضاخان به همراه مرحوم مدرس نقشه ترور وی را طراحی نمود اما احمدشاه با این توجیه که «جدم (ناصرالدینشاه) امیرکبیر را از بین برد و از او امامزاده ساخت و من نمیخواهم امامزاده دیگری درست کنم»، با این نقشه مخالفت کرد.
حجم
۷۹۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
حجم
۷۹۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
نظرات کاربران
وزارت خارجه عجب حاشیه هایی داره؛ من رو بیشتر به سمت خوندن خاطرات سفرا ترغیب کرد
صرفا بیان عملکرد خود نویسنده به صورت کلی و قابلیت بهره برداری و اشراف به مسائل را ندارد