دانلود و خرید کتاب صوتی داش آکل
معرفی کتاب صوتی داش آکل
کتاب صوتی داش آکل اثر صادق هدایت، یکی از داستانهای مجموعهٔ «سه قطره خون» است که در سال ۱۳۱۱ منتشر شد. انتشارات گیوا نسخهٔ صوتی داش آکل را که جزو برجستهترین و ماندگارترین داستانهای کوتاه ادبیات فارسی است با صدای حسین نصیری منتشر کرده است. از این اثر اقتباسهای سینمایی زیادی صورت گرفته است. برای مثال مسعود کیمیایی در سال ۱۳۵۰ فیلمی سینمایی به همین نام و با اقتباس از این داستان ساخت. در سال ۱۳۹۶ نیز فیلمی دیگر با اقتباس از داستان داش آکل به کارگردانی محمد عرب ساخته شد.
درباره کتاب صوتی داش آکل
داش آکل مردی لوطی و بامرام شیرازی است که جوانمردی او بین مردم شهر محبوبیت و شهرت زیادی دارد. وقتی که یکی از اهالی معتبر و بزرگ شهر شیراز به اسم «حاجی صمد» از دنیا میرود، داش آکل برخلاف خواستهاش وصی او میشود. او به مردم فقیر و بیپناه شهر کمک زیادی میکند و سعی میکند حق ضعیفان را از زورگویان بستاند. داش آکل رقیبی دارد به اسم «کاکارستم» که گردنکلفتی ناجوانمرد است و از داش آکل نفرت زیادی دارد و همیشه به دنبال فرصتی است که با او درگیر شود و انتقام خود را بگیرد. صادق هدایت داستان داش آکل را به همراه ۱۰ داستان دیگر در مجموعهکتاب سه قطره خون نوشت.
کتاب صوتی داش آکل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به آثار صادق هدایت و داستانهای کوتاه عاشقانهٔ ایرانی از شنیدن این داستان لذت خواهند برد.
درباره صادق هدایت
یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان و روشنفکران دوران معاصر، صادق هدایت (Sadegh Hedayat) است. او یکی از درخشانترین نویسندگان و مترجمان ایرانی بود که همراه با محمدعلی جمال زاده، صادق چوبک و بزرگ علوی بهعنوان یکی از پدران داستاننویسی نوین شناخته میشود.
او آثار متنوعی در سبکها و موضوعات مختلف از خود برجای گذاشته اما همواره نام صادق هدایت با رمان بوف کور گره خورده است؛ رمانی که آن را یکی از درخشانترین داستانهای معاصر ایرانی میدانند. به غیر از آن حجم مقالات، ترجمهها و نوشتههای این نویسنده چنان زیاد است که توانسته تأثیر عمیقی روی جریان روشنفکری ایرانیها بگذارد؛ افرادی چون بهرام بیضایی، هوشنگ گلشیری، عباس معروفی، غلامحسین ساعدی و... از جمله هنرمندانی بودند که به نوعی از زندگی هدایت تاثیر گرفتهاند.
این داستاننویس مشهور در سال ۱۲۸۱ خورشیدی در شهر تهران به دنیا آمد. او سالهای کودکی و نوجوانی خود را در مدرسهٔ علمیه و دارالفنون گذراند و پس از آن برای ادامهٔ تحصیلات راهی کشور فرانسه شد. در آنجا بود که با فرهنگ و ادبیات غربی آشنایی بیشتری پیدا کرد و برای مجلات فرانسوی مینوشت.
صادق هدایت چندین خودکشی ناموفق در زندگیاش داشته که اولین آنها در شهر پاریس اتفاق افتاد. او میخواست خودش را در رودخانهای غرق کند و براساس گفتههای دوستانش، دلیل آن شکست عاطفیاش بوده است.
پس از آن به ایران بازگشت و نویسندگی را بهطور جدیتر ادامه داد و ملاقات و آشنایی او با بزرگ علوی، مجتبی مینوی و مسعود فرزاد، به تشکیل گروهی به نام ربعه انجامید که میزبان روشنفکران و ادیبان بزرگ ایرانی بود. درواقع بیشتر آثار منتشرشده از هدایت، در دههٔ ۲۰ شمسی بوده و کتابهای ارزشمندی را نیز به فارسی ترجمه کرده است. او اولین فردی بهشمار میرود که متونی را که به زبان پهلوی (پارسی میانه) نوشته شده بودند، به فارسی امروزی برگردانده است.
صادق هدایت در همان دوران به نوشتن داستانهایی انتقادی که مسائل اجتماعی و اقتصادی را هدف گرفته بود پرداخت. در سال ۱۳۱۴ او یکی از نخستین ممنوعالقلمهای ایران بود. پس از فشارها و سانسورهای داخلی، مدتی به هندوستان سفر کرد و با ادبیات و فرهنگ شرقی آشنا شد. این سفر تأثیر زیادی بر افکار و نوشتههای این نویسنده گذاشت. هدایت دوباره در سال ۱۳۲۶ به فرانسه رفت و ۴ سال بعد در اوج بحران روحی خود، تمامی نوشتههایش را سوزاند و در ۴۸سالگی خودکشی کرد.
برخی از آثار این داستان نویس و روشنفکر مشهور ایرانی عبارتاند از: «سه قطره خون، حاجی آقا، بوف کور، زنده به گور، فواید گیاهخواری، فولکور یا فرهنگ توده، ترانههای خیام، اصفهان نصف جهان و...»
بخشی از کتاب صوتی داش آکل
«هنگامیکه داش آکل واردِ بیرونیِ حاجی صمد شد، ختم را ورچیده بودند، فقط چند نفر قاری و جزوهکش، سر پول کشمکش داشتند. بعد از اینکه چند دقیقه دم حوض معطل شد، او را وارد اتاق بزرگی کردند که ارسیهای آن رو به بیرون باز بود. خانم آمد پشت پرده و پس از سلام و تعارف معمولی، داش آکل روی تشک نشست و گفت: خانم سر شما سلامت باشد، خدا بچههایتان را به شما ببخشد.
خانم با صدای گرفته گفت: همان شبی که حال حاجی به هم خورد، رفتند امامجمعه را سر بالینش آوردند و حاجی در حضور همهٔ آقایان، شما را وکیل و وصی خودش معرفی کرد، لابد شما حاجی را از پیش میشناختید؟
ما پنج سال پیش، در سفر کزرون باهم آشنا شدیم.
حاجی خدابیامرز همیشه میگفت اگر یک نفر مرد هست فلانی هست.
خانم! من آزادی خودم را از همهچیز بیشتر دوست دارم، اما حالا که زیر دین مرده رفتهام، به همین تیغهی آفتاب قسم، اگر نمردم به همهی این کلم به سرها نشان میدهم.
بعد همینطور که سرش را برگردانید، از لای پردهی دیگر دختری را با چهرهی برافروخته و چشمهای گیرندهی سیاه دید. یک دقیقه نکشید که در چشمهای یکدیگر نگاه کردند، ولی آن دختر مثلاینکه خجالت کشید، پرده را انداخت و عقب رفت. آیا دختر خوشگل بود؟
شاید، ولی درهرصورت چشمهای گیرندهی او کار خودش را کرد و حال داش آکل را دگرگون نمود، او سر را پایین انداخت و سرخ شد...»
زمان
۳۳ دقیقه
حجم
۳۰٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۳۳ دقیقه
حجم
۳۰٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
قابلیت انتقال
ندارد