دانلود و خرید کتاب صوتی فرمول شاد زیستن (میکروبوک)
معرفی کتاب صوتی فرمول شاد زیستن (میکروبوک)
کتاب صوتی فرمول شاد زیستن نوشته محمد جودت است که با ترجمه حمیده رستمی و صدای کمیل سلیمانپور منتشر شده است. این میکروکتاب خلاصهای از کتاب فرمول شاد زیستن است.
درباره کتاب فرمول شاد زیستن
محمد جودت، مدیر ارشد سابق بخش توسعهٔ تجاری گوگل ایکس، در حرفهاش بسیار موفق بود و در اوج بهسر میبرد. وضع مالی خیلی خوبی داشت با خانوادهای دوستداشتنی و شغلی که خیلیها حاضر بودند برای بهدست آوردنش آدم بکشند. بااینحال، باوجود همهٔ اینها، خوشحال نبود.
جودت هم وقتی پسر بیستویک سالهاش را در سال ۲۰۱۴ در خلال یک عملجراحی پیشپاافتاده از دست داد، مثل خیلیهای دیگر سالها این را از خودش پرسید و بعد، بهطور جدی بر آن شد که بفهمد چه مواردی واقعاً شادی و خشنودی آدم را شکل میدهد و چطوری میشود از یأس و ناامیدی پیشگیری کرد. بالأخره، با بهکار انداختن ذهن تحلیلگرش و آزمودنِ افکار و عقاید بسیاری از ادیانِ دنیا، به فرمول شاد و خشنود بودن خودش دست پیدا کرد.
نکات برجستهٔ این کتاب نظریات جودت را در مورد خوشحال بودن عرضه میکند؛ همچنین توهماتی را که بر سر راه احساس خوشحالی قرار دارند، نقاط کور موجود در ذهن را که جلوی دید را میگیرند و نمیگذارند ببینید زندگی واقعاً باید چه جوری باشد، و واقعیتهایی را که شادی و لذت واقعی را برایت به ارمغان میآورند.
شنیدن کتاب فرمول شاد زیستن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به یک زندگی شاد پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب فرمول شاد زیستن
«دومین نقطهٔ کور مفروضات و حدسوگمان است. اگر نتوانی کل تصویر را ببینی، مغزت جاهای خالی را پر میکند، که بیشک میتواند ساختگی و اشتباه باشد چون فقط میخواهند داستان را کامل کنند. فرض کنیم تو متوجه شدی که رئیست این ماه فروش زیادی نداشته و در نتیجه ممکن است فروش بالای تو را تهدیدی برای خودش بهشما بیاورد و بخواهد تو را از سر راهش بردارد. اما این حدسوگمان تو واقعاً بر چه پایهای استوار است؟
سومین نقطهٔ کور پیشبینی است. بگذار بگوییم تو پیشبینی کردهای که شریکت خیال دارد سرت کلاه بگذارد. بنابراین به او بیاعتنایی میکنی و او را از خودت میرانی، او هم در عوض به تو خیانت میکند و سرت کلاه میگذارد. معنیاش این است که حق با تو بوده؟ پیشبینی یعنی ممکن است فلان اتفاق بیفتد. پس چرا باید طوری رفتار کنیم که انگار اتفاق افتاده است؟
حالا برویم چهار نقطهٔ کور دیگر را بررسی کنیم.
ما تمایل داریم به جزئیات خاطراتمان بپردازیم، به همهچیز و همهکس برچسب بزنیم، تسلیم احساساتمان شویم و دربارهٔ هر موضوعی اغراق کنیم.
فرض کن با شریک زندگیات سفری عاشقانه را در جزیرهای گرمسیری میگذرانی اما ناغافل بدجور دعواتان میشود و گند میزند به سفرتان. از آن به بعد آن جزیره مکانی ملالآور را برایت تداعی میکند و اگر زمانی دوباره به آنجا بروی، درک و استنباطی را که از آن محل داری لوث میکند و احتمالش هست که خاطرهٔ بد و غمانگیز دیگری را برایت بهوجود بیاورد.
پس خاطرات یک مورد کلاسیک از نقطه کور چهارم است. وقتی موضوعی را بهیاد میآوری لزوماً واقعیت نیست، بلکه سابقهای است که آن را در ذهنت ثبت کردهای. مثلاً چهبسا همسرت سفرتان به آن جزیره را کاملاً متفاوت بهیاد بیاورد.
نقطه کور بعدی برچسب زدن است. ما برای درک هر وضعیت و شرایطی آن را در جعبهای مختص خودش قرار میدهیم تا بر اساس تداعی معانی از پیش موجود در ذهنمان بهراحتی بتوانیم از آن سر در بیاوریم و هضمش کنیم.»
زمان
۳۶ دقیقه
حجم
۳۳٫۵ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۳۶ دقیقه
حجم
۳۳٫۵ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد