دانلود و خرید کتاب صوتی داستان یک زن
معرفی کتاب صوتی داستان یک زن
کتاب صوتی داستان یک زن نوشته سیمین موحد است. این کتاب مجموعه ۱۴ داستان کوتاه است که هرکدام روایت کننده بخشی از زندگی یک زن است. داستانها تصویری حقیقی و گاهی سیاه دارند و شما را با بخش فراموش شده جامعه روبه رو میکنند.
درباره کتاب داستان یک زن
این کتاب شامل داستانهای مادر مبهم، مادر مخوف رویا، راز رعد و برق، خواهر رویا ، دیوان حافظ، سایههای رویا، قرار ملاقات، زایمان، فال، بهشت زهرا، دامن مادرش، پازل، کیک رویا و دوران جدید رویا است. رنج و عشق و فراموشی و تنهایی و بسیاری چیزهای دیگر درون مایه این داستانها هستند و شما را با خود به دنیای تازهای میبرند. گاه تلخ و گاه ترسناک میشوند اما تمامشان ای فرصت را به شما میدهند که بخشهای ناگفته زندگی شخصیتها را ببینید.
شنیدن کتاب داستان یک زن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به داستان فارسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب داستان یک زن
دخترک رنگ پریده و آرام بود. خواهرها با او فرق داشتند؛ یا او با آن ها فرق داشت. هرچه بود، در آن صبح تابستان با رفتن مادر به حمام، به حمام، دخترک در حوض افتاد. پایش به ته حوض نمی رسید. شنا هم بلد نبود. هیچ کدامشان بلد نبودند. شروع کرد به دست و پا زدن. نمی توانست فریاد بزند. داشت همین طور آب می خورد. آب تیره ی سرد سبزرنگ را. سرش رفته بود زیر آب. دو خواهر کنار حوض غش غش می خندیدند. دخترک به زحمت توانست سرش را از آب بیرون بیاورد اما باز ته آب رفت. خواهرها بعدها بارها داستان آن روز را تعریف کردند و گفتند فکر می کردند خواهر کوچک دارد بازی می کند و ادا درمی آورد. فکر نمی کردند دارد غرق می شود.
حمام های مادر طولانی بود و سه چهار ساعت طول می کشید. گاه یک نصف روز کامل را در حمام بود، از بس خودش را کیسه می کشید. گرمابه از خانه شان دور بود و مدتی طول می کشید تا بروند و برگردند. بیشتر اوقات مادر با سه دخترش می رفت حمام. اما گاهی هم خودش تنها می رفت. مثل آن روز.
سرانجام خواهرها دست دخترک را پیش از این که به کلی غرق بشود گرفتند و از آب کشیدند بیرون. شاید هم از ترس این که بمیرد و دعواشان کنند کشیدنش بیرون. دخترک سراپا می لرزید و صورتش از ترس و سرما کبود شده بود. دندان هایش به هم می خورد. خواهرها لباسش را عوض کردند و گوشه ای نشاندنش. ترسیده بودند.
جمله ی مادر آمیزه ای مبهم از هشدار و فرمان بود. ترکیبی همان قدر ناجور و ناهماهنگ که همه ی چیزهای دیگر خانه. همان قدر مبهم که انگیزه ی دو خواهر از انداختن دخترک در حوضِ خانه.
چند ساعت بعد مادر از حمام برگشت. به محض این که دخترک را با موی خیس و رنگ کبود دید که در گوشه ی دالانِ دراز کز کرده به خواهرها نهیب زد: "انداختینش توی حوض؟ "
"پس چرا هنوز زنده است؟" در جمله مستتر بود. یا نبود؟ مبهم بود. شاید مادر از این که دو دختر کارشان را کامل نکرده بودند عصبانی بود. هرچند بیشتر اوقات به هر حال عصبانی بود.
زمان
۹ ساعت و ۴۳ دقیقه
حجم
۵۳۵٫۰ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۹ ساعت و ۴۳ دقیقه
حجم
۵۳۵٫۰ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد