دانلود کتاب صوتی چطور گرسنه هستیم با صدای هوتن شاطری‌پور + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی چطور گرسنه هستیم

دانلود و خرید کتاب صوتی چطور گرسنه هستیم

نویسنده:دیو اگرز
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب صوتی چطور گرسنه هستیم

کتاب صوتی «چطور گرسنه هستیم» نوشتهٔ دیو اگرز با ترجمهٔ بابک مظلومی و گویندگی هوتن شاطری‌پور در انتشارات کتاب‌سرای نیک منتشر شده است. از دیگر آثار دیو اگرز می توان به «حالا می‌فهمی چه فرز هستیم» و «زیتون» اشاره کرد که برای نگارش اولی نامزد دریافت جایزهٔ پولیتزر شد.

درباره کتاب صوتی چطور گرسنه هستیم

این اثر مجموه‌ای از داستان‌های کوتاه اگرز است. دیو اگرز در سال ۲۰۰۵ توانست دکترای افتخاری ادبیات را از دانشگاه براون دریافت کند. او تاکنون برندهٔ جوایزی چون جایزهٔ مدیسی، جایزهٔ ایمپک دوبلین و جایزهٔ کتاب لس‌آنجلس‌تایمز شده است.

چطور گرسنه هستیم عنوانی است که نام هیچ یک از داستان‌های مجموعه نیست اما پیوند‌دهندهٔ محتوای درونی آن‌ها است. محتوایی که به رنج‌های همیشگی بشر می‌پردازد. رنج‌هایی که هرچند ظاهرشان متفاوت است اما دردی که به انسان تحمیل می‌کنند مشابه است.

برخی از داستان‌های این مجموعه عبارت‌اند از:

یکی دیگر، آرام، وقتی زوزه کشیدن را یاد گرفتند، من و مادرت، پس از اینکه به رودخانه پرت شدم و پیش از اینکه غرق شوم.

کتاب صوتی چطور گرسنه هستیم  را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این اثر به علاقه‌مندان به داستان‌های کوتاه آمریکایی پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب صوتی چطور گرسنه هستیم

«سه‌شنبه‌روزی کنار اهرام بودم، قدم می‌زدم، شیفته‌ی گرد و غبار و چشم‌هایم را تنگ کرده بودم؛ تازه دومین عینک آفتابی‌ام را گم کرده بودم. دست‌فروش‌های اهرام جیزه ـ واقعاً یکی از بدمنظرترین آدم‌های دنیا ـ تقلا می‌کردند هر چیز را که بتوانند به من بفروشند: سوسک سنگی کوچک، جاکلیدی با عکس هرم خئوپس، صندل پلاستیکی. آن‌ها که بیست کلمه‌ای از زبان هر ۷۲ ملت صحبت می‌کردند، کوشیدند به آلمانی، اسپانیایی، ایتالیایی و انگلیسی با من حرف بزنند. من که خودم را به لالی زده بودم، گفتم نه. عادتم شده بود که به همه‌شان فقط بگویم "فنلاند!" مطمئن بودم یک کلمه هم فنلاندی نمی‌دانند تا این‌که مردی که « رِ » هایش را به گونه‌ای مشمئزکننده پیچ و تاب می‌داد، به انگلیسی امریکایی تعارف کرد سوار اسب بشوم. واقعاً پدرسوخته‌های زرنگی بودند. پیش‌تر شترسواری مختصر و گرانی کرده بودم که به درد نخورده بود و هرچند هیچ‌گاه با اسب بیشتر از چند قدم آهسته نرفته بودم و واقعاً هم نخواسته بودم چنین کاری بکنم، پیاده دنبالش رفتم.

او که مرا از کنار اتوبوس نقره‌ای‌رنگ گردشگرها می‌برد، گفت: "از بیابان می‌گذریم. می‌رویم اسب بیاوریم، به طرف هرم سرخ سواری می‌کنیم." دنبالش رفتم. به آخرین پرسش ناگفته‌ام پاسخ داد: "خودت اسبت را انتخاب کن."

می‌دانستم هرم سرخ تازه بازگشایی شده یا در آستانه‌ی بازگشایی است، هرچند نمی‌دانستم چرا نامش سرخ است. می‌خواستم سوار بر اسب از بیابان بگذرم. می‌خواستم ببینم آیا این مرد ـ ترکه‌ای، با دندان‌های قهوه‌ای، چشم‌های دور از هم و سبیل چخماقی ـ سعی می‌کند سر به نیستم کند؟ مطمئن بودم خیلی از مصری‌ها عاشق سر به نیست کردن من هستند و آماده بودم با کسی که مرگ مرا بخواهد به هر ترتیب دست و پنجه نرم کنم. تنها و بی‌پروا بودم و هم دیر عصبانی می‌شدم هم زود. زمانه‌ای زیبا بود و همه چیز هیجان‌انگیز و کریه. در مصر مورد توجه بودم. بعضی‌ها سرم فریاد می‌زدند و بعضی دیگر در آغوشم می‌کشیدند. روزی مردی خوش‌لباس که زیر پلی زندگی می‌کرد و می‌خواست در مدرسه‌ای شبانه‌روزی در امریکا درس بدهد، به من آب نیشکر مجانی داد. نمی‌توانستم کمکش کنم، ولی او که مطمئن بود می‌توانم، بیرون، کنار آب‌میوه‌فروشی و در قاهره‌ی پرازدحام بلندبلند با من حرف می‌زد، در حالی که دیگران گیج و مات نگاهم می‌کردند. من ستاره‌ای بودم، کافری، دشمنی و هیچ چیز.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

زمان

۶ ساعت و ۱۳ دقیقه

حجم

۳۴۶٫۴ مگابایت

قابلیت انتقال

دارد

زمان

۶ ساعت و ۱۳ دقیقه

حجم

۳۴۶٫۴ مگابایت

قابلیت انتقال

دارد

قیمت:
۹۹,۰۰۰
۴۹,۵۰۰
۵۰%
تومان