جوزف کنراد | بیوگرافی، دانلود و خرید کتاب‌های الکترونیکی و صوتی

جوزف کنراد

درباره جوزف کنراد

جوزف کنراد در سال ۱۸۵۷ در سرزمینی که این روزها بخشی از اوکراین است، به دنیا آمد. او داستان‌نویسی لهستانی‌الاصل بود که بر نویسندگان آمریکایی تأثیر گذاشت؛ بر همینگوی، فیتزجرالد و فاکنر. جوزف کُنراد را چهرهٔ برجستهٔ انتقال از ادبیات دورهٔ ویکتوریایی به فرم‌ها و ارزش‌های پیچیده‌تر ادبیات قرن بیستم دانسته‌اند. پدر کنراد، مترجم آثار شکسپیر، دیکنز و هوگو و یک چهرهٔ سیاسی و ملی و فعال در جنبش‌های ملی‌گرایانهٔ ضداستعمار لهستان به‌دست روسیه بود. تبعید این خانواده موجب پدیدآمدن آثاری ویژه در روحیه، اندیشه و سپس زبان و نگارش جوزف کنراد شد. داستان‌های او داستان‌هایی است که در دل شب و کنار آتش گفته می‌شود و به گوش‌ها می‌رسد؛ همان تصویر جهان‌شمول داستان‌گویی. او پیچیده و از رویدادهای سرزمین‌های دور می‌نویسد و بر غم‌آلودترینِ حوادث پرده‌ای از کلمات باشکوه کشیده تا وصف تناقض‌های زندگی با کنایات در هم تنیده شود. او را استاد کنایه دانسته‌اند. حال‌وهواهایی همچون وضعیت تردید، مرددبودن، ضدونقیض‌گویی، عدم‌قطعیت، پادرهوایی و تشکیک از ویژگی‌های آثار این نویسندهٔ آمریکایی است. او در داستان‌هایش اصولی اخلاقی و مدنی را که انسان بر پایهٔ آن‌ها زندگی می‌کند، در لحظات بحران و دشواری در معرض آزمایش قرار می‌دهد. شخصیت‌های او در دام مشکلات گرفتار هستند و فضای داستان‌هایش تیره و بدبینانه است، اما این بدبینی را با شیوه‌های زیباشناسانه و پر از ظرافت در کنار نثری شاعرانه نمایش می‌دهد.

نخستین رمان کنراد «حماقت آلمایر» نام داشت که در ۱۹۸۵ چاپ شد؛ ماجرای تاجری هلندی که کنراد با او در بورنئو آشنا شده بود. او کتاب «مطرود جزایر» را در ۱۸۹۶ منتشر کرد. کتاب‌های بعدی او «کاکاسیاهِ کشتی نارسیس» و «قصه‌های آشوب» نام داشت. رمان‌ها و کتاب‌هایی همچون «پیکان خدا» و «دزد دریایی» و مقالات زندگی‌نامه‌وار خود مثل «آینهٔ دریا» (۱۹۰۶) و «گزارش شخصی» (۱۹۱۲) حاصل دوران نوجوانی کنراد است؛ زمانی که در ۱۵‌سالگی با اعلام اینکه می‌خواهد یک دریانورد شود، خانه را ترک کرد و به شهری دیگر رفت و سال‌ها در آنجا با وقایع خوب و بدِ گوناگون دست‌وپنجه نرم کرد. او بعدها تمرکزش را از دریا برداشت و معطوف زمین و سیاست کرد که کتاب‌های «نوسترمو» (۱۹۰۴)، «مأمور مخفی» (۱۹۰۷) و «زیر نگاه غربی‌ها» (۱۹۱۱) حاصل این دوران است. شاهکار او رمان «لرد جیم» (۱۹۰۰) نام دارد که بر اساس یک داستان واقعی نوشته شده؛ داستان ترک‌کردن کشتی‌ای در حال غرق‌شدن و مصیبت‌های مردی که خود را قهرمان می‌پنداشت، اما به‌وقت آزمون بزرگِ موقعیت‌های دشوار سرشکسته از آن بیرون آمد. کتاب «همراز» یکی دیگر از آثار داستانی او است. کنراد با نگارش رمان «بخت» (۱۹۱۳) نیز بیش از هر نویسندهٔ هم‌عصر خود موردتوجه و نقد قرار گرفت. جوزف کنراد در آخر عمر، نشان شوالیه‌ای را که پیشنهاد نخست‌وزیر انگلستان بود نپذیرفت. او کمی بعد در سال ۱۹۲۴ میلادی از دنیا رفت.