دانلود و خرید کتاب صوتی کتاب سیاه

کتاب صوتی کتاب سیاه نوشته اورهان پاموک، نویسنده‌ی برنده‌ی جایزه نوبل ادبی است. کتاب سیاه داستانی عجیب و رمانی مسحور کننده درباره‌ی مردی است که برای بازگرداندن همسرش، دست به کارهای عجیبی می‌زند. 

نسخه صوتی کتاب سیاه را با ترجمه عین‌له غریب و صدای مهبد قناعت‌پیشه بشنوید و همراه با شخصیت‌های داستان، به دنیای ذهن اورهان پاموک سفر کنید. 

درباره‌ی کتاب صوتی کتاب سیاه

کتاب سیاه نوشته اورهان پاموک داستان وکیلی به نام گالیپ است که روزی متوجه می‌شود همسرش، بدون دلیل او را ترک کرده است. این ماجرا با گم شدن برادر ناتنی گالیپ، جلال همزمان می‌‌شود و گالیپ فکر می‌کند این دو نفر با هم فرار کرده‌اند. او می‌خواهد دلیل رفتن همسرش را بفهمد. فکر می‌کند اگر مثل جلال زندگی کند می‌تواند بفهمد چرا همسرش، او را انتخاب کرده است. برای همین به خانه‌ی جلال می‌رود، لباس‌های او را می‌پوشد و سعی می‌کند مانند او زندگی کند. 

گالیپ تماس‌های با برخی از طرفداران جلال برقرار می‌کند و آن‌ها اطلاعات زیادی درباره‌ی جلال به او می‌دهند. همین موضوع ماجراهای جدیدی را در کتاب رقم می‌زند. 

اورهان پاموک، بعدها در کتاب دیگری به نام اسرار کتاب سیاه، از تمام مراحل نوشتن این کتاب و تمام کارهایی که برای آن کرده بود، پرده‌برداری کرد. 

کتاب صوتی کتاب سیاه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

اگر از طرفداران رمان و ادبیات داستانی هستید، کتاب صوتی کتاب سیاه گزینه‌ی خوبی برای شما است. اگر کارهای دیگر اورهان پاموک را خوانده و دوست داشته‌اید، حالا نوبت کتاب صوتی کتاب سیاه است. 

درباره‌ی اورهان پاموک 

فریت اورهان پاموک ۷ ژوئن ۱۹۵۲ در استانبول ترکیه متولد شد. او نویسنده، رمان‌نویس، برنده جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۰۶ و نخستین ترک‌تباری است که این جایزه را دریافت کرده‌است. اورهان پاموک ابتدا و به اصرار خانواده‌اش به تحصیل در رشته معماری پرداخت اما آن را نیمه‌تمام گذاشت. سپس به سراغ رشته روزنامه نگاری رفت و از آن رشته فارغ‌التحصیل شد. بعد از نوشتن کتاب جودت بیک و پسران مشهور شد و جوایز بسیاری گرفت. با نوشتن رمان قلعه سفید و ترجمه آن به تمام زبان‌های اروپایی، به استخدام دانشگاه کلمبیا برای تدریس ادبیات داستانی درآمد و مدتی را همراه با همسرش در نیویورک گذراند. 

از مهشورترین کتاب‌های اورهان پاموک می‌توان به نام من سرخ، کتاب سیاه، دختری با موهای قرمز، موزه‌ی معصومیت و استانبول که زندگینامه‌ی خودش است اشاره کرد. 

بخشی از کتاب صوتی کتاب سیاه 

یک صبح در مشاجرت همیشگی‌شان مادربزرگ در جواب تشر پدربزرگ که باز موضوعش سیگار بود و دود و بوی آن، جمله‌ی جدیدی به کار برده بود: «تو خیلی نمک نشناسی»، که وقتی گالیپ از چرایی‌اش پرسید مادربزرگ گفت:« تو تموم این سالا یه بارهم نشد که اون بعد من از رخت خواب بیاد بیرون.» این جمله و مهم‌تر از آن دلیلش گالیپ را چنان به فکر فرو برده بود که حتی جیغ و داد واصف هم نمی‌توانست تمرکزش را به هم بزند. بعد ها جلال هم به این موضوع در یکی از نوشته‌هاش با عنوان «قصاص قبل جنایت» اشاره کرده بود که البته به نظر گالیپ نه عنوانش و نه محتواش به گفته‌های مادربزرگ کوچک‌ترین شباهتی نداشت. جلال در آن نوشته همه‌ی تلاش خودش را به خرج داده بود که بر اساس مشاهدات عینی‌اش - که دیگر همه‌ی سکنه‌ی آپارتمان می‌دانستند منضورش چه کسانی هستند- ثابت کند افرادی که صاحب این طرز فکرند اغلب چنان درگیر مسائل دم‌دستی و پیش‌پا افتاده‌ی زندگی روزمره هستند که مسائل زناشویی به مخیله‌شان هم خطور نمی‌کند. مادربزرگ بعد از خواندن این نوشته‌ی جلال آهی کشید و سیگار دست پیچش را چپ دهانش غلتاند و فقط گفت: « پس به نظر اونا ماها هنوزم دهاتی‌ایم؟»