نظرات کاربران درباره کتاب گاهی که از نه شنیدن می ترسیم

تشکر از طاقچه که نشان داده کتابهایی که هدیه میده یا تخفیف عالی میزنه با دقت و با نیت خوب انتخاب میکنه

این اولین کتابی بود که از آلن دوباتن خوندم نمی‌دونم کلا قلم نویسنده اینجوریه یا فقط این کتاب اینطوریه ، خیلی از حقایق پنهان در گوشه کنار ذهنمون که شاید حتی تاحالا به اونها فکر هم نکرده باشیم خیلی ماهرانه و رک به زبان آورده، البته نویسنده یه جاهایی تفکر هایی داره که شاید با تفکرات ما نخونه که میون این همه مطالب مفید گُمه ولی جا داشت حداقل جاهای مهمش یه مقدار توضیح بیشتری میداد که مفید تر بشه ولی با این حال چیزی از ارزش هاش کم نمیکنه. درکل مطالب مفیدی داره که خیلی جاها با خودم گفتم "عه!! اینطوری هم میشه به قضیه نگاه کرد"، این کتاب یه آرامش خوبی هم داشت واسه من .کتاب خیلی خوبی بود ، ترجمه هم خوب بود و اذیت نکرد پیشنهاد میکنم بخونید

لطفا کتاب های آلن دوباتن رو در طاقچه بی نهایت موجود کنین

سطح کتاب متوسط.... مناسب برای تمام سنین . اگر در حوزه روانشناسی مطالعه دارید این کتاب به شما مطلبی اضافه نخواهد کرد. اگر چه تعداد صفحات کم است و وقت زیادی نمی گیرد. . برای کسانی که در تله مطیع بودن گرفتارند و البته مطالعه زیادی در حوزه کتابهای روانشناسی نداشته اند می تواند شروع خوبی در این زمینه باشد.

کتابی بسیار خواندنی و کاربردی است.

خیلی زیبا، روان و کاربردی بنظرم هر آدمی باید این کتابو بخونه فکر کنم هممون نیاز داریم یسری چیزارو درباره خودمون دقیقتر بدونیم

هنوز کتابو نخوندم ولی تا دیدم از آلن دوباتنه ترغیب شدم بخونم فقط خواستم پیج دکتر ایمان فانی رو بهتون معرفی کنم که ویدیو های مدرسه زندگی آلن دوباتنو با دوبله فارسی میزاره که اکثرا کارای پرمعنایین

کتاب سعی میکنه انسان رو وسیعتر از بدنش و جهان مادی اطرافش نشون بده نگاه وسیعتری نسبت به خود ورابطه با اطرافش داشته باشه۰ در یک تراز بالاتر درونی زندگی کنه۰ آمادت میکنه واسه تغییر۰نه اینکه تا خوندیش تغییر کنی۰ به نظرم کتابهای اکهارت توله قویتر هستن۰آزادی فکری خیلی خوبه۰ ولی اعتقادم اینه که در فرهنگ دینی خودمون منابع قویتری داریم۰کتاب صحیفه سجادیه رو امروز می خوندم۰ فضای پروازش چیز دیگه ایه

کاربردی و قطعا حالتون رو عوض میکنه . بخونید و لذت ببرید

کتاب یادآوری لذت بخشی است از مفاهیمی که می‌دانیم.

خب این یه کتاب کم حجمه، بااینکه خیلی مفصل نیست ولی بسیار کاربردیه،یعنی اول یه رفتار رو که یکی یا همشون ممکنه ازمون سر بزنه رو (از اون رفتارهایی که تو تنهایی هامون به خودمون میگیم "اخه این چه کاری یا حرفی بود " 😅) که فکر میکنیم به صورت ناخوداگاه انجام میدیم و اجتناب ناپذیر رو بیان میکنه وبعد دلیل انجام اون رفتار و در اخر یه راهکار براش میگه..البته باید بخش های مهمش رو علامت زد ودوباره خوندشون و توی زندگی روز مره آوردش تا بتونیم نتیجه اش رو ببینیم ☺️

اگرچه این کتاب در ظاهر کوتاه و مختصر بنظر می رسد ، اما نکات عمیق و کلیدی را در ارتباط با ویژگی های فردی ، فرهنگی و خانوادگی افراد بیان می کند که به آنها در مواجهه با موقعیت هایی که ممکن است طرد شوند، بیان می کند البته در مورد افرادی که از نظر اعتماد بنفس کمی ضعیفتر از سایر افراد هستند کمک می کند تا با شناخت پیشینه خانوادگی و اجتماعی خود، از مواجهه با موقعیت های ناجور و خشن که ممکن است در آن احساس پوچی و بیهودگی کنند ، ترسی نداشته باشند. من این کتاب را دوستان کتاب خوان توصیه می کنم

خلاصه کتاب: دنیا هیچه، خودت هم هیچی نیستی پس کمتر بترس . . پ.ن: به نظر میاد کتاب نیست و یک مجموعه مطالبی است که مترجم آن را ترجمه کرده، اسمش رو هم گذاشته جستارها . بدترین مطلبی که تا حالا خوندم(خیلی جلوی خودم رو گرفتم نگم مزخرف ترین)

در این چند وقت اخیر این سومین کتابی‌ است که به قلم "آلن‌دوباتن"، نویسنده و فیلسوف نام‌ آشنای بریتانیایی خوانده‌ام. از دلایلی که به کتاب‌های "آلن‌دوباتن" علاقه‌مند شدم، توضیحات ساده و در عین حال کاربردی آن است و این‌که نویسنده ادعایی ندارد فرد با خواندن کتابش حتما و خیلی زود به نتیجه صددرصدی برسد."کتاب گاهی که از نه شنیدم می‌ترسیم" یکی دیگر از آثار اوست که با ترجمه "فاطمه حسینی" از نشر دنگ منتشر شده است. . در این کتاب "دوباتن" به موضوعاتی پرداخته است که اکثر ما در زندگی روزمره‌مان با آن‌ها روبه‌رو هستیم، مسائلی که باعث ایجاد حس ناامنی و ترس در ما می‌شوند. مواردی چون: ترس از مردن، مورد نقد واقع شدن و دشمنی‌، خود زشت‌انگاری، ترس از تنهایی و نه شنیدن و...که با خواندن کتاب تلنگری به مخاطب زده می‌شود تا خود وجودی‌اش را باور کند و بداند جهان فراتر از نگاه مادی و ظاهری‌ ماست. . نویسنده در این کتاب به ما یاد می‌دهد، چگونه با انتقادات و دشمن بیرونی مواجه شویم و بدون سرزنش کردن خود از خودمان در برابر دیگران دفاع کنیم.از آینده و اتفاقاتی که قرار است بیافتد نترسیم و شجاعانه درک کنیم آن‌ها را تا بتوانیم زندگی مطلوبی داشته باشیم.او اعتقاد دارد باید یاد بگیریم بدن‌مان هدیه‌ی طبیعت است و با آن کنار بیاییم چون شخصیت هر فرد فراتر و بی‌ارتباط با ظاهر اوست.از تنهایی هراس نداشته باشیم، زیرا باعث می‌شود آدم‌های اشتباه را بدون در نظر گرفتن معیارهای درست وارد زندگی‌مان کنیم که در این‌ صورت به روح و روان خود آسیب‌ زده‌ایم و... . متن کتاب ساده و روان است و ترجمه‌ی نسبتاً خوبی دارد. از نظر من اگر بیشتر به مطالب بال و پر داده می‌شد و خیلی زود از روی برخی مسائل عبور نمی‌کرد ؛ بهتر بود. . اگر مثل من به خواندن کتاب‌های انگیزشی و روان‌شناسی علاقه‌مندید‌؛ خواندن این کتاب را به شما پیشنهاد می‌کنم.

در کل غایت کلام کتاب‌های self help با هم تفاوت شایانی ندارند، اما به هر حال ارزش خواندن و مرور مطالبی که فکر می‌کنیم می‌دانیم را دارد.

بار علمی روانشناسی دقیقی ندار،بیشتر بدرد افراد زیر ۱۸ سال میخور

بنظرم خیلی سطحی و سریع از هر موضوعی رد شده بود.

این مجموعه ترجمه کتاب نیست ترجمه مقالات آلن دوباتن هست کتابی به این نام در انتشارات های خارج از ایران نیست! اما بسیار محتوای خوبی داره

بنظرم چیز زیادی برای گفتن نداشت این کتاب

این کتاب واقعا کاربردی هست خیلی کوتاه نوشته شده و به موضوعات اشاره کرده اینکه بدونیم با چه مسئله ای رو به رو هستیم خودش کمک میکنه که آن را حل کنیم. این موضوع رو از این جهت میگم که شاید راه حل های مطرح شده در کتاب کوتاه و گذرا باشه ولی مسائل رو به خوبی تعریف کرده. من کتاب رو وقتی پیدا کردم که به دنبال رفع مشکل زودرنجی بودم. یکسری نکات رو متوجه شدم: اینکه ریشه کمالگرایی میتونه شرم باشه که خودتخریبی ترس از موفقیت میاره و ترس از موفقیت باعث زودرنجی میشه و این موضوع دو جا خودش رو نشون میده یکی در روابط ما و دیگری در شغل ما که دو حوزه اصلی احساس رضایت هستند. اینکه گاهی از امیدوار بودن می ترسیم چون جایی در گذشته متوجه شدیم امید بهای گزافی دارد. اما باید به یاد داشته باشیم که امید خوبه و از اون نترسیم چون حتی اگر امیدمان ناامید بشه باز هم می تونیم دوام بیاریم. اینکه شاد بودن احمقانه نیست و با وجود اینکه همیشه دلایلی برای ترس و ناامیدی هست شجاعت یعنی باور کنیم فعلا مسئله ای برای نگرانی وجود ندارد. اینکه تصور کردیم مثل بچه ها قدرت و ظرفیت کمی برای تاب آوری داریم درحالیکه اینطور نیست. این فرض ناشی از اندوهی قدیمیه. بهتر است نگرانی برای آینده رو کنار بگذاریم و گذشته رو بدونه واکاوی درک و هضم کنیم. اینکه بدانیم بودن فرصت عجیب و ارزشمندی هست و شاید همین باعث بشود انقدر از بودنمان شگفت زده شویم که دیگر ناراحت نبودنمان نشویم. اینکه ما موجودات ناچیزی هستیم و کارهایی که از دست مان برمیاد در مقایسه با کارهایی که از ما ساخته نیست ناچیز هست و قرار نیست احساس بی کفایتی بکنیم. بعد از این کتاب احتمالا بیشتر راجع به شرم بررسی کنم.