دانلود و خرید کتاب صوتی صید قزل آلا در بالادست رودخانه کودور
معرفی کتاب صوتی صید قزل آلا در بالادست رودخانه کودور
کتاب صید قزل آلا در بالادست رودخانه کودور از نویسندهی ایرانیتبار اهل آبخاز، فاضل اسکندر، مجموعهی داستانها و یادداشتهای او دربارهی شرایط زندگی در یک حکومت کمونیستی است.
اصغر قدرتی کتاب صید قزل آلا در بالادست رودخانه کودور را به فارسی ترجمه کرده است. نسخه صوتی این اثر را میتوانید با صدای مرضیه رحماندوست بشنوید.
دربارهی کتاب صوتی صید قزل آلا در بالادست رودخانه کودور
کتاب صوتی صید قزل آلا در بالادست رودخانه کودور، مجموعهای از داستانهای کوتاه و یادداشتهای فاضل اسکندر است. او قربانی سیاست مهاجرت اجباری ژوزف استالین دربارهٔ اقلیتها در قفقاز بود. تمام آثار فاضل اسکندر از جمله صید قزل آلا در بالادست رودخانه کودور دربارهی شرایط زندگی در حکومت کمونیستی است. شخصیتهای داستانهای کتاب صید قزل آلا در بالادست رودخانه کودور همگی از زندگی کردن در چنین شرایطی ناراضی هستند و سعی در اصلاح آن دارند. با این حال پیدا شدن رگههایی از طنز در نوشتههای او به لطف و جذابیت مجموعه صید قزل آلا در بالادست رودخانه کودور میافزاید. در این مجموعه هم ریشههای علاقه شدید او به سرزمینی که به ناچار و پس از اخراج خانوادهاش در سال ۱۹۳۸ از ایران به دلیل سیاستهای مهاجرتی استالین درباره اقلیتها در منطقه قفقاز موطن او شده است به چشم میخورد.
کتاب صوتی صید قزل آلا در بالادست رودخانه کودور را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر داستان کوتاه دوست دارید، از کتاب صید قزل آلا در بالادست رودخانه کودور لذت میبرید. همچنین اگر دوست دارید دربارهی شرایط آدمها دربارهی زندگی در حکومتهای کمونیستی و سختیهای آن بدانید، کتاب صید قزل آلا در بالادست رودخانه کودور را مطالعه کنید.
دربارهی فاضل اسکندر
فاضل عبدلوویچ اسکندر در سال ۱۹۲۹ متولد شد. او نویسندهٔ ایرانیتبار اهل آبخاز بود. پدر او در سال ۱۹۳۸ به ایران اخراج و به یک اردوگاه کار اجباری برده شد که در سال ۱۹۵۷ در همانجا درگذشت. فاضل اسکندر در مؤسسه ادبی معتبر ماکسیم گورکی در مسکو تحصیل و کار حرفهای خود را با روزنامهنگاری آغاز کرد. وی بیشتر عمر خود را در مسکو سپری کرد. او در شوروی سابق، بیشتر برای شناساندن زندگی قفقازی شناخته میشد و آثارش را بیشتر به زبان روسی مینوشت. از میان آثار او میتوان به میوهٔ ممنوعه و داستانهای دیگر، انجیل به روایت چگام، خانهای زیر درختان سرو و خرگوشها و مارهای بوآ اشاره کرد.
فاضل اسکندر در سال ۲۰۱۶ و در سن ۸۷ سالگی، بعد از تحمل یک دوره بیماری درگذشت.
جملاتی از کتاب صوتی صید قزل آلا در بالادست رودخانه کودور
عمو در طبقۀ دوم خانۀ ما با عمه و مادربزرگ و سایر خویشاوندان زندگی میکرد. دو نوع روایت از افراد فامیل در مورد وضعیت غیر معمول عمو وجود داشت. یک روایت این بود که در کودکی پس از یک دوره بیماری به این روز افتاده است. این روایت آنقدرها جذابیت نداشت و به همین دلیل زیاد نزدیک به واقعیت نبود. طبق روایت دوم که از طرف عمه بیان میشد و بالاخره بر روایت مادربزرگ غلبه کرد، این بود که او در اوان نوجوانی از اسب عربی به زمین افتاده است. نمیدانم چرا وقتی عمو را دیوانه صدا میزدند عمه خوشش نمیآمد. عمه میگفت: «او دیوانه نیست، بیمار روانی است.» این اصطلاح او زیبا به نظر میرسید، ولی نامفهوم بود. عمه دوست داشت واقعیت را رنگ و جلا دهد و تا حدی در این قضیه موفق هم بود. اما هر طور که حساب کنیم او یک دیوانۀ واقعی بود، اگرچه که تقریباً طبیعی مینمود. معمولاً با کسی کاری نداشت. روی نیمکت بالکن با خودش خلوت میکرد و ترانههای مندرآوردی میخواند و عموماً هم تصنیفهای بیکلام زمزمه میکرد. راستش گاهی یک چیزهایی متوجه میشدم. او یاد رنج سالهای گذشته میافتاد، درها را به هم میکوبید و در راهروی طویل طبقۀ دوم شروع به دویدن میکرد. در این مواقع بهتر بود جلو چشمش سبز نشوی. نه اینکه حتماً بخواهد بلایی سرت بیاورد، نه، اما بهتر بود که ظاهر نشوی. اگر مادربزرگ در این مواقع در خانه حضور داشت، خیلی سریع میتوانست او را آرام کند. مادربزرگ یقۀ لباس او را برمیگرداند و بدون تشریفات خاصی سرش را زیر شیر آب سرد میگرفت. پس از یک پرس آب سرد آرام میگرفت و مینشست تا چای بنوشد. گنجینۀ لغات او مانند اکثر شاعران و ترانهسرایان معاصر بهشدت محدود بود. کتاب دوم ابتدایی را باز کنید، در آن تمام لغاتی که عموجان در همۀ عمر خود با آنها سر میکرد را خواهید یافت. راستش، او چند واژه و اصطلاح دیگر هم بلد بود که قطعاً در کتاب دوم ابتدایی و البته در هیچ کتاب دیگری آنها را نمییابید. او مانند آدمهای عادی در لحظاتی که آمپر میسوزاند از آنها استفاده میکرد. از این سری اصطلاحات فقط یکی را میتوانم به زبان بیاورم: «مادرت را خفه میکنم.» او به زبان آبخازی صحبت میکرد، اما به دو زبان دیگر فحش میداد: روسی و ترکی. ظاهراً واژگان طبق درجهبندی خاصی در ذهن او نقش بسته بودند. از اینجا میتوان نتیجه گرفت که روسها و ترکها در لحظۀ خشم تقریباً کلمات احساسی غلیظ و یکسانی بر زبان میآورند. او مانند هر دیوانۀ دیگری (بعضاً غیر دیوانه) بسیار قوی و پرزور بود. در خانه همۀ کارهایی که نیاز به عقل و آگاهی نداشتند را تمام و کمال انجام میداد: تِی میکشید، زمانی که هنوز لولهکشی نداشتیم آب تازه میآورد، کیسههای خرید را از بازار میآورد و هیزم خرد میکرد.
فهرست
- آغاز
- عموی من
- مهدکودک
- پدربزرگ
- اسب عمو
- نامه
- پلیس
- صید قزل آلا در بالا دست رودخانهی کودور
زمان
۷ ساعت و ۱ دقیقه
حجم
۲۸۹٫۶ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۷ ساعت و ۱ دقیقه
حجم
۲۸۹٫۶ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد