دانلود و خرید کتاب دوئل جوزف کنراد ترجمه سهیل سمی
تصویر جلد کتاب دوئل

کتاب دوئل

نویسنده:جوزف کنراد
مترجم:سهیل سمی
انتشارات:انتشارات خوب
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب دوئل

کتاب دوئل داستانی بلند و تاریخی نوشتهٔ جوزف کنراد با ترجمهٔ سهیل سمی است و انتشارات خوب آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب دوئل

کتاب دوئل داستان زندگی دو مرد به نام‌های فرو و دوبر است که خود را درگیر یک دشمنی طولانی‌مدت می‌بینند که سال‌ها به طول می‌انجامد و چندین دوئل را دربرمی‌گیرد. داستان در دوران ناپلئون در فرانسه می‌گذرد و سبک نگارش کنراد فریبنده و جذاب است و خواننده را به زمان و مکانی دیگر فرا می‌خواند.

هر دو کاراکتر اصلی، فرو و دوبر، پیچیده و چندوجهی هستند. یکی دیگر از جنبه‌های قابل توجه در داستان «دوئل»، شیوه‌هایی است که کنراد از طریق آن مفهوم افتخار را طرح‌ریزی می‌کند. در طول داستان، شخصیت‌ها با احساسی از افتخار همراه هستند و گویی به وسیله‌ٔ آن هدایت می‌شوند. ایده‌ٔ دوئل نیز راهی برای آن‌ها برای دفاع از شرافت و حفظ اعتبارشان است. برخورد کنراد با این موضوع ظریف و قابل تأمل است و او به‌خوبی به بررسی راه‌های مختلفی می‌پردازد که افتخار می‌تواند هم منبع قدرت و هم منبع ضعف باشد.

کتاب دوئل یک اثر ادبی درخشان با داستان‌سرایی عالی کنراد است که در آن به بررسی روح انسان در زمانه‌ٔ جنگ‌هایی که سراسر اروپا را فرا گرفت، می‌پردازد. 

خواندن کتاب دوئل را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر از طرفداران داستان‌های تاریخی هستید یا به سادگی از داستان‌های خوش‌ساختی لذت می‌برید که پیچیدگی‌های شرایط انسانی را می‌کاوند، از کتاب «دوئل» بسیار لذت خواهید برد.

درباره جوزف کنراد

يوزف تئودور كنراد كوژنيوفسكی در سوم دسامبر سال ۱۸۵۷ در لهستانی كه در آن زمان تحت فرمان و انقياد روسيه بود به دنيا آمد. در پنج سالگی به همراه پدر و مادرش، كه به عنوان عناصر سياسی به روسيه تبعيد شدند، پا به اين كشور گذاشت. در دوازده سالگی يتيم شد و در كراكوف به دبيرستان رفت. در سال ۱۸۷۴ به قصد فرانسه از لهستان خارج شد. در شهر مارسی به گروه مدافعان دون كارلوس، پسر دوم چارلز چهارم، كه خود را پادشاه بر حقِ اسپانيا می‌دانست، پيوست و در قاچاق اسلحه برای كارليست‌ها شركت كرد. اولين بار در سال ۱۸۷۵ با كشتی تجاری فرانسه راهی سفر دريايی شد. سپس بين سال‌های ۱۸۷۸ تا ۱۸۹۴ به همراه كشتی‌های بريتانيا، كشوری كه تابعيت آن را پذيرفت، به آب‌های دور دنيا سفر كرد. در اين مدت از ناخداسومی به ناخدايكمی ترفيع پيدا كرد و سرانجام در سال ۱۸۸۶ ناخدای كشتی شد. در سال ۱۸۹۰، چهار سال پس از پذيرش تابعيت بريتانيا، با كشتی راهی رودخانه كنگو شد و در سال ۱۸۹۴ به‌رغم ميل خودش دريا را ترک كرد. نخستين رمانش در سال ۱۸۹۵ چاپ شد. در سال ۱۸۹۶ ازدواج كرد و صاحب دو پسر شد. در تابستان ۱۹۱۴ برای ديدنِ كشورش به لهستان برگشت و پس از آغاز جنگ جهانی اول، به كمک سفير آمريكا در وين توانست به انگليس برگردد. در سال ۱۹۲۳ در حالی‌كه به گرمی از او استقبال شد به آمريكا سفر كرد و در سوم اوت سال بعد، يعنی سال ۱۹۲۴ درگذشت و در گورستانی در كنتر بری به خاک سپرده شد.

خود كنراد به فورد مدوكس فورد، دوست و همكارش، گفته بود كه اولين رمانش را روی آستر بدرقه و حاشيه‌ها و داخل جلدِ كپی‌ای كه از رمان مادام بواری داشته، نوشته است. او همچنين به فورد گفته بود كه اولين بار، وقتی از پنجره كوچک كشتی چشمش به اسكله افتاده و مهمانكده‌ای را كه وعده‌گاه مادام بواری و رودولف بوده، ديده بود، به فكر نويسنده شدن افتاده بود. البته كنراد بعدها در اين باب ماجراهای ديگری نيز تعريف كرد. اما صرف‌نظر از اين داستان، روشن است كه كنراد ابتدا با آثار ادبی فرانسه آشنا شده بوده. پيش از آن‌كه بتواند به زبان انگليسی صحبت كند، فرانسه را خوب و روان حرف می‌زده است. در حوزه نوشتن، تحت تأثير فلوبر، كار رمان‌نويس را به معنای واقعی كلمه هنر می‌دانسته، هنری كه مستلزم تلاش، زحمت و ايثار بسيار است.

فورد مدوكس فورد می‌گويد كه زبان انديشه كنراد فرانسه بوده، اما با توجه به نثر متكلّف و آهنگين كنراد در آثارش، به‌ويژه آن دسته از آثارش كه رخدادهايشان بيش‌تر بر پهنه آب می‌گذرند، كاملا مشخص می‌شود كه احساسات و انديشه و خاطراتِ اين نويسنده با زبان انگليسی پيوندی انكار نكردنی دارند.

آثار كنراد را در نگاهی كلی می‌توان به دو گروه تقسيم كرد: اول نوول‌ها هستند، منظور از نوول داستان كوتاه بلندی است كه حجم آن چنان هست كه به شكل جداگانه صحافی و چاپ شود، اما از طرف ديگر، به اندازه رمان‌های كلاسيک قطور و پرحجم نيست. اتفاقاً كنراد در عرصه نوول‌نويسی بسيار كاركشته و خُبره‌تر است. رمان‌های كلاسيک و مفصّل او نوسترومو (۱۹۰۴)، مأمور مخفی (۱۹۰۷)، از چشم غربی (۱۹۱۱)، شانس (۱۹۱۳) و پيروزی (۱۹۱۵) هستند. از اين نظر، نوسترومو نسبت به مابقی رمان‌ها پيچيده‌تر و به لحاظ محيط داستان بسيار گسترده‌تر است. از نوول‌ها نيز می‌توان دل تاريكی، طوفان و جوانی را نام برد.

در مورد سبک و نوع نگارش كنراد نيز، برای مثال، نوعی تفاوت ميان نثر نوسترومو و نثر دلِ تاريكی مشهود است. از اين نظر، نوسترومو و معدودی از آثار ديگر كنراد مانند پيروزی و شانس را می‌توان در يک دسته، و آثاری چون داستان مُرداب، سياهپوستِ نارسيسوس و طوفان و دل تاريكی را در دسته ديگر گنجاند. نثر آثار گروه اول در عين آن‌كه چون همه آثار اين نويسنده سنگين است، ساده و زودفهم هم است. برای مثال، ويژگی نوسترومو عظمت و ساختار دقيق اين رمان است. زبان به مفهوم ادبیِ كلمه چالش‌برانگيز نيست، بلكه تمهيدی است برای توصيف و تشريح، توصيف مكان‌ها و شرح انگيزه‌ها و شخصيت‌ها. اما در آثار دسته دوم، زبان كاركردی پيچيده‌تر دارد، زبان نوعی حال و هوای رازورزانه و پر رمز و راز خلق می‌كند، و بسيار آهنگين است، به نحوی كه حتی بدون آن‌كه رشته‌حوادثی را توصيف كند يا انگيزه‌ای را شرح دهد، رازآفرين و آبستن نماد و اسطوره خلق شده است؛ نمونه بارز اين آثار دل تاريكی است. با اين كه خوانندگان كنراد را بيشتر به خاطر اين گونه آثارش می‌شناسند، خود كنراد و حتی منتقدانی برجسته چون اف.آر.ليويس نوسترومو را بهترين رمان او می‌دانند.

بخشی از کتاب دوئل

«ناپلئون اول، که خط سیر زندگی‌اش حکم دوئل با سرتاسر اروپا را داشت، از دوئل بین افسران سپاهش بیزار بود. امپراتور نظامیِ بزرگْ شمشیربند و اهل شروشور نبود و به سنت اهمیت چندانی نمی‌داد.

بااین‌حال، شرح ماجرای یک دوئل که در میان سپاهیان افسانه شد، در سرتاسر حماسهٔ جنگ‌های امپراتوری ادامه یافت. دو افسر، در میان شگفتی و تحسین هم‌قطاران، و در کشاکش سال‌ها جنگ درازدامن و عالم‌گیر، درگیر جدالی شخصی شدند، چون دو هنرمند مجنون، در پی زراندود کردن زرِ ناب یا پیرایه بستن بر گل سوسن. هر دو افسر سواره‌نظام بودند و ارتباطشان با آن حیوان چالاک اما پرسودا، که محمل مردان در میدان نبرد است، تنگاتنگ بود. تصور اینکه قهرمانان این افسانه افسر پیاده‌نظام باشند، بسی دشوار بود؛ همان‌ها که توسن خیالشان را با تمرینات شاق پیاده‌روی رام می‌کنند و تهورشان نیز لاجرم با سنگینی و رخوت‌زدگی بیشتری توأم است؛ چه رسد به توپچی‌ها و افسران رستهٔ مهندسی که همه‌روزه بی‌اعتنا سر در انبوه محاسبات ریاضی دارند.

نام این دو افسر فِرو و دوبِر بود و هر دو ستوان هنگ سواره‌نظام بودند، البته نه در یک هنگ.

فرو به کارهای هنگ رسیدگی می‌کرد، اما ستوان دوبر از بخت خوش، در مقام افسر مهمات و توپخانه، ملازم ژنرالِ فرمانده لشکر بود. در استراسبورگ بودند و در این پادگان مهم و خوشایند، از وقفهٔ کوتاه صلح و آرامش به‌غایت لذت می‌بردند. گرچه آرامش موجب مسرتشان بود، به‌شدت مترصد جنگ بودند، چون این به‌واقع وقفهٔ کوتاهی بود برای تیز کردن شمشیرها و پاک کردن ضامن تفنگ‌ها، مغتنم برای مردانی با قلب‌های رزمنده، بی‌آنکه شأن و حیثیت سپاهیان خدشه‌دار شود، چون هیچ‌کس به اعتبار یا دوام این آرامش باور نداشت.

در این شرایط تاریخی و فرصت طلایی برای بهره بردن از فراغت در کار سپاهیان، ستوان دوبر در بعدازظهری آفتابی از خیابانِ آرامِ حومه‌ای شاداب به اقامتگاه ستوان فِرو رفت، خانهٔ بانویی پیر و مجرد با باغ پشتی.

در زد و بی‌درنگ دوشیزه‌ای جوان با جامهٔ آلزاسی در گشود. سیمای پرطراوت و مژه‌های بلند دختر، که با دیدن افسر بلندقامت محجوبانه فروآمدند، باعث شد روی جدی و سرد و خشک ستوان دوبر که به زیبایی حساس بود، گشاده شود. هم‌زمان دید که دختر شلوار سواره‌نظام در دست دارد، شلواری آبی‌رنگ با نواری قرمز.

ستوان بی غرض و مرض پرسید: «ستوان فرو هستند؟»

«خیر آقا! ساعت شش صبح از منزل خارج شدند.»

دوشیزهٔ زیبا خواست در را ببندد. ستوان دوبر با قاطعیتی عاری از خشونت جلوی دختر را گرفت و با جرنگ‌جرنگ مهمیزهایش وارد سالن انتظار شد.

«عجب، خانم عزیز! شما که نمی‌خواهید بگویید ایشان از امروز صبح ساعت شش خانه نبوده‌اند؟»

این را گفت و بدون رعایت آداب معمول، درِ اتاقی را گشود چنان منظم و مرتب که به‌صرف دیدن شواهدی چون پوتین‌ها، یونیفرم‌ها و تجهیزات نظامی، مطمئن شد اتاق ستوان فرو است. و البته دریافت که ستوان فرو واقعاً در خانه نیست. دختر راستگو بعد از او وارد اتاق شد و چشمان صادقش را به چهرهٔ ستوان دوخت.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۰

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

قیمت:
۳۷,۰۰۰
تومان