
دانلود و خرید کتاب صوتی بانو با سگش
معرفی کتاب صوتی بانو با سگش
کتاب صوتی بانو با سگش (The Lady with the Dog) نوشته آنتوان چخوف، یکی از داستانهای کوتاه و ماندگار ادبیات روسیه است که با ترجمه سپیده جعفرزاده و گویندگی علیرضا ناصحی توسط نوین کتاب گویا منتشر شده است. این داستان کوتاه، روایتگر ماجرای آشنایی و دگرگونی عاطفی دو شخصیت اصلی در فضایی آرام و درعینحال پرتنش است. نویسنده با نگاهی موشکافانه به روابط انسانی و پیچیدگیهای روان شخصیتها، داستانی را خلق کرده که در عین سادگی، لایههای عمیق احساسی و فلسفی را در خود جای داده است. نسخهی صوتی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب صوتی بانو با سگش اثر آنتوان چخوف
کتاب صوتی بانو با سگش به قلم آنتوان چخوف، داستانی عاشقانه و روانشناسانه است که در روسیهی اواخر قرن ۱۹ میلادی میگذرد. این داستان کوتاه صوتی با تمرکز بر زندگی روزمره و احساسات پنهان شخصیتها، تصویری از جامعه و روابط انسانی آن دوران ارائه داده است. آنتوان چخوف در این داستان کوتاه، با نثری موجز و دقیق بهسراغ موضوعاتی همچون عشق، خیانت، تنهایی و جستوجوی معنا در زندگی رفته است. داستان حول محور دیمیتری گوروف، مردی میانسال و متأهل و نیز آنا سرگیونا، زنی جوان و متأهل شکل میگیرد که در شهر ساحلیِ یالتا با یکدیگر آشنا میشوند. فضای داستان، از شهرهای ساحلی تا زمستانهای سرد مسکو، بستری برای نمایش تحولات درونی و بیرونی شخصیتها فراهم کرده است. کتاب صوتی بانو با سگش با صدای علیرضا ناصحی، تجربهای شنیداری از یکی از شاهکارهای ادبیات جهان را به ما ارائه داده است.
داستان کوتاه بانو با سگش نهتنها بهخاطر مضمون عاشقانه بلکه بهدلیل ساختار روایی متفاوتش در تاریخ ادبیات جهان برجسته شده است. آنتوان چخوف در سالهای ابتدایی نویسندگی خود، تنها برای گذران زندگی مینوشت و هیچ نشانی از عمق احساسی و انسانی آثار متأخرش در نوشتههای اولیه دیده نمیشد، اما در سالهای پایانی عمر و درحالیکه به بیماری سل مبتلا بود و در شهر یالتا زندگی میکرد، به مرحلهای از پختگی هنری رسید که توانست در قالب داستانی کوتاه، لایههایی از روان انسان، عشق، گناه و واقعیت را در هم بیامیزد. این نویسنده با اثر حاضر، تعریفی تازه از «عشق نامشروع» ارائه داد؛ عشقی که در تضاد با دیدگاه اخلاقی لئو تولستوی در رمان مشهور آنا کارنینا قرار دارد. او درحالیکه تولستوی این عشق را گناهی نابخشودنی میدانست، نشان داد که دروغ و پنهانکاری میتواند حامل حقیقت احساس و اصالت درونی انسان باشد.
آنتوان چخوف در داستان بانو با سگش، با شکستن قواعد سنتی داستانگویی، اثری آفرید که از نظر منتقدانی مانند ولادیمیر ناباکوف، یکی از بزرگترین داستانهای کوتاه تاریخ به شمار میآید. در این اثر هیچ اوج دراماتیکی، نقطهی پایان مشخص یا پیام اخلاقی وجود ندارد و همهچیز همانند زندگی واقعی پیش میرود؛ آرام، بیوقفه و پر از ابهام. روایت چنان طبیعی است که گویی شخصی بهآرامی بخشی از زندگی خود را برای دیگری تعریف میکند. چخوف بهجای خلق قهرمان یا حادثه، بر جزئیات کوچک و لحظههای عادی تمرکز میکند تا عمق احساس و تضادهای درونی شخصیتها را آشکار کند. اما چه اقتباسهایی از این داستان کوتاه مشهور شده است؟
روديون شچدرین (Rodion Schedrin) بالهای در یک پرده با عنوان بانو با سگ ملوس ساخت که نخستینبار در ۲۰ نوامبر ۱۹۸۵ در مسکو و به اجرای تئاتر بولشوی روی صحنه رفت. نسخهی سینمایی این اثر در سال ۱۹۶۰ توسط یوسف هیفیتز (Josef Heifitz) ساخته شد. این فیلم در جشنوارهی فیلم کن در ۱۹۶۰ میلادی، جایزهی ویژهای برای «انساندوستی والا و برتری هنری» دریافت کرد. اقتباس دیگری با عنوان چشمان سیاه (Dark Eyes) در سال ۱۹۸۷ ساخته شد. مارچلو ماسترویانی، بازیگر مشهور ایتالیایی، برای نقشآفرینی در این فیلم، جایزهی بهترین بازیگر مرد جشنوارهی کن را دریافت کرد و برای جایزهی اسکار بهترین بازیگر مرد نیز نامزد شد. این داستان برای صحنهی تئاتر نیز اقتباس شده؛ ازجمله اقتباس پیتر کمپبل که در جشنوارهی «چخوف ناو» نیویورک در سال ۲۰۰۲ به نمایش درآمد. همچنین نمایشی با عنوان آفتابسوختگی (Sunstroke) با کارگردانی اولگ میروشنیکوف در سال ۲۰۱۳ در تئاتر پلتفرم لندن اجرا شد که ترکیبی از دو اثر چخوف (بانو با سگ ملوس) و ایوان بونین (آفتابسوختگی) بود. اقتباسهای دیگری هم از کتاب بانو با سگش انجام شده است.
خلاصه داستان صوتی بانو با سگش
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
این داستان کوتاه صوتی با ورود زنی جوان و ناشناس به شهر ساحلیِ یالتا آغاز میشود؛ زنی که همیشه سگی سفید همراهش است و به همین نام شناخته میشود. دیمیتری گوروف، مردی متأهل و پدر سه فرزند که از زندگی زناشویی خود رضایت ندارد، بهتدریج به این زن علاقهمند میشود. آشنایی آنها با گفتوگوهای کوتاه و قدمزدنهای شبانه آغاز میشود و به رابطهای عمیقتر و پیچیدهتر میانجامد. آنا، زنی ساده و صادق، درگیر احساس گناه و تردید است و گوروف نیز با گذشتهای پر از روابط سطحی، برای نخستینبار طعم عشق واقعی را میچشد. پس از مدتی، آنا بهدلیل مشکلات خانوادگی مجبور به ترک یالتا میشود. این جدایی، هر دو را درگیر اندوه و دلتنگی میکند. گوروف که تصور میکرد این رابطه نیز مانند دیگر تجربههایش به فراموشی سپرده خواهد شد، درمییابد که عشق آنا در ذهن و قلبش ماندگار شده است. او به شهر محل زندگی آنا سفر میکند و پس از دیداری پنهانی، رابطهی آنها بهشکل مخفیانه ادامه مییابد. هر دو شخصیت میان زندگی روزمره و عشق پنهان خود گرفتار و در تلاش هستند راهی برای رهایی از این وضعیت بیابند. اثر صوتی حاضر با تأکید بر دشواریهای این عشق و امید به یافتن راهی برای آینده، به پایان میرسد.
چرا باید کتاب صوتی بانو با سگش را بشنویم؟
کتاب صوتی بانو با سگش با پرداختن به ظرافتهای روانی و عاطفی شخصیتها، تجربهای از عشق و دگرگونی را به تصویر کشیده است. این اثر صوتی نهتنها داستانی عاشقانه، بلکه تأملی بر معنای زندگی، انتخابهای فردی و تضاد میان خواستههای درونی و انتظارات اجتماعی است. شنیدن این کتاب، فرصتی برای درک پیچیدگیهای روابط انسانی و مواجهه با احساسات متناقضی است که در زندگی بسیاری از افراد رخ میدهد.
شنیدن این کتاب صوتی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
شنیدن این کتاب به علاقهمندان داستانهای عاشقانه، دوستداران ادبیات کلاسیک قرن ۱۹ روسیه و کسانی که به تحلیل روابط انسانی و روانشناسی شخصیتها علاقه دارند، پیشنهاد میشود. همچنین این داستان کوتاه صوتی میتواند برای افرادی که دغدغههایی مانند تنهایی، جستوجوی معنا و تجربهی احساسات متناقض در زندگی را دارند، شنیدنی و قابلتأمل باشد.
درباره آنتوان چخوف
آنتون پاولُویچ چخوف (Anton Pavlovich Chekhov) در ۲۹ ژانویهی ۱۸۶۰ در شهر تاگانروگِ روسیه به دنیا آمد. او پزشک، داستاننویس، طنزنویس و نمایشنامهنویس برجستهی روس بود. از او بهعنوان یکی از مهمترین نویسندگان داستان کوتاه در تاریخ ادبیات جهان یاد میشود. با وجود عمر کوتاهش بیش از ۷۰۰ اثر ادبی از خود به جای گذاشت. پس از اتمام تحصیلات در رشتهی پزشکی، بهطور جدی وارد عرصهی نویسندگی شد و نخستین مجموعهداستانش دو سال پس از دریافت درجهی دکترای پزشکی منتشر شد. در آثار او معمولاً حوادث از نگاه شخصیتهایی روایت میشود که با زندگی خانوادگی معمول بیگانهاند. چخوف با دوری از ساختارهای سنتی روایت، مفهوم «طرح» را در داستاننویسی دگرگون کرد و بهجای ارائهی تغییرات بزرگ، به نمایش واقعگرایانهی جریان زندگی پرداخت. او در بسیاری از آثارش رویدادهای تراژیک را بخشی از زندگی روزمرهی انسانها نشان میدهد و تواناییاش در نمایشنامهنویسی، موجب خلق گفتوگوهایی زنده و طبیعی در داستانهایش شده است.
نخستین نمایشنامهی آنتوان چخوف «بیپدری» نام داشت و پس از آن «ایوانف» را نوشت. با اجرای نمایش «مرغ دریایی» در سال ۱۸۹۷ در تئاتر هنری مسکو، نخستین موفقیت بزرگش را تجربه کرد. هرچند در مقطعی میان او و کنستانتین استانیسلاوسکی، کارگردان تئاتر، اختلافاتی پیش آمد، نمایشنامههای بعدیاش چون «دایی وانیا» (۱۸۹۹)، «سه خواهر» (۱۹۰۱) و «باغ آلبالو» نیز در همان تئاتر اجرا شد. چخوف در آثارش به فرصتهای ازدسترفتهی زندگی، ناتوانی انسانها در درک متقابل، تضادهای طبقاتی و ارزشهای نادرست اجتماعی پرداخته و ماهیت تحقیرآمیز فحشا را به تصویر کشیده است. از ویژگیهای اصلی آثار آنتوان چخوف میتوان به خلق داستانهای کوتاه و بیپیرنگ، ایجاز و خلاصهگویی، پایانهای غافلگیرکننده با الهام از «گی دو موپاسان»، پایانهای بینتیجه با الهام از «ویکتور شکلوفسکی»، بهرهگیری از نمادها و تصاویر شاعرانه، نگاه رئالیستی به جهان و شخصیتها، آغازهای کوتاه و بیمقدمه و استفاده از توصیفهای طبیعت برای خلق فضا اشاره کرد.
از مشهورترین نمایشنامههای آنتوان چخوف میتوان به «ایوانف»، «خرس»، «عروسی»، «مرغ دریایی»، «سه خواهر»، «باغ آلبالو»، «دایی وانیا»، «در جادهی بزرگ»، «خواستگاری»، «تاتیانا رپینا» و «آواز قو» اشاره کرد. همچنین از آثار داستانی مهم این نویسنده میتوان نام برد از «از دفترچهی خاطرات یک دوشیزه» (۱۸۸۳)، «بوقلمونصفت» (۱۸۸۴)، «کاشتانکا» (۱۸۸۷)، «نشان شیر و خورشید» (۱۸۸۷)، «بانو با سگ ملوس» (۱۸۸۹)، «شرطبندی» (۱۸۸۹)، «همسر» (۱۸۹۲)، «اتاق شماره شش» (۱۸۹۲) و «زندگی من» (۱۸۹۹). در میان داستانهای بلند او نیز «دکتر بیمریض»، «داستان ملالانگیز» و «دوئل» جایگاه ویژهای دارند. آنتوان چخوف در ۱۵ ژوئیهی ۱۹۰۴ درگذشت و در گورستان نووودویچی در مسکو به خاک سپرده شد.
چه نسخههای دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟
این کتاب با عنوان «بانو با سگ ملوس و چند داستان دیگر» و نیز با عنوان «بانو با سگ ملوس و داستانهای دیگر» با ترجمهی عبدالحسین نوشین در انتشارات نگاه (۱۴۰۳) و نشر ثالث (۱۴۰۱) منتشر شده است.
بخشی از کتاب صوتی بانو با سگش
«یک هفته از آشنایی آنها گذشته بود. روز تعطیل بود. با اینکه بیرون باد میوزید، گرد و غبار زیادی در خیابان پخش شده بود و باد کلاهها را از سر عابران میکند و با خود میبرد. اتاق دمکرده و گرم بود. روز تشنگی بود و گورو اغلب به داخل عمارت میآمد و آنا سرگیونا را وادار به خوردن شربت و بستنی و آب میکرد. هیچکس نمیدانست چطور باید سر خود را گرم کند. غروب که باد آرام گرفت، با هم به اسکله رفتند تا شاهد آمدن کشتی بخار باشند. جمعیت زیادی در بندر جمع شده بود. همه دستهگل به دست برای استقبال از کسی آنجا بودند. دو چیز در میان مردم خوشلباس یالتا بیشتر به چشم میآمد. یکی زنان سنوسالداری که مثل بانوان جوان لباس پوشیده بودند و دیگری تعداد زیاد نظامیان. به خاطر طغیان دریا، کشتی بخار دیر رسید. دیگر آفتاب کاملاً غروب کرده بود. انگار مدت زیادی را تا رسیدن به اسکله در آب دور زده بود.»
زمان
۴۹ دقیقه
حجم
۴۵٫۷ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۴۹ دقیقه
حجم
۴۵٫۷ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد