دانلود و خرید کتاب صوتی اندر حماقت حکمت
معرفی کتاب صوتی اندر حماقت حکمت
کتاب صوتی اندر حماقت حکمت نوشته جولیان بگینی است که با ترجمه نسترن ظهیری و صدای حمید یزدانی منتشر شده است. جولیان بگینی ویراستار و یکی از بنیانگذاران مجله فلاسفه است. او در این کتاب ۹۶ تعبیر تازه از سخنان و نقلقولهای آشنا را جمعآوری کرده است.
درباره کتاب اندر حماقت حکمت
فرانسویها ضربالمثلی دارند که میگوید: «ضربالمثل هرگز دروغ نمیگوید.» شاید این حرف درست باشد، اما ممکن است از آن سوءتعبیر یا سوءاستفاده شود و به همین دلیل از بازگویی حقیقت دربماند. هدف از نگارش این کتاب آن بوده که موجباتی را فراهم آورد که ضربالمثلها و دیگر سخنان مشهور دوباره حکمت نهفته در خود را بنمایانند، و از بسیاری از سوءتعبیرها و کجفهمیهایی که ممکن است از آنها حاصل آید، جلوگیری شود.
انتخاب عبارات و نقلقولهایی که در بخش مقایسه و تقابل آمده نیز با همین رویکرد شکل گرفته است. گاهی ارتباط آنها با مبحث اصلی بسیار واضح است و گاهی چندان آشکار نیست. گاهی چکش درست روی هدف فرود آمده و گاهی هم محکم روی انگشت نویسنده. بین بسیاری از ضربالمثلها و نقلقولهای این کتاب مشترکاتی وجود دارد که در واقع تمرکز کتاب هم بر کشف همین اشتراکات بوده و من به توانایی و درک خوانندگانم در این زمینه ایمان دارم.
این کتاب جزو آن دسته کتابهایی است که باید ساعتها در موردش به بحث و گفتگو نشست، نه کتاب مرجع است و نه راهنما و نه کتاب خودخوان. بلکه برای آن نگاشته شده تا شعله تفکر افراد اهل فکر را بیشتر دامن بزند.
این کتاب ضربالمثلها و کارکردهای تازه آنها را بیان میکند.
شنیدن کتاب اندر حماقت حکمت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات و حکمت پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب اندر حماقت حکمت
دو تا گنجشک روی شاخه
اواسط قرن پانزدهم
آزمایشها ثابت کردهاند گنجشکی که توی دست خودت داری اندازه دو تا و نیم گنجشک روی شاخ و برگ درختها میارزد. اگر دقیقترش را بخواهید، در آزمایشها به جای گنجشک از لیوان قهوه استفاده کرده بودند، اما چون حیوانها ضربالمثلخورشان ملس است، این ضربالمثل همچنان به قوت خود باقی مانده است. محققها یک گروه را به طور تصادفی تقسیم کردند و به هر کدامشان یکی یک لیوان قهوه دادند. اسم یکیشان را هم گذاشتند «فروشندهها» در حالی که گروه دیگر نقش خریدار را بازی میکردند. آن وقت از فروشندهها پرسیدند که دوست دارند لیوان را چقدر بفروشند، و از خریدارها پرسیدند بالای این لیوانها چقدر پول میدهند. به طور میانگین، خریدارها حاضر نشدند بیشتر از دو دلار و هشتاد و هفت سنت پول بالای این لیوانها بدهند، در حالی که فروشندهها هفت دلار و دوازده سنت رویش قیمت گذاشتند. همین که فروشندهها نسبت به لیوان حس مالکیت پیدا کردند، کار را به جایی کشاند که فکر کنند ارزشش بالاتر از این حرفهاست.
به قولی به این پدیده، پدیده بیزاری از ضرر میگویند که تا دلتان بخواهد در این دنیا روی داده است. البته هیچ منطقی هم نیست. وجود این پدیده با آزمایش دیگری که «تأثیر هدیه» را نشان میدهد، کاملاً واضح و آشکار شده است. این بار نیمی از گروه یک چیز گرفتند و نیم دیگر چیز متفاوتی. چون کالاها به طور تصادفی بین افراد پخش شده بودند، لابد انتظار دارید نصف گروه کالاهایی گرفته باشند که از نظر خودشان چندان ارزشی نداشته. اما وقتی از آنها پرسیدند که دلشان میخواهد چیزهایشان را عوض بدل کنند فقط ده تا سی درصدشان حاضر به چنین کاری شدند. یک بار دیگر هم مالکیت، آدم را به ارزشگذاری بیش از حد کشاند.
زمان
۷ ساعت و ۱۲ دقیقه
حجم
۴۰۸٫۰ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۷ ساعت و ۱۲ دقیقه
حجم
۴۰۸٫۰ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
گول نمونه را نخورید. کتاب بسیار سطحی است.گوینده هم خوب نیست.
کتاب در مورد ۹۶ ضربالمثل یا جملات حکمی معروف غربی هست که در گذر زمان در افکار و باورهای مردم جا افتادهاند و همه آنها را بکار میبرند بدون اینکه درباره معنی و مفهوم آنها درست فکر کرده باشند. چه