دانلود و خرید کتاب صوتی مادر

کتاب صوتی مادر نوشتهٔ ماکسیم گورکی و ترجمهٔ علی اصغر سروش است. تایماز رضوانی گویندگی این کتاب صوتی را انجام داده و استودیو نوار آن را منتشر کرده است. این رمان صوتی امروزه یکی از بهترین نمونه‌های ادبیات کارگری و نشان‌دهندهٔ راه‌ورسم مبارزه است و به اثری کلاسیک بدل شده است.

درباره کتاب صوتی مادر

نوشتن کتاب صوتی مادر زمانی که ماکسیم گورکی در سال ۱۹۰۶ برای جمع‌آوری کمک مالی برای مبارزه‌های انقلاب اکتبر راهی آمریکا شد و در ایام اقامت در این کشور آغاز شد. رمان مشهور «مادر» درمورد عشق یک مادر به فرزندش و بازگو‌کنندهٔ تلاش این مادر جهت رسیدن به خوشبختی برای خود، فرزند و مردمش است. «نیلوونا» نام این مادر است؛ زنی که خواندن و نوشتن نمی‌داند، از شوهرش کتک می‌خورد، هم همسر یک کارگر است و هم مادر یک کارگر دیگر که خود آن‌ها قربانیان «هیولای آهنین» (کارخانه) هستند. می‌خوارگی‌های تمام‌نشدنی‌ پس از آنکه منجربه کتک‌زدن زن‌ها و بچه‌ها می‌شود، تنها دلخوشی و تفریح چنین انسان‌هایی است که زندگی نابسامان و ابلهانه‌ای را به‌دنبال خود می‌کشند و سرانجام نیز به مرگی زودرس می‌میرند. «ولاسف» شوهر نیلوونا نیز از همین دسته است. شخصی که تلاشی برای گریز از این سرنوشت نمی‌کند.

در سال ۱۹۲۶ از روی این رمان فیلم صامتی به‌کارگردانی «وسیوالاد پودوفکین»، در سال ۱۹۳۲ نمایشنامه‌ای به قلم «برتولت برشت» و در سال ۱۹۵۵ هم فیلمی به همین نام در دوران اتحاد شوروری به‌کارگردانی «مارک دانسکوی» تولید شد.

شنیدن کتاب صوتی مادر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

شنیدن این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی روسیه و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره ماکسیم گورکی

ماکسیم گورکی با نام کامل «آلکسی ماکسیموویچ پِشکوف» ۲۸ مارس ۱۸۶۸ به دنیا آمد. او نویسنده و فعال سیاسی اهل روسیه بود که ۵ بار نامزد دریافت جایزهٔ نوبل ادبیات شد. او که از بنیان‌گذاران سبک ادبی واقع‌گرایی سوسیالیستی است، پیش از موفقیت در حرفهٔ نویسندگی به‌مدت ۱۵ سال به اقصی‌نقاط امپراتوری روسیه مسافرت و چندین‌بار شغل عوض کرد. اثرات این تجربیات بعدها در نوشته‌های او مشهود بودند. او با ۲ نویسندهٔ معروف روسی لئو تولستوی و آنتون چخوف در ارتباط بود و در خاطراتش به آن‌ها اشاره کرده است.

گورکی عضو فعال جنبش سوسیال‌دموکرات مارکسیستی بود و علناً با حکومت تزار مخالفت می‌کرد. برای مدتی نیز با ولادیمیر لنین و الکساندر بوگدانف از شاخهٔ بلشویکی حزب همراه بود ولی بعدها به منتقد تند لنین تبدیل شد و او را شخصی بیش‌ازحد جاه‌طلب، بی‌رحم و تشنهٔ قدرت  توصیف کرد که هیچ مخالفتی را هم بر نمی‌تابد. گورکی بخش عمده‌ای از عمرش را هم در دوران تزاری و هم بعدها در دوران شوروی، در تبعید خارج از روسیه گذراند. در ۱۹۳۲ او با دعوت شخص استالین به اتحاد جماهیر بازگشت.

معروف‌ترین آثار ماکسیم گورکی عبارتند از: «در اعماق»، «مادر»، «بیست‌وشش مرد و یک دختر»، «آوای مرغ طوفان» و «دوران کودکی».

ماکسیم کورگی ۱۸ ژوئن ۱۹۳۶ درگذشت. 

بخش‌هایی از کتاب مادر

«این خانه کوچک و محقر که در انتهای شهرک واقع شده بود، توجه همه را به خود جلب می‌کرد و نگاه‌های زیادی از روی بدگمانی به دیوارهای آن دوخته شده بود. شایعات زیادی بر فراز بام خانه بال می‌زدند و همه سعی می‌کردند رازی را که در آنجا نهفته شده بود کشف کنند. از این رو، بعضی‌ها شب‌ها به پشت پنجره خانه می‌آمدند و داخل خانه را سرک می‌کشیدند و گاهی نیز کسی به شیشه می‌زد و مثل آدم‌های ترسو فرار می‌کرد.

روزی در کوچه به گنسوف، مشروب‌فروش محله، جلوی په‌لاگی را گرفت. او پیرمردی خوش‌قیافه و کوتاه قد بود که همیشه با یک شال‌گردن ابریشمی سیاه، گردن پر چین و چروک قرمزش را می‌بست و روی بینی نوک تیز و براقش عینکی کوچک سوار بود. و از همین رو به او لقب چشم استخوانی داده بودند. او یک نفس و بی‌آنکه منتظر جواب شود په‌لاگی را زیر باران حرف‌های خشک خود گرفت و گفت: «حالتون چطوره خانم په‌لاگی نوونا؟ حال پسرتون خوبه؟ هنوز نمی‌خواید زنش بدید؟ بابا این جوون زمان واقعا زن گرفتنشه. وقتی پدر و مادر، پسرشون رو زود زن میدن دیگه خیالشون راحته. چون مردی که زن و بچه داره، روحا و جسما سالم‌تره. مثل یه قارچی که اگه توی سرکه بیندازیش، سالم می‌مونه. من اگه جای شما بودم حتما این کار رو می‌کردم. زمونه خیلی بد شده په‌لاگی...»»